به عزرائیل سلام برسان دخترم
نانوایی، صف دارد. مردم توی صف نانوایی میایستند. خیلیها وقتی توی صف نانوایی ایستادهاند با یکدیگر صحبت میکنند. همین!
به گزارش خبر فوری به نقل از گلونی ، این یک نمونه گفتگوی صف نانوایی را بخوانید:
پسر جوان: آقا نفر آخر شمایید؟
مرد میانسال: بله! من همیشه آخر بودهام. هیچ وقت شانس نداشتهام توی زندگی. همیشه دیر میرسیدم. حسرت به دلم ماند یک بار هم که شده اوّل باشم.
پسر جوان: ولی الان که نفر آخر من هستم!
پیرزن: اگر خیلی دلت میخواهد نفر اول باشی، بیا و جای من را بگیر توی زندگی! الان که من از همه بزرگتر هستم و توی صف مردن، اولین نفری هستم که عزرائیل میآید سراغش!
دختر کوچک: مامان! عزرائیل یعنی چه؟
مادر دختر: وا! آقا این چه حرفی است؟ چرا حرف الکی میزنید؟!
مرد جوان: جان مردم را خیلی چیزها دارد میگیرد. مثلاً مطالعه نکردن. میدانید آدمی که مطالعه نمیکند به نوعی جسد زنده محسوب میشود.
دختر کوچک: مامان! جسد زنده یعنی چه؟
پیرزن: این یکی دیگر یعنی من!
پسر جوان: هه هه هه!
پسر نوجوان: ببخشید آقا! نفر آخر شمایید؟
پسر جوان: نخیر! این آقا هستند.
پسر نوجوان: پس شما اینجا چرا ایستادهاید؟
پسر جوان: جای تو را تنگ کردهام بچه پررو؟
نانوا: صلوات بفرستید.
همه: صلوت میفرستند.
نانوا: چندتا میخواهی مادرجان؟
مرد میانسال: شما که تا الان داشتی میگقتی پایت لب گور است!
پیرزن: چه ربطی دارد؟ مگر آدم نمیتواند جوان مرگ شود؟
دختر کوچک: مامان! جوان مرگ یعنی چه؟
مرد جوان: جوان مرگ یعنی جوانان این دوره که در اثر مطالعه نکردن، ذهنهایشان مرده است.
نانوا: آقا حرف سیاسی ممنوع!
پسر نوجوان: صلوات هم بفرستیم؟
مادر دختر: مسخره نکن بچه جان! خوبیت ندارد.
پسر جوان: آقا نوبت شماست.
مرد جوان: من به نشانه اعتراض نان نمیخرم. هر کسی هر چیزی خواست گفت، آن وقت نوبت به من که رسید شد حرف سیاسی؟
دختر کوچک: مامان! حرف سیاسی یعنی چه؟
پیرزن: من رفتم!
مرد میانسال: به عزرائیل سلام برسان دخترم!
همه: هه هه هه!
پسر جوان: خانم نوبت شماست!
مادر دختر: بله! میدانم.
نانوا: کسی دیگر توی صف نایستد. پنج تا نان بیشتر نمانده است.
مرد میانسال: بیا! دیدید گفتم من همیشه دیر میرسم؟!
پسر نوجوان: این چرا اینجوری است؟
پسر جوان: ولش کن! دنده چهار است!
دختر کوچک: مامان! دنده چهار یعنی چه؟
مادر دختر: این تعداد نان را بین هم تقسیم میکنیم، که به همه نان برسد. نگران نباشید.
دختر کوچک: مامان! نگران یعنی چه؟
35