انقلاب اکتبر چگونه اتفاق افتاد و نتیجه اش چه شد؟
انقلاب اکتبر که انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، قیام اکتبر، اکتبر سرخ و انقلاب بلشویکی هم گفته میشود، دومین و آخرین حرکت بزرگ از انقلاب روسیه بود که باعث بهقدرت رسیدن حزب بلشویک در روسیه و برقراری نظام شورایی گردید.
انقلاب اکتبر به وسیله بلشویکها رهبری شد، که از نفوذ خود در شوروی پتروگراد برای سازماندهی نیروهای مسلح استفاده میکردند. سپاه پاسداران بلشویک تحت کمیته انقلاب نظامی، اشغال ساختمانهای دولتی در ۷ نوامبر ۱۹۱۷ را شروع نمود. روز بعد، کاخ زمستانی (محل موقت حکومت موقت در پتروگراد، بعد پایتخت روسیه)، اشغال گردید. انتخابات مجلس قانون اساسی، که مدت بسیاری به عقب افتاده بود، در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۱۷ اجرا گردید. بر خلاف بیشتر آنها در شوروی، بلشویکها فقط ۱۷۵ کرسی را از ۷۱۵ کرسی مجلس نمایندگان کسب کردند.
بعد از ملحق شدن جناح چپ حزب انقلابی سوسیالیست به اتحاد بلشویکها در اکتبر ۱۹۱۷ تا مارس ۱۹۱۸، مجلس مؤسسان برای نخستین بار در ۲۸ نوامبر ۱۹۱۷ تشکیل شد، ولی جلسات آن تا ۵ فوریه ۱۹۱۸ به وسیله بلشویکها به عقب افتاد. در نخستین روز، و تنها روز تشکیل جلسه، مجلس مؤسسان با شوراها دچار نزاع و درگیری شد و دستورات شورا را در مورد صلح و میهن نپذیرفت.
نتیجه به دست آمده از این کار، برچیده شدن اجزا اصلی هیئت قانونگذاری به فرمان کنگره شوراها بود. هر چند انقلاب در آن هنگام و در اعتبار بینالمللی شناخته شده نبود، ولی فراهم کننده جنگ داخلی روسیه بین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۲ و به دنبال آن، به وجود آمدن اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی شد.
انقلاب اکتبر
تاریخچه انقلاب اکتبر
آن گونه که در اسناد معاصر آمده است (مثلا، در نخستین نسخههای آثار کامل لنین)، در ابتدا از این رخداد به عنوان کودتای اکتبر یا قیام سوم، نام برده میشد. با این حال، در روسیه، معنی شبیه به انقلاب دارد و همین طور به معنی چرخش یا سرنگونی است، پس کودتا الزاما ترجمهٔ درستی نیست. با گذشت زمان، اصطلاح انقلاب اکتبر به کار رفته شد. این انقلاب همین طور به عنوان انقلاب نوامبر شناخته میشود چون که با توجه به تقویم گرگوری، این انقلاب در ماه نوامبر اتفاق افتاده است.
انقلاب فوریه، تزار نیکولا دوم روسیه را نابود کرد و دولت وی را با دولت موقت روسیه جایگزین کرد. با این وجود، دولت موقت ضعیف و متضاد با اختلافات داخلی بود. این موضوع جنگ جهانی اول را ادامه داد و این کار به صورت خیلی زیادی ناگوار گردید. یک آشوب سراسری در روسیه، بر روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توسعه پیدا کرد و اختلال در صنعت و حمل و نقل شدید شد و مشکلات در رسیدن به مقررات بسیار شد.
تولید ناخالص صنعتی در سال ۱۹۱۷به کمتر از ۳۶ درصد از آن چیزی که در سال ۱۹۱۴ بود، کاهش پیدا کرد. در پاییز، تا حدود ۵۰ درصد از همه شرکتها در اورال، دانوب و دیگر مراکز صنعتی تعطیل شدند که باعث بیکاری بسیاری از مردم گردید. در همان زمان، هزینه زندگی بسیار بالا رفت.
