پکن و واشنگتن، پنجه در پنجه هم/ سفر نانسی پلوسی و انفجار خشم در چین/ بحران چهارم تایوان به جنگ بزرگ تبدیل می شود؟
روابط چین و آمریکا در حال حاضر، تنش دهه 90 را به یاد می آورد. به نظر می رسد همانطور که آن تنش سرانجام به آرامش تبدیل شد، تنش فعلی نیز به آرامش بدل شود.
به گزارش خبر فوری، اختلاف آمریکا و چین بر سر مساله تایوان با سفر نانسی پلوسی به این منطقه و رزمایش های سهمگین چین در حال وخیمتر شدن است. اگرچه دو طرف تلاش دارند وارد جنگ نشوند اما از چنگ و دندان نشان دادن به یکدیگر ابایی ندارند و تلاش می کنند به هر نحوی دیگری را راضی به خواسته خود کنند.
مساله تایوان یکی از کهنهترین مسائل مورد اختلاف شرق و غرب است. تایوان که در سرزمین چین قرار دارد از نظر غربی ها کشوری مستقل به حساب می آید اما چین آن را یکی از ایالات خود می داند. روابط خوب غرب با رهبران تایوان باعث شده چین نسبت به این منطقه و استقلالش حساس شود و هر از چندی تلاش می کند دست غربی ها را از این منطقه حساس کوتاه کند.
پایگاه رادیو ملی دولتی آمریکا (NPR) در گزارش اخیرش به این موضوع و ریشه اختلافات چین و آمریکا بر سر تایوان پرداخته است. NPR بحران تایوان را یکی از اصلی ترین بحران های سیاسی و سرزمینی در قرن 20 و 21 می داند که حداقل به چهار دوره تقسیم می شود. درواقع به جز بحران اخیر، حداقل در سه دوره زمانی دیگر، چین و آمریکا بر سر تایوان تا آستانه جنگ پیش رفتند اما هر بار از تصمیم خود برگشته و توانستند از شدت بحران کم کنند.
مروری بر تاریخچه مساله تایوان/ سه بحرانی که داشت به جنگ بزرگ تبدیل می شد
اولین درگیری چین و آمریکا بر سر تایوان اندکی پس از پایان جنگ کره و در اوج تیرگی روابط پکن و واشنگتن به وقوع پیوست. در آن دوره پکن تلاش کرد تا دولت آیزنهاور را از امضای یک معاهده دفاعی متقابل با رهبر حزب ملیگرا، چیانگ کایشک، که در سال 1949 و پس از شکست از نیروهای مائو در جنگ داخلی به تایوان گریخته بود، باز دارد.
با وجود مخالفت های پکن، ایالات متحده و تایوان معاهده دفاعی خود را در سال 1954 امضا کردند. بعد از این معاهده، نیروهای آمریکایی تلاش کردند تا مانع از تصرف جزایر کینمن و ماتسو توسط نیروهای ارتش سرخ چین شوند. این دو منطقه تحت کنترل تایوان بود و در نزدیکی سواحل جنوب شرقی چین قرار داشت. ارتش سرخ بمباران این دو منطقه را آغاز کرد و این اقدام با واکنش واشنگتن مواجه شد.
با اینکه بحران اول تایوان به یکسری درگیری محدود بین آمریکا و چین منجر شد اما به یک جنگ تمام عیار تبدیل نشد و با عقب نشینی نیروهای طرفدار چیانگ کای شک دو طرف تا حدی ترک مخاصمه کردند.
درگیری دوم کمی شدیدتر بود. بحران دوم در سال 1958 به وقوع پیوست. این بحران به بمباران و گلوله باران بیشتر جزایر تایوان منجر شد. درگیری چین و آمریکا به مساله تصرف چند بخش تایوان توسط چین باز می گشت. اوضاع به حدی وخیم شد که ارتش ایالات متحده استفاده از سلاح های هسته ای علیه چین را برای جلوگیری از تصرف جزایر کینمن و ماتسو توسط چین برنامه ریزی کرد، اما در لحظه آخر دوایت آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا این ایده را رد کرد.
در نهایت، دو طرف در یک بن بست ناآرام قرار گرفتند که در آن کمونیست ها و ناسیونالیست ها در روزهای متناوب یکدیگر را گلوله باران می کردند. با این حال، بعد از مدتی این بحران نیز فروکش کرد و به جنگ تمام عیار چین و آمریکا منجر نشد
سومین بحران در سال 1995 و به دلیل بازدید رئیس جمهور تایوان، لی تنگ هویی از دانشگاه کرنل (Cornell University) رخ داد. دولت بیل کلینتون در ابتدا با این ایده که رئیس جمهور تایوان به آمریکا بیاید مخالفت کرد اما پس از قطعنامه کنگره در حمایت از این دیدار، مجبور به تسلیم و پذیرش آن شد.
