روزهایی که «مرض سالک» نشانه تهرانی بودن، بود!
مردم معتقد بودند که آب تهران سالک میآورد و مرض سالک نشانه تهرانی بودن است! در حالی که این گناه آب نبود بلکه گناهِ آلودگی شدید آب در شهر بزرگی چون تهران بود که بدست خود مردم آلوده شده بود.
وضعیت تاریخی ایران در دوره قاجار، پایبندی بر اصول سنتی طبابت، رواج خرافات و فقدان نگرش جدید در پزشکی نوین از عمده دلایلی بود که در پی هر بیماری تعداد زیادی از مردم، از بین میرفتند. در آن دوره بیماریهای مختلفی رواج داشت و به دلیل موانع توسعه پزشکی نوین، اغلب یا درمان نمیشدند یا در بهترین حالت با طب سنتی و مراجعه به رمال و فالگیر مراحل بهبودی را طی میکردند.
هرچند پس از تاسیس دارالفنون در دوره ناصرالدین شاه، نگرش جدیدی در حوزه طب شکل گرفت اما اغلب مردم یا تمایلی به مراجعه به پزشک نداشتند یا امکان آن برایشان فراهم نمیشد. البته این شرایط بعد از انقلاب مشروطه تا حدودی تغییر کرد.
بیماریهای زیادی رواج داشت؛ از جمله کچلی و طاسی در زنان و مردان، بیماری پوستی خارشکی، آبله و سالک. جمعیت زیادی از مردم حتی در شهرهای بزرگ به این بیماریها مبتلا بودند. و طبعا یا درمان نمیشدند یا اینکه با پناه بردن به خرافات سعی در توجیه بیماری خود میکردند.
زنان در تهران در حال جمعآوری آب از سرداب، چاه آب زیرزمینی
کافی بود یکی مثلا دستش را با چاقو بریده باشد یا جایی در بدنش زخم باشد و با آن آب برخورد کند و به انواع جراحات که یکی از آنها بیماری مسری واگیردار بود مبتلا شده و دیگران را نیز مبتلا بکند. سالک اکثراً صورت و پیشانی و بینی را فراگرفته و پشت دست و ساعد و بازو هدف دومش بود.
مراجعه بیماران به پزشکان انگلیسی
او شیوع بیماری را در نقاط مرکزی و جنوبی ایران شهرهای تهران، اصفهان، قم و کاشان بیان میکند و اضافه میکند که از اصفهان به بعد در جهت جنوب از جمله در قمشه وشیراز قدم به قدم میزان شیوع آن نقصان مییابد و درآذربایجان و مناطق ساحلی دریای خزر دیگر بکلی اثری از آن دیده نمیشود.
نمونهای از یک بیمار مبتلا به سالک (این تصویر متعلق به ایران نیست)
وی تأکید میکند که هرکس که یکبار درزندگی به سالک دچار شده باشد در تمام عمر در برابر آن مصونیت پیدا میکند. پولاک در کتاب خود نحوه بروز زخمهای سالک را به تفصیل بیان کرده است.
یکی دیگر از مشکلات شهرهای بزرگ و یا حتی روستاها؛ حمام های عمومی بود که اغلب بیماری های پوستی در آنجا شایع میشد و حتی قربانی میگرفت. حمامها محلی برای انتقال انواع بیماریهای پوستی، تنفسی و عفونی بودند، آب خزینهها دیر به دیر تعویض میشد. مردم نیز کاملاً با بهداشت بیگانه بودند، دولت هم کوچکترین تلاشی برای آموزش و ارتقای سطح دانش عمومی آنها نمیکرد.
به همت مسئولان با غیرت و کاردان کشور به دوران قاجار بر گشته است!
مردم به علت هزینه های بالای دارو و درمان قید علاج بیماری رو تقریبا زده اند و دعانویسی و خرافات و ... باز هم بازارش رونق پیدا کرده و قدرت خرید مردم به علت قیمت بالای مواد غذایی مصرف شیر و گوشت ومیوه و سبزیجات و... پایین آمده !
مردم هم که به علت شرایط استرس زای جامعه و قیمتهای افسار گسیخته و فسادها و اختلاس ها و تورم و گرانی و مواد غذایی بی کیفیت و هوای آلوده و... به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شده اند !
ارابه های مرگ هم که بماند..... !
بله سالها دانشمندان ایرانی که در دنیا در زمان خود شناخته شده بودن زحمات چندین ساله زیر نظر سازمان بهداشت جهانی در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران کشیدن تا مالاریا و سالک(لیشمانیا جلدی) در ایران ریشه کن شود.روح همگیشان شاد