کریسمس، هالوین، ولنتاین؛ با جشنهای غیربومی چه