فوتبال امروز قرتیبازی است
روز پنجشنبه چهارم آبانماه، هشتاد و پنجمین شهرآورد تهران بین تیمهای پرسپولیس و استقلال برگزار خواهد شد.
به گزارش خبر فوری ، گلونی نوشت: خبرنگار ما که بعد از ماهها بیکاری مجدداً به حرفهای خبرنگاری برگشته است به میان مردم رفته تا نظر آنها را در مورد این بازی بزرگ جویا شود.
پیرمردی که روی نیمکت پارک نشسته بود و به علت کهولت سن میلرزید و موهای رنگشده و سبیل بزرگ و سفیدی داشت، به خبرنگار ما گفت: ای بابا. فوتبال این روزها به درد نگاه کردن از تلویزیون هم نمیخورد چه برسد به طرفداری در استادیوم. زمان ما این قرتیبازیها نبود. کمیتهی اخلاق و جریمه نبود. بازیها همه هیجان داشت. او همانطور که میلرزید ادامه داد: زمان ما دربی با هیجان برگزار میشد نه مثل الآن که یک یک مساوی میشود. الآن بازیکنها میروند قهوهخانه و اینقدر قلیان میکشند که دیگر جان شوت زدن ندارند. پیرمرد همانطور که میلرزید گفت: زمان ما کسی برای مساوی پا به میدان نمیگذاشت. آن زمانها برومند با مشت میکوبید در صورت پایان رأفت. استیلی و نوازی یقهی همدیگر را میگرفتند و مهدی تارتار با کف استوک کمر نوازی را نابود میکرد. آن زمانها بازیکنها غیرت داشتند. مثل الآن نبود که بعد از یک خطا بلند شوند و دماغشان را بچسبانند به هم و این یکی بگوید: «هان؟» و آن یکی هم بگوید: «هان؟» بعد باز این یکی بگوید: «هان؟» خلاصه اینقدر هان هان کنند تا داور آنها را از هم جدا کند. آن زمانها ناصر محمدخانی یک شلوار پارچهای هشت پیل با یک کفش کتانی سفید و یک تیشرت آستین کوتاه که از چهارشنبه بازار خریده بود میپوشید و همه عاشقش میشدند و پوسترش را به دیوار اتاقشان میزدند. اما حالا چه؟ بازیکنهای امروزی دو میلیون میدهند شلوار لی پارهپورهی کوتاه و یک عینک آفتابی چند میلیونی و یک کفش مارک میپوشند ولی پوسترشان به دیوار اتاق هیچکس نصب نمیشود که هیچ، پدرشان هم فقط عکس گلهی اسبها را به دیوار خانه نصب کرده است. پیرمرد در پایان گفت: خلاصه فوتبال این روزها ارزش وقت گذاشتن ندارد. من یکی که عمراً پایم را درون استادیوم بگذارم.
خبرنگار ما در پایان این گزارش برای آشنایی بیشتر با حال و هوای شهرآورد به استادیوم آزادی رفت و در کمال تعجب پیرمردی را دید که یک ردیف پایینتر از او نشسته و موهای رنگشده و سبیل سفید و بلندی دارد. پیرمرد به همراه تماشاگران دیگر شعارهایی میدادند که خبرنگار ما از انتشار آنها معذور است. همان چندماه که بیکار شد برای خودش و هفت پشتش کافی است.
35