دبیر کل جدید مؤتلفه؛ راست سنتی از رادیکال‌های ضد پزشکیان فاصله می‌گیرد؟ /موتلفه درباره قانون حجاب، FATF و مذاکره با آمریکا موضع گیری کند

با انتخاب محمد علی امانی به عنوان دبیر کل جدید حزب مؤتلفۀ اسلامی این تشکل سنتی هم سرانجام به تغییر نسل تن داد.

دبیر کل جدید مؤتلفه؛ راست سنتی از رادیکال‌های ضد پزشکیان فاصله می‌گیرد؟ /موتلفه درباره قانون حجاب، FATF و مذاکره با آمریکا موضع گیری کند

محمد علی امانی فرزند مرحوم حاج سعید امانی و برادرزادهٔ حاج صادق امانی است که موتلفه همه ساله ۲۶ خرداد به مناسبت سالروز اعدام او و سه نفر دیگر در سال ۱۳۴۴ آیین یادبود آنان را به عنوان شهیدان مٰوتلفه بگزار می کند. ( سه نفر دیگر: رضا صفارهرندی، محمد بخارایی و مرتضی نیک نژاد)

در سال‌های اخیر با قوت گرفتن راست رادیکال در قالب جبهه پایداری، شریان و عنوان های دیگر راست سنتی یا محافظه کار که دهۀ ۶۰ به جناح بازار شهرت داشتند عملا به حاشیه رانده شده و مشخصا موتلفه دیگر محلی از اعراب نداشت هر چند سران آن می کوشیدند خود را بازی گردان نشان دهند ولی راست رادیکال و پایداری چی ها در ادامه نوع مواجهه احمدی نژاد با آنان موتلفه را به بازی نمی گرفتند چرا که اساسا راست رادیکال شورش برآمدگان علیه برکشندگان است.

موتلفه ای‌ها البته بیکار ننشسته و به جز حضور رسانه ای به فعالیت های اقتصادی سرگرم بودند و مراد از آن حضور رسانه ای هم بیشتر اظهارنظرهای شاذ دو عضو ارشد - اسدالله بادامچیان و مصطفی میرسلیم - بود.

یکی با ادعاهای تاریخی شگفت‌آور ( مثلا این که محمد علی رجایی عضو مؤتلفه بوده در حالی که عضو نهضت آزادی ایران بود و مدتی با مجاهدین خلق اولیه ارتباط داشت و بعد از انقلاب از نهضت آزادی کناره گرفت و به حزب جمهوری اسلامی نپیوست) و دیگری با آنچه دربارۀ خودرو می گفت (و تازگی با انکار حصر سران جنبش سبز).

آقای امانی البته رییس ستاد انتخاباتی سید مصطفی میرسلیم بوده و در جناح مقابل او تعریف نمی‌شود و نمی‌توان انتظار داشت در مواضع مؤتلفه تغییر جدی رخ دهد ولی قطعا موضع آنان دربارۀ دولت پزشکیان مانند راست رادیکال و جبهه پایداری نخواهد بود.

قاعدتا راست سنتی باید رابطهٔ خود با مرجعیت سنتی یا مستقل را تقویت  کند و بکوشد از راست رادیکال و جریان های تندرو فاصله بگیرد.

در دهه های ۶۰ و ۷۰ روزنامۀ رسالت به عنوان ارگان راست سنتی شناخته می شد و مشخصا در انتخابات سال ۷۶ با حمایت از علی اکبر ناطق نوری کوشید این نقش را ایفا کند اما رسالت اکنون دیگر ارگان راست سنتی نیست بلکه دیدگاه های جریان قالیباف یا نواصول گرایان را بازتاب می دهد و این در حالی است که خود آقای قالیباف زیر فشار تندروهای مجلس و برای آن که دل آنها را به دست آورد هر ازگاهی به جواد ظریف گیر می دهد و بعد از ناکامی های پیایی در انتخابات ریاست جمهوری به دنبال آن است که با حذف ظریف از تیم پزشکیان احساس فتح الفتوحی کند!

طی ۱۰ سال گذشته روحانیون معمر جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدسین حوزه علمیه که مهم‌ترین چهره‌های راست سنتی به حساب می‌آمدند یکی بعد از دیگری از دنیا رفتند و دبیر کلی جامعه و ریاست مدرسین هم مانند قبل به راست سنتی تعلق ندارد و مؤتلفه ناگزیر بود تکانی به خود بدهد تا به یک محفل خانوادگی فرونکاهد.

باید دید دبیر کل جدید چه موضعی در قبال رادیکال‌ها اتخاذ می‌کند. اگر از آنان فاصلهٔ محسوس بگیرد یا از رفتارهاشان انتقاد کند آماج حملات‌شان قرار خواهد گرفت و اگر هم‌سو با آنها شود از راست سنتی دیگر هیچ باقی نمی‌ماند و همین تتمه که درصدد احیای آن هستند نیز سرپا نمی‌شود.

چهره‌هایی چون ناطق نوری و حسن روحانی و علی لاریجانی و دیگر به راست سنتی تعلق ندارند و اکنون به عنوان جناح اعتدال‌گرا شناخته می‌شوند و اتفاقا به اصلاح طلبان میانه‌رو نزدیک شده‌اند.

مواضع اخیر محمد رضا باهنر درباره ضرورت پیوستن به اف‌ای‌تی‌اف و حمایت از رییس جمهور پزشکیان هم نشان داد او نیز مایل نیست زیر عَلَم جبهه پایداری سینه بزند و بعد از ۴۰ سال کار سیاسی هم‌سو با نوآمدگانی چون امیرحسین ثابتی در مجلس شناخته شود.

برای آن که بدانیم مؤتلفه به روز شده یا این تغییر به خاطر انتقال اجتناب ناپذیری نسلی و کهولت بزرگ‌ترها و از پدران به پسران بوده  کافی است در قبال قانون حجاب و اف‌ای‌تی‌اف و مذاکره با آمریکا موضع صریح بگیرند.

فضای سیاسی کنونی به شکل محسوسی به دو بخش تقسیم شده است: گروهی که دست از توهمات و شعارهای خود برنمی‌دارند و کفن می‌پوشند و به رییس جمهور و معاون راهبردی او فحش و ناسزا می‌گویند و دسته دوم اکثریت مردم ایران که از این وضعیت خسته و نازاضی‌اند و به زندگی و رفاه و آرامش می‌اندیشند و دریافته‌اند بهبود اقتتصادی جز با اصلاح روابط در سیاست خارجی و تمرکز قدرت و تصمیم‌گیری در دولت وبرگزاری انتخابات آزاد برای راه‌یابی نمایندگانی که از جانب اقلیت سخن نگویند میسر نیست.

مهم ترین انتخاب مؤتلفه این است که کدام سو بایستد؟ کافی است به چهره‌های شاخص مورد قبول خود در سابق نگاه کنند (‌لاریجانی و ناطق و باهنر) که تصمیم گرفته‌اند از عقلانیت و بهبود دفاع کنند و گرنه تکرار مواضع امثال ثابتی مؤتلفه را به شعبۀ جبهۀ پایداری تبدیل خواهد کرد ضمن این که جماعت پایداری دست کم برای بخشی از جوانان اصول‌گرا جاذبه دارند و آن را درقالب رأی به سعید جلیلی دیدیم در حالی که مؤتلفه فاقد این جذابیت‌هاست.

منبع: عصر ایران
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید