برجام در میانه تهدید و سردرگمی/ آمریکا و اروپا چرا به مذاکره بازگشتند؟
واشنگتن برای ایران پیام فرستاده و اروپا میگوید راهی جز مذاکره نیست. اما چرا توافقی که همه بر آن به عنوان یگانه راه حل چالشهای امروز اذعان دارند، احیا نمیشود؟
واشنگتن برای ایران پیام فرستاده و اروپا میگوید راهی جز مذاکره نیست. اما چرا توافقی که همه بر آن به عنوان یگانه راه حل چالشهای امروز اذعان دارند، احیا نمیشود؟
برجام در پلان اول؛ توافق برای توافق
توافق هستهای در شرایطی بین ایران و کشورهای موسوم به ۱+۵ به امضا رسید که طرف غربی امیدوار بود این توافق راه را برای توافقات بعدی در سطح منطقهای و نظامی باز کند. توافقاتی که حسن روحانی رئیسجمهور وقت کشورمان نام "برجام ۲ و ۳" بر آن نهاد.
اما مخالفت صریح رهبر انقلاب با ادامه سریال توافقات برجامی، کمکم طرف غربی را تحت تاثیر لابی عبری-عربی به این نتیجه رساند که توافق هستهای به تنهایی فقط به قدرت گرفتن ایران منتهی شده و متحدان جمهوری اسلامی را بیشتر کرده است.
این حرف یعنی آنها برنامه هستهای ایران را تهدید اصلی نمیدانستند و برخلاف ادعاها، آنچه آزارشان میداد، قدرت ایران بود.
برجام در پلان دوم؛ پایان توافق به امید امتیازهای جدید
روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا فرصتی شد برای آنکه آمریکا در سکوت تاییدآمیز متحدانش زیر میز برجام بزند. به امید آنکه این بدعهدی، ایران را به سوی توافقی تازه سوق دهد.
افزایش ناگهانی قیمت دلار، ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، ناآرامیهای دی ۹۶ و آبان ۹۸ و تهدیدات پیدرپی نظامی، ابزارهای آمریکا برای وادار کردن ایران به مذاکره برای توافقی تازه بود. تلاشی که بینتیجه ماند و حتی هواداران برجام در داخل ایران نیز حاضر به مذاکره با ترامپ نشدند.
در این دوره، اروپا هرچند در ظاهر در برجام باقی ماند اما در عمل کوششی برای جبران بدعهدی آمریکا نکرد و با پروژه فشار حداکثری همراه شد.
برجام در پلان سوم؛ چرخش کلامی، همزمان با لجبازی عملی
خروج ترامپ از کاخ سفید و حضور معاون اول اوباما در صدر دولت آمریکا امید به پایان پروژه فشار حداکثری را بیشتر کرد.
در این دوره بود که دولت جدید آمریکا در مقام موضعگیری از ضرورت بازگشت به برجام گفت اما در عمل راه ترامپ را ادامه داد. افزایش قیمت دلار در این دوره بازهم ابزار فشار واشنگتن بود اما کشورمان تن به امتیازات منطقهای و موشکی که آمریکا میخواست، نداد.
آمریکا هرچند ایران را متهم به عدم توافق در تابستان امسال میکند، اما در عمل بازیگران غربی با طرح امتیازات فرابرجامی، عامل شکست مذاکرات احیای برجام شدند.
برجام در پلان چهارم؛ ارسال پیام پس از اغتشاشات
شکست گفتوگوهای احیای توافق در شهریور امسال، جرقه اعتراضات خیابانی در تابستان را زد. این اغتشاشات درست مانند وقایع سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸، پس از آن رخ داد که غرب، پروژه امتیازگیری سر میز مذاکره را در بنبست دید.
آمریکا و اروپا این بار در دو جبهه حقوق بشر و جنگ اوکراین به فشار حداکثری علیه ایران دامن زده و تا مرحله تروریستیخواندن سپاه که پیش از این ترامپ آن را آزموده بود، پیش رفتند.
امید غرب در این مرحله آن بود که تهران از ترس ادامهدار شدن اعتراضها به امتیازخواهی منطقهای و دفاعی پاسخ مثبت داده و مسیری مانند قذافی در لیبی را برای خلع سلاح طی کند. اتفاقی که البته رخ نداد و دوباره بازیگران برجام به نقطه صفر تبادل پیام بازگشتند.
برجام در پلان پنجم؛ ورق برمیگردد؟
حالا پس از یکسال پرالتهاب برجامی، دوباره همه به خانه اول رسیدهاند. غرب در سناریوی فشار تحریمی، تهدید و عملیات نظامی و اغتشاشات خیابانی شکست خورده و وزیر خارجه قطر را با پیامی به تهران فرستاده است.
نتیجه این پیغام و پسغامها احتمالا آغاز دور تازهای از گفتوگو برای احیای برجام است. سفر مدیر کل آژانس به تهران، عقبنشینی اروپا، رسوایی اپوزیسیون خارجی و ترس بایدن از فشار دیپلماتیک در انتخابات ۲۰۲۴ همه و همه نشانههایی است که خبر از احتمال احیای توافق میدهد.
آیا این توافق تا پایان سال ۱۴۰۱ احیا خواهد شد یا هنوز سناریوهای دیگر برای تست مقاومت ایران وجود دارد؟ پاسخ به این سوال پس از شکست حمله ریزپرندههای نتانیاهو به اصفهان سادهتر است. هیچ تیری در خشاب غرب برای شلیک به ایران نیست و حالا توافق بیش از گذشته در دسترس است؛ اگر جنگطلبان بگذارند.