چین به سرعت به این دیدار واکنش نشان داد. ارتش سرخ ماهها مانور نظامی برگزار کرد و حتی چند موشک به آبهای نزدیک تایوان شلیک کرد. پکن دیدار لی از آمریکا را خیانت دیگری به تعهد واشنگتن به "سیاست چین واحد" دانست و تا آستانه قطع رابطه با آمریکا هم پیش رفت اما با این حال، بعد از بازگشت لی تنگ هویی به تایوان از مواضع تند و خشمناکش کوتاه آمد.
بحران چهارم به جنگ بزرگ تبدیل می شود؟
رادیو ملی دولتی معتقد است بحران چهارم آمریکا و چین بر سر تایوان می تواند خطرناکتر از سه بحران دیگر باشد اما بعید است به جنگ بزرگ بدل شود. در مورد سفر اخیر نانسی پلوسی به تایوان، «چی لی یی» (Chi Le-yi)، نظامی مستقر در تایپه، می گوید: «پکن معتقد است که ایالات متحده به تدریج سیاست چین واحد را از معنا می کند و تلاش میکند جلوی این پیشروی واشنگتن را بگیرد».
این تحلیلگر معتقد است قدرتمند شدن چین در عرصه نظامی و نیز تجهیزش به مدرن ترین سلاح ها با هدف منع تایوانی ها از رای دادن به لی در انتخابات ریاست جمهوری 1996 صورت گرفت اما این ترفند نتیجه عکس داد. ایالات متحده دو ناو هواپیمابر را به آب های نزدیک تایوان فرستاد و رای دهندگان تایوانی، لی را با اکثریت 54 درصدی در انتخابات مستقیم ریاست جمهوری تایوان انتخاب کردند.
سوزان شیرک (Susan Shirk) که پس از پایان این دوره به عنوان دستیار وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی و اقیانوسیه خدمت کرده است، می گوید: «فکر می کنم دو طرف واقعاً از نزدیک شدن به یک برخورد نظامی بزرگ اجتناب کنند.» شیرک تاکید دارد چین و آمریکا راه تقابل غیر نظامی با هم را یاد گرفته اند. در واقع، غول شرق و غرب بدون درگیری مستقیم با هم، منافع خود را تامین و دیگری را تهدید می کنند. در اواسط دهه 90 چین و آمریکا تا آستانه جنگ با هم پیش رفتند اما در اواخر این دهه نه تنها به نبرد مستقیم روی نیاوردند بلکه مقامات چینی به ایالات متحده نیز سفر کردند.
روابط چین و آمریکا در حال حاضر، تنش دهه 90 را به یاد می آورد. به نظر می رسد همانطور که آن تنش سرانجام به آرامش تبدیل شد، تنش فعلی نیز به آرامش تبدیل شده و به جنگ مستقیم بدل نگردد.
همش الکیه.
سلام / خوب دقت کنیم پوتین استقلال مناطقی از اکراین بهانه حمله بود و الان چین کشور تایوان که استقلال دارد بهانه است یعنی استقلال بخواهی روسیه حمله می کند و یا مثل تایوان استقلال داشته باشی چین درست یک تفکر عکس روسها / حال قبول کنیم کمونیست ذات ندارد و یکتا پرست نیست . امریکا و غرب چه بخواهیم چه نخوایم درس بزرگی ب روس ها داد / تمام تلاش پوتین و تیمش ماندن و دیکتاتوری قدرت بود که روسیه در دستانش برای همیشه بماند / لذا روسیه فکر می کرد توان نظامی بالایی دارد ولی دیدیم در ماه ششم حتی یک استان از اوکراین هم مرز هستند نگرفته در صورتی که امریکا بود 50درصد اروپاه یعنی 12 کشور گرفته بود / حمله امریکا به صدام تا دندان مسلح فقط یک هفته تمام شد بدون خرابی عراق ولی روسیه 7 سال در سوریه جنگید نتوانست بگیرد شهرهای سوریه با خاک یکسان کرد که حداقل تا 20 سال دیگر 20میلیون آواره سوری توان بازگشت ندارند / الان چین با حرکت رئیس 82 ساله مجلس امریکا اونم زن و قوی ترین انسان روی زمین ب تایوان یا چین تایپه نشان داد چین یک میلیاردی حمل کنی اقتصاد نرم از بین می رود و فکر چون پوتین نکن که سرنوشت بس ویرانگری در چین دارد لذا چین بدون دنیا یعنی افغانستان فعلی روسیه افغانستان شد / پس شوخی نیست /
چین در مقابل امریکا ؟؟!!! خنده داره خوده چینی ها هم به این فکر نمیکنند که میتونن روبرو آمریکا بایستن. اختلاف قدرت نظامی و فناوری و اقتصادی و ژئوپولیتیکی آمریکا با چین و روسیه آنقدر زیاده که بحث تقابل چین با آمریکا بیشتر یه شوخیه. ۵۰ درصد غله و مواد خوراکی چین از آمریکا و اروپا میاد. یعنی اگر امروز فقط آمریکا صادرات اینارو قطع کنه چینی ها از گشنگی میمیرن. آمریکا بزرگترین ذخایر نفتی جهانو داره. در صورتی که چین به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت هیچگونه منابع نفتی نداره یعنی اگر آمریکا اجازه پهلو گرفتن نفتکش ها رو به بنادر چین نده کل چین از بی سوختی در خاموشی و مرگ فرو میره.