دستمزد حقیقی در سال ۱۹۱۳ حدود ۵۰ درصد کاهش پیدا کرد. بدهی ملی روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ به ۵۰ میلیارد روبل زیاد شد. به همین جهت، بدهیهای دولت به دولتهای خارجی به بیشتر از ۱۱ میلیارد روبل رسید و کشور با هراس از ورشکستگی مالی روبرو گردید.
برنامهریزی برای قیام اکتبر
در ۲۳ اکتبر ۱۹۱۷ (۵ نوامبر سبک جدید)، کمیته مرکزی بلشویک رأی ۱۰٫۲ را برای قطعنامه اعلام نمود که قیام مسلحانه اجتناب ناپذیر است و وقت آن کاملاً رسیدهاست. در نشست این کمیته، لنین در مورد چگونگی انتظار کشیدن مردم روسیه برای قیام مسلحانه و زمان به قدرت رسیدن بلشویکها بحث نمود. لنین به موفقیت این قیام مطمئن بود. مطمئن بودن او از ماههای افزایش قدرت بلشویکها و انتخابات موفق به سود کمیتههای گوناگون و مشاوران در شهرهای بزرگ مثل پتروگراد و مسکو منشا میگرفت.
آشوب کارگران، کشاورزان و سربازان در انقلاب اکتبر
در طول ماههای ژوئن، ژوئیه و اوت ۱۹۱۷، شنیدن حرفهای قشر کارگر درباره اطمینان نداشتن و نارضایتی آنها از قدرت در دولت موقت، عادی بود. کارگران کارخانه در اطراف روسیه در مورد کمبود فزاینده مواد غذایی، لوازم و دیگر مواد حس نارضایتی میکردند. آنها مدیران و سرپرستان خود را سرزنش میکردند و حتی در کارخانهها هم به آنها حمله میکردند.
کارگران زیادی از اشخاص ثروتمند و با نفوذ، مثل نخبگان در شرایط قدرت را به علت کمبود مواد غذایی و وضعیت زندگی ضعیف ملامت میکردند. آنها این اشخاص ثروتمند و قدرتمند را به عنوان مخالفان انقلاب نامگذاری کردند و آنها را بورژوازی، سرمایهداری و امپریالیست نامیدند.
در سپتامبر و اکتبر ۱۹۱۷ اقدامات وسیعی ضد کارگران مسکو و پتروگراد،کارگران متالورژی در اورال، معدنچیان در دانسس، کارگران نفتی باکو، کارگران نساجی در منطقه صنعتی مرکزی و کارگران راهآهن در ۴۴ خط راهآهن وجود داشت. فقط در این ماهها بیشتر از یک میلیون کارگر در اعتصاب شرکت کردند. کارگران در یک انقلاب اجتماعی تولید و توزیع را در خیلی از کارخانهها و نیروگاهها کنترل میکردند.
کارگران توانستند این اعتصاب را از راه کمیتههای کارخانه نظم دهند. کمیتههای کارخانه، نماینده کارگران بودند و توانایی مذاکره برای شرایط کار، پرداخت، و ساعتها داشتند. با وجودی که شرایط کاری در سطح کیفی افزایش پیدا می کند، کیفیت کلی زندگی کارگران بهتر نشد. هنوز نیز کمبود غذا وجود داشت و افزایش حقوق و دستمزد کارگران برای فراهم کردن احتیاجات خانوادههایشان کافی نبود.
قیام اکتبر
تظاهرات ضد جنگ
وزیر امور خارجه، پاول میلیوکف، در یک یادداشت دیپلماتیک در تاریخ ۱ مه ۱۹۱۷ میلادی، تمایل داشتن دولت موقت برای ادامه جنگ ضد قدرتهای مرکزی را تا پیروزی نهایی اعلام نمود که سبب خشم وسیعی گردید. در ۱ تا ۴ ماه مه، حدود صد هزار کارگر و سرباز پتروگراد، و بعد از آن کارگران و سربازان دیگر شهرهای تحت رهبری بلشویکها، با شعار مرگ بر جنگ و همه قدرت برای شوروی تظاهرات نمودند.
