سیاسی ترین حمله هوایی تاریخ ایران با یک نامه محرمانه کلید خورد/ عکس
با توجه به سامانه های ضدهوایی در حریم هوایی بغداد ریسک عدم بازگشت از این پرواز ۸۵ تا ۹۰ درصد بود. مدتی قبل صدام با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرئت نزدیک شدن به آسمان بغداد را ندارد.»

برای حکومت صدام حسین که در سوم خرداد 1361 ، خرمشهر را از دست داده و ضربه ای حیثیتی در جنگ و جهان خورده بود ، بسیار مهم بود که با میزبانی بزرگ ترین نهاد بین المللی بعد از سازمان ملل ، یعنی اجلاس سران عدم تعهد ، به ترمیم وجهه خود بپردازد.
از این رو ،بعد از اجلاس هاوانا در کوبا، بغداد خود را مهیای برگزاری اجلاس می کرد و این در حالی بود که ایران ، می کوشید با تبلیغ ناامن بودن پایتخت عراق به دلیل وضعیت جنگی ، مقامات کشورها را از سفر به عراق بازدارد و اجلاس بغداد را منتفی کند.
صدام در اجلاس هاوانا
با این حال ، ماشین تبلیغاتی و سیاسی صدام که از پشتوانه قدرت های بزرگ هم برخوردار بود ، گوی سبقت را ربود و قرار شد اجلاس در بغداد تشکیل شود. عراقی ها ، ادعا می کردند که بغداد به حدی امن است که حتی یک پرنده هم بدون اجازه آنها نمی تواند در آسمانش پرواز کند. آنها حتی از مسوولان کشورهای عدم تعهد خواستند تا کارشناسان امنیتی خود را به بغداد بفرستند و از نزدیک شاهد امنیت مثال زدنی آن باشند!
زمان اجلاس نزدیک می شد و تلاش های ایران ثمر بخش نبود. همه در تهران به دنبال راهی برای ضربه زدن به دشمن بودند ؛ تا این که پیشنهادی محرمانه از وزارت خارجه به ریاست جمهوری رسید و خیلی زود مقدمات اجرایی کردنش در دستور کار مقامات عالی نظام قرار گرفت.
در نامه با تأکید بر اهمیت اجلاس ، تلاش های عراق در این باره و تصریح به این که اهمیت این موضوع از "خرمشهر" کمتر نیست ، آمده بود: "سرنوشت محل برگزاری کنفرانس را یک حرکت نظامی می تواند روشن کند."
این سند در کتاب "ایران و جنبش عدم تعهد به روایت اسناد، از باندونگ تا تهران" توسط انتشارات ریاست جمهوری (نشر جمهور ایران) منتشر شده است.
به زودی طرح حمله آماده شد: بمباران بغداد .

از پُلِ جاده بغداد-بصره تا بغداد ۲۰ کیلومتر فاصله بود که سه دیوارهٔ آتش به عرض یک کیلومتر در آن مستقر بود. چون هواپیما محصول آمریکا بود، توانِ مقابله با موشکهای سامِ ساخت شوروی را داشت و با ایجاد پارازیت نمیگذاشت که بر روی هواپیما قفل کنند.
در اثر اصابت گلولههای ضدهوایی موتور راستِ هواپیمای دوران آتش گرفت. اما، هواپیماهای فانتوم در برابر موشکهای رولند فرانسوی بیدفاع بود. پس از طی دیوارههای آتش، یک موشک رولند از سمت راست به قسمت پشت باک هواپیمای دوران اصابت کرد. اما هواپیما توانست به پالایشگاه برسد و بمبهایش را بریزد.
رولند یک سامانه موشکی زمینبههوای کوتاهبرد متحرک فرانسوی-آلمانی است.
این سامانه، بهعنوان یکی از معدود سامانههای پدافندی هوایی ساخت دیگر کشورها، توسط ارتش ایالات متحده خریداری شد
حدود ده تا بیست ثانیه بعد، هواپیما آتش گرفت. کاظمیان میگوید: «به شهید دوران گفتم آماده باش میخواهم به بیرون پرتابت کنم» و وی پاسخ داد «نه. من که گفته بودم نمیپرم، اگر میخواهی بپری، خودت بپر.» سپس قبل از آنکه کاظمیان بتواند اجکت کند، از هواپیما به بیرون پرتاب میشود. ممکن است دوران، وی را اجکت کرده باشد، یا آنکه به علت آتشسوزی راکتهای زیر صندلیها خود به خود عمل کرده باشد.
کاظمیان پس از بیرون پریدن بیهوش میشود و حدود ۸:۳۰ صبح به هوش میآید. یک مهرهٔ گردنِ وی آسیب دیده، مهرههای کمرش و یکی از دندههای روی قلبش میشکند. عراقیها دربارهٔ عباس دوران به وی میگویند «به بیرون نپریدهاست… او هواپیما را به سمت هتل الرشید که قرار بود اجلاس عدم تعهد در آن تشکیل شود، هدایت کردهاست».
هواپیما در نزدیکی هتل سقوط کرد و هر چند عباس دوران به شهادت رسید اما بزرگ ترین پروژه سیاسی صدام نیز منهدم شد.
هواپیماهای اسکندری و باقری هم مورد اصابت تعداد زیادی گلوله ضدهوایی و نیز موشک رولند قرار گرفت. گلوله ضدهوایی به «کاناپی» کابین جلو برخورد کرد و از آنجا به کابین عقب آمد و در کابین عقب منفجر شد و باقری مجروح شد. اما این هواپیما توانست پس از بمباران پالایشگاه و اجرای مأموریت، به ایران بازگردد.
با توجه به اینکه حریم هوایی بغداد توسط توپ ضدهوایی ۵۷ میلیمتریِ مجهز به رادار و نیز سامانههای موشکی سام ۲، سام ۳، سام ۶ و موشک رولند حفاظت میشد، ریسک عدم بازگشت از این پرواز ۸۵ تا ۹۰ درصد بود.صدام حسین پیش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانیِ بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود. او با ترسو خواندن خلبانانِ ایرانی گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرئت نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد.»
خبر این حمله هوایی به بغدادی که می خواست میزبان غیرمتعهدها باشد، به سرعت در جهان پیچید؛ سازمان وحدت آفریقا هم اعلام کرد که بغداد محل مناسبی برای گردهمایی غیرمتعهدها نیست بعد از آنهم کوبا اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکیل نخواهد شد. پیشنهاد عراق برای میزبانی کنفرانس وزیران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت.
سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۲ فیدل کاسترو طی نامهای رسماً اعلام کرد که اجلاس بعدی در دهلی نو، هفتم مارس ۱۹۸۳ تشکیل خواهد شد و همه کشورهای عضو با این تصمیم موافقت کردهاند و بدین ترتیب شکست بزرگ سیاسی برای صدام رقم خورد.
***
بیست سال بعد ، در تابستان گرم 1381 ، از شهید عباس دوران ، تکه ای از استخوان سوخته پایش به وطن بازگشت و در شهر شیراز ، به خاک سپرده شد.

یادش همواره افتخار آمیز