فارس: طلبه های از همه جا رانده و مانده، امام جماعت میشوند / «دختر به امام جماعت نمی دهم»
فارس نوشت: طلبه احساس میکند اگر برود دانشگاه درس بخواند و یک لقب دکتری داشته باشد، شهرت و هویّتی دارد! ... طلبهها بعد از تحصیل، حضور به عنوان امام جماعت را آخرین اولویت خود قرار میدهند.
امامت مساجد از صدر اسلام جایگاهی رفیع و بالایی بوده است؛ تا جایی که پیامبر(ص) فرمودند: خداوند متعال وعده داده است سه نفر را بدون حساب وارد بهشت میکند و هر یک از آنها شفیع ۸۰ هزار نفر میشود که یکی از آنها امام جماعت مسجد است. اما این جایگاه در کشور ما به حدی نزول کرده است که حجتالاسلام الهیزاده امام مسجدی در شهرستان یاسوج میگوید: «یکی از دوستان امام جماعت ما به خواستگاری دختری رفته بود. پدر دختر گفت مگر امام جماعتی مسجد هم نان و آب دارد؟ من دختر به امام جماعت نمیدهم.»
پیامبر و بزرگان دین امام جماعت مسجد بودند
زمان صدر اسلام بهترین بندگان و مومنان مانند پیامبر اسلام و امیرالمومنین(ع) در مسجد به عنوان امام جماعت، نماز اقامه میکردند و به رتق و فتق امور مومنان در مسجد میپرداختند. مجالست و همنشینی با ضعیفان و نیازمندان، تلاش برای رفع مشکلات آنان تا حد امکان، حوصله و بردباری در برخورد با نمازگزاران، سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی از عوامل موفقیت یک امام جماعت است. اینگونه برخوردها علاوه بر آثار سازندهای که در پی دارد، خود بهترین تبلیغ عملی برای هدایت و جذب دیگران به اسلام است. پیامبر اکرم (ص) در کنار بپا داشتن نماز جماعت در مسجد، گاه با همین برخوردها افرادی را از شقاوت و بدبختی حتمی نجات میدادند. چگونگی برخورد آن حضرت با «عدی بن حاتم» که به منظور اسلام آوردن به مسجد پیامبر آمده بود، نمونهای از این برخوردهاست.
علما و رحانیون سرشناس مساجد را تنها گذاشتند
امام خمینی(ره) یکی از اهداف نهضت انقلاب اسلامی را اداره مسجد عنوان کرده بودند؛ از همین رو در سالهای مبارزان و همچنین سالهای نخست پیروزی انقلاب بسیاری از بزرگان همچون آیتالله خامنهای، شهید مطهری، شهید بهشتی، آیتالله شاهآبادی، آیتالله سعیدی، آیتالله مفتح و ... همگی به عنوان امام جماعت در مسجد حضور داشتند و بعد از نماز و در مناسبتها به تبیین و روشنگری میپرداختند. بعد از گذشت چند سال و از دست دادن بسیاری از این بزرگان، علما و روحانیون سرشناس از مسجد دور شدند و تبلیغ و تبیین خود را محصور به منابر مجالس و هیأتها کردند. همین اتفاق موجب شد که جایگاه و شأن امامت مسجد هم در کشور ما افول کند.
طلبههای از همه جا رانده و مانده، امام جماعت میشوند
جایگاه امام جماعت مسجد تا جایی افول کرده است که این روزها طلبهها مشغول به تحصیل در حوزه علمیه، اولویت آخرشان برای دوران بعد از تحصیل حضور و فعالیت در مساجد کشور است. حجتالاسلام رضا غلامی، قائممقام بنیاد هدایت میگوید: «طلبههای علاقهمند به فعالیت به عنوان هیأت علمی، هیأت تألیف، قاضی، سیاسی ـ عقیدتی هستند و بخش اندکی هم از خروجی حوزه برای مساجد میماند.» با این روند میتوان گفت طلبههای از همه جا مانده به سراغ مسجد میروند. بنابراین جزو آن دسته که علاقه ذاتی به تبلیغ دارند، انتظاری از قشر باقی مانده نمیتوان داشت.
طلبهها دنبال مدرک دانشگاهیاند!
با این وصف، به نظر میرسد ورودی امام جماعت از حوزه دچار اشکال است و باید اصلاح شود و این زمانی اصلاح میشود که برای مسجد و امامت مسجد، شأنیّت و هویت ایجاد کنیم. چرا طلبه خودش را به زمین و زمان میزند که یک کرسی تدریس در دانشگاه داشته باشد؟ چون احساس میکند این یک هویت اجتماعی است. شاید اصلاً مساله اول او حقوق و درآمد نباشد، بلکه میخواهد احساس هویت کند.
طلبه احساس میکند اگر برود دانشگاه درس بخواند و یک لقب دکتری داشته باشد، شهرت و هویّتی دارد! درصورتی که هویّت واقعی اینجاست و خروجی حوزه و ماحصل حوزه و عصاره همه در مسجد است. این ماجرا تاجایی پیش رفته که امام جماعت مسجد که روزی ملجأ و پناه اهل محل بود و خود واسطه برای ازدواج دختران میشد، در مراسم خواستگاری خودش سرزنش میشود و به او میگویند مگر امام جماعتی مسجد هم نان و آب دارد و من دختر به امام جماعت نمیدهم.
شاید هم پربیراه نگفته باشد، زمانی که برای فعال بودن مسجد انتظار داریم یک طلبه تمام وقت روز خود را به مسجد اختصاص دهد و با کمک پایگاه بسیج، کانون فرهنگی و هنری مساجد و هیأت امنا برای ساعت به ساعت اقشار مختلف محله برنامهریزی داشته باشند باید زندگی و معیشت او را هم تأمین کرد. این در حالی است که به امام جماعت مسجد که ۳ وعده نماز برگزار میکند، میانگین ۳ میلیون تومان ماهانه پرداخت میشود. آیا با ۳ میلیون تومان در شرایط کنونی میتوان زندگی کرد؟ حجت الاسلام حسین ملانوری، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه میگوید: «حوزه علمیه در قالب طرح هجرت در حد توان کمک مالی به روحانیون دارد، اما بودجه ما هم محدود است. از گذشته، تبلیغ امری مردمی بوده است و مردم حامی طلبهها بودند. در حال حاضر هم نباید کمکهای مردمی برای تبلیغ دین کاهش یابد.»
مساجد این روزها به خواب زمستانی رفته است؛ در حالی که دهها مسئول و نهاد بالای سر خود میبیند. دفاتر نمایندگان ولی فقیه در استانها، ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداریها، حوزه علمیه و ... به صورت مستقیم و وزارت کشور، سازمان بهزیستی، هلال احمر، کمیته امداد امام خمینی (ره)، وزارت نیرو، نهاد کتابخانهها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نیروی انتظامی، قوه قضاییه، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان دارالقرآن، قرارگاه خاتم الانبیاء (بنیاد برکت)، بنیاد خاتمالاوصیاء، آستان قدس رضوی، ستاد مردمی اعتکاف، معاونت تبلیغ حوزههای علمیه و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به صورت غیرمستقیم در مساجد حضور و فعالیت دارند، اما هیچکدام از ایننهادها حاضر نیستند مشکلات و هزینههای مساجد را گردن بگیرند و نسبت به ضعفهای مساجد در سطح کشور پاسخگو باشند. این مشکلات لزوم تصویب هرچه سریعتر سند ملی مسجد برای تعیین تکلیف مساجد را بیش از پیش میکند.