ایران از ترس چین کمونیست حتی نتونست یک بار در حمایت از مسلمانان اوغیور یه بیانیه ساده بده اما تو کشورهای ضعیف به اسم مسلمان بودن ضعیف کشی هم پول خرج میکنه هم نیرو و تجهیزات میفرسته.
ایغورها آدم نیستن هر بلایی سرشون میاد حقشونه عین بخش غربی اکراین که وحشی هستند
چین ترسوتر از این حرف هاست
واشنگتن و پکن دست در دست هم ......این درسته نه واشنگتن و پکن پنجه در پنجه هم !!!
چرندیات حواس پرت کن گور بابای امریکا
وچین
به گور پدر هر دو به ایران چه ربطی دارد که هر که بادی از خود در کرد ایران از بوش تمجید کند.
ساسان عزیز اگه من اشتباه میکنم چه ربطی به مردگان من داره هرکس یه نظری داره اگه حرف حساب داری ایشان را ارشاد کن
مرگ برچین کمونیست وجنایتکارتاریخ لعنت خدابرتمام ظالمان ایران ودنیا
الان دوباره سخنگوی وزارت خارجه با هیجان بچه گانه از چین و موضعش دفاع میکنه . و نگاه ملتمسانه به شرق رو تمام عیار نشون میده
اگر قرن بیستم قرن آمریکایی بود قرن بیستویکم قرن چین هست ، لعنت بر مردگان کسایی که طرفدار آمریکا و خاندان پهلوی ان
خوشبختانه کشور جدیدی در حال تولد است به نام روسیه جدید(نو راشیا) که از لوهانسک و دونسک و خرسون و احتمالا اودسا تا نزدیک کیف رو شامل میشود
تایوان هم مثل هنگ کنگ متعلق به چین هست
اگر قرن بیستم قرن آمریکایی بود قرن بیست و یکم قرن چین هست
یک ایران دوست نمیتونه طرفدار تحریم های آمریکا و خود امپریالیسم آمریکا باشه
ساسان تو چقدر بدبخت هستی که از اشغالگران،کودک کشان خدا ناباوران و دیکتاتورها حمایت می کنی و خوشحالی!!!!
این برنامه و استراتژی برای آمریکا و غرب هست که هر کشوری خارج از قواعد نظام سرمایه داری بخواهد توان اقتصادی و نظامیش بالا برود بنوعی ان کشور رو درگیر جنگ و ...خواهند کرد تا با از دست دادن توان نظامی خودبخود قدرت اقتصادی آنهم کاهش پیدا می کند فعلا آمریکا و غرب روسیه رو درگیر یک جنگ فرسایشی کردنش تا توان نظامی و اقتصادی انرو هم بگیرند در اینجا برای چین هم برنامه دارند به شیوه میشه چین رو درگیر کرد یکی از طریق جنگ هند و چین دومین مرحله انرو درگیر جنگ فرسایش با تایوان بکنند که بهترین گزینه هند بنظر می رسه
چین مثل سگی است که فقط پاس می کند ولی گاز نمی گیره،همش هارت و پورت است و پفکی،
چینی ها ترس قوت روزی دارند پس بسوی جنگ نخواهند رفت اما دست به دامن ایران میشوند چون ایران روش بازی را بلد است
سرگرم کردن چین به تایوان ویروسها به اوکراین یعنی حمله به ایران
هیچ جنگی در میان نیست چین زرنگ تر از این است که منافع کشورش را فدای جنگ کتد
اگه حکومت ایران نباشه،عرب بدبخت میشه،اون وقت دیگه سلاح هایش را به کی بفروشه؟؟؟پس خبری از حمله نخواهد بود،چون اینها باید نقش شون را بازی کنند.