آشوب های جمعی باعث بحران برای دولت موقت گردید. ۱ ژوئیه تظاهراتهای بیشتری را دید، چون حدود پانصد هزار کارگر و سرباز در پتروگراد راهپیمایی کردند و دوباره خواستههای خود مبنی بر تمام قدرت برای شوروی، مرگ بر جنگ و مرگ بر ده وزیر سرمایهدار را مطرح کردند. حکومت موقت در ۱ ژوئیه ۱۹۱۷ مبارزه ضد نیروهای مرکزی را شروع نمود که بسیار زود از بین رفت. خبر این تهاجم و فروپاشی آن، مبارزه کارگران و سربازان را شدت داد. بحران جدید در دولت موقت در ۱۵ ژوئیه ۱۹۱۷ شروع شد.
بلشویکها در شورای پتروگراد، به رهبری رئیسجمهور شوروی، تروتسکی، یک کمیته انقلابی نظامی به وجود آوردند. کمیته شامل کارگران مسلح، ملوانان و سربازان بود و از حمایت یا بیطرفی سربازخانه پایتخت مطمئن می شد. این کمیته با برنامهریزی ماهانه جاهای راهبردی شهر را اشغال می نمودند.
آغاز قیام اکتبر
در ۲۵ اکتبر (۷ نوامبر سبک نوین) ۱۹۱۷ میلادی، بلشویکها نیروهای خود را در قیام پتروگراد (سن پترزبورگ امروزی) و بعد پایتخت روسیه، ضد دولت موقت کرنسکی نظم دادند. این رخداد با وارد شدن یک ناوتیپ طرفدار بلشویکها، شامل پنج ناوشکن و خدمه آنها، به بندر سن پترزبورگ با هم بود. ملوانان در بندر کرونشتات هم وفاداری خود را به بلشویکها اعلام نمودند. صبح زود، کمیته انقلابی ارتش، آخرین مکانهایی را که باید مورد حمله قرار میگرفتند یا از مرکز محاصره و نگهبانی آن در کاخ اسمولنی کم میشد، برنامهریزی کردند. نظامیان به صورت سیستماتیک تسهیلات دولتی، ارتباطات کلیدی، تأسیسات و امتیازات را با کمترین مخالفت به دست آوردند. گریسون پتروگراد و خیلی از واحدهای نظامی این شهر به قیام بر ضد دولت موقت پیوستند.
کرنسکی و دیگر مقامات دولت موقت از ایستادگی زیاد ناتوان بودند. راهآهن و ایستگاههای راهآهن طی چند روز به وسیله کارگران شوروی و سربازان کنترل شده بود و رفت و آمد از مسیر راهآهن به پتروگراد و برعکس، برای مقامات دولت موقت ناممکن شده بود. دولت موقت هم نمی توانست هیچ نوع وسیله نقلیه قابل استفادهای پیدا کند. در صبح روز قیام، کرنسکی به شدت به دنبال رسیدن به نیروهای نظامی بود تا به دولت موقت در بیرون از شهر کمک کنند. در نهایت یک خودروی پیرس آرو را از سفارت آمریکا به امانت گرفت و سوار بر آن از کاخ زمستانی بیرون رفت.
همان گونه که کرنسکی پتروگراد را ترک میکرد، لنین طی اعلامیهای به شهروندان روسیه اعلام کرد که حکومت موقت به وسیله کمیته انقلاب نظامی سرنگون شدهاست. اعلامیه از راه تلگراف به روسیه فرستاده شد، حتی زمانی که سربازان طرفدار شوروی مراکز کنترل مهمی را در همه جای شهر به دست گرفته بودند. یکی از اهداف لنین این بود که اعضای کنگره شوروی، که بعد از ظهر آن را با مفاد قانونی تشکیل میدادند، معرفی کند و از بحث و درگیری بیشتر دربار مقبولیت و مشروعیت پیشگیری کند.
اکتبر سرخ
نتیجهٔ قیام اکتبر
در کنگره دوم شوروی ۶۷۰ نماینده انتخاب گردید؛ ۳۰۰ نفر بلشویک بودند و نزدیک به یک صد نفر انقلابگرای چپ بودند که از سرنگونی دولت الکساندر فیودورویچ کرنسکی پشتیبانی کردند. هنگامی که سرنگونی کاخ زمستانی اعلام گردید، کنگره دستور انتقال قدرت را به شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان، و در نتیجه تصویب انقلاب را اعلام نمود.