چین با آمریکا و هم پیمانانش بزرگترین مبادلات اقتصادی را دارد و در صورت جنگ بین این دو متضرر اصلی چین است و البته غرب هم صدمه میبیند. خیالتان راحت اتفاقی نمی فتد چون چند تا آدم عاقل در هر دو کشور وجود داره. اینها مثل ما نیستند اول از همه منافع ملی خودشان را در نظر میگیرند نه مثل ایران که خودش را 40 ساله گرفتار مرگ بر این و آن کرده و ملتش هم درگیر نورم و تحریم و....
مرد عمل ترامپ
در اینکه امریکا وارث بحق ماکیاولیسم در روابط بین الملل و بزرگترین شیطان بشری است تردیدی نیست.امریکا پس از جنگ دوم جهانی خودرا میراث دار و خوار همه استعمارگران پیشین و تنها قطب دنیا تلقی و این معنی را به همه قدرتهای دنیا می خواهد تحمیل کند ,اما موفق نمی شود.اروپا و کشورهای شرق اسیای زیر سیطره امریکا با سازمانها ی نظامی جمعی امریکا رابرشان ابزار فشار امریکا برای تحقق ارزوی امپریالیستی یاد شده هستند.امریکا در عین ناموفق بودن در دیکته کردن خواستهای خود به قدرتهای سوسیالیستی سابق رقیب,تحرکات تهاجمی گاهگاهی را وسیله ای برای کار تمام وقت و حتی توسعه صنایع نظامی و وابسته ان در امریکا و رونق تجارت پر سود سلاح در مناطق مختلف جهان می داند.در رویاروئی ویژه امریکا و چین,اولا هدف بحرانی کردن جودر منطقه شرق اسیا و دوشیدن سرمایه داریهای بزرگ ان ساماناز ژاپن تا سئول و تایپه است.و ثانیا ازمایش اراده و قاطعیت چین است,که اگر رخنه ای در ان سراغ یابد شکاف را تا حد شکستی بزرگ پیش ببرد.این نظیر همان بازی امریکا در اروپا و اوکراین در برابر روسیه است.این گونه تحرکات امریکا نشانه روشنی از بیهودگی و بی معنی بودن تبلیغات ایدئولوژیکی و وانمود کردن تقابل دو طرف بر اساس تفاوت ارمانهاست.داستان همان نبرد قدرتها و برای قدرت بیشتر است و طرف فعال این نبرد و اغازگر همان امریکای سرمایه داری نو امپریالیست است. و اما اینده این حرکت و نتیجه ان:باتوجه به تاریخچه نمونه های پیشین, امریکا درنهایت بازنده خواهد بود ,چون چینی ها به رغم توانائیهایشان,اهل فکر و حزم و اینده نگری هستند و عواقب جنگ و بی قاعدگی امریکا را خوب می دانند و بزودی درجه هیجانشان را بالا نمی برند.این گونه دست و پا زدنهای عادت شده غرب و امریکا نهایتا موجب توجه بیشتر چینیها به علم و فن قدرت یابی و در نهایت سقوط امریکا خواهد شد. با پیشینه اهریمنی که از امریکا وجود دارد,دور نیست که این بیمار چون بر احتضار خود واقف شود,دنیارا هم باخود به گور بکشاند.از این رو چینیها باید راهی بیابند که بدون جنگ و با فنون الکترونیکی و بهره گیری از نور و امواج,توان جنگی امریکارا دورادور از کار بیندازند و حتی خلع سلاح و تسلیم و اشغالش بکنند تا این قدرت هار شده مزه تلخ زیر یوغ بیگانه بودن و ویرانی جنگ را درست و تمام بچشد و معنای احتیاط و تامل را در یابد.
چین یک حکومت تمام دیکتاتوریه ۹۰ درصد
مردمش در اولین فرصت این حزب کمونیست
را نابود میکنند دیکتاتور دزد چین جرات جنگ
حتی با طالبان را هم نداره چونکه پشتوانه
مردمی نداره کوچکترین جنگی باعث قیام
مردمش میشه
یه وقت فکر نکنید این جنگ طرح و برنامه آمریکا برای نابودی بلوک شرق است!