انتقال قدرت بدون مناقشه نبود. بالهای مرکز و راستی انقلابیون سوسیالیست و همین طور منشویکها اعتقاد داشت که لنین و بلشویکها به صورت غیرقانونی قدرت را به دست گرفتهاند و پیش از تصویب این قطعنامه، به راه افتادهاند. همان گونه که آنها بیرون رفتند، به وسیله لئون تروتسکی، که به آنها گفتند: «شما افراد رقتانگیزی هستید، شما خرابکاری میکنید، نقش شما بازی میشود، به آنجا که ازین پس به آن تعلق دارید بروید - به گرد و غبار تاریخ!»
در ۲۷ اکتبر ۱۹۱۷ (۹ نوامبر سبک جدید)، منشویکها در گرجستان قدرت را به دست گرفتند و آن را جمهوری مستقل اعلام نمودند. قزاقها هم ادعا کردند که کنترل دولت خود را دارند. بزرگترین نقطههای قدرت بلشویکها در شهرها، به خصوص پتروگراد بود که با پشتیبانی زیاد بیشتر در مکان های روستایی همراه بود. دهقانان تحت سلطه حزب چپ، در اتحاد با بلشویکها بودند. گزارشهایی وجود دارد که دولت موقت شکست نخوردهاست و با ارتش در جبهه مبارزه میکند.
در ۳۰ اکتبر ۱۹۱۷ (۱۲ نوامبر سبک جدید)، نبرد علیه بلشویکها ادامه پیدا کرد. ارتش سرخ، علیه قزاقها در Tsarskoye Selo جنگید. قزاقها شکست خوردند فرار کردند و تجهیزات جنگی خود را پشت سر خود گذاشتند.
در ۳۱ اکتبر ۱۹۱۷ (۱۳ نوامبر نوین سبک)، بلشویکها بعد از یک هفته از جنگ خیابانی سریع کنترل مسکو را به دست گرفتند. توپخانه به طور آزادانه مورد استفاده قرار گرفت و کشتگان حدود ۷۰۰ نفر بود. با این حال، هنوز نیز در بعضی از استانها از کرنسکی پشتیبانی میشد.
در تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۱۷ (۱۴ نوامبر به سبک جدید)، استینافی ضد بلشویکها در تمام روسیه برای پیوستن به دولت جدید مردم صورت گرفت، در حالی که بلشویکها پشتیبانی بیشتری از مردم روسیه را به دست میآوردند.
در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ (۱۵ نوامبر سبک نوین)، فقط اندیشه عمومی ضد بلشویک وجود داشت؛ مثلا، روزنامه نوایا ژیزن از نبود نیروی انسانی و سازمان بلشویکها برای اجرای یک حزب، به غیر از یک دولت انتقاد کرد. لنین با اعتماد به نفس مدعی شد که در مقابل تودههای پتروگراد، مسکو و بقیه روسیه، به سوس سلطه بلشویک، سایهای از شک وجود ندارد.
در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۱۷ (۲۹ دسامبر ۱۹۱۷ به سبک جدید)، دولت از برنامه از بین بردن سلسله مراتب در ارتش، عناوین، رتبهها و مدالهای یکنواخت صرف نظر کرد. سنت سلام دادن هم حذف گردید.
در ۲۰ دسامبر ۱۹۱۷ (۲ ژانویه ۱۹۱۸ سبک جدید)، چکا با دستور ولادیمیر لنین به وجود آمد. اینها شروع محکم شدن قدرت بلشویکها بر مخالفان سیاسی آنها بود. ترور سرخ در سپتامبر ۱۹۱۸، بعد از شکست ترور لنین شروع گردید. ترور یعقوب (ترور ژاکوبین) مثالی برای بلشویکهای شوروی بود. لئون تروتسکی در ابتدای سال ۱۹۰۴ لنین را با ماکسیمیلیان روبسپیر قیاس نموده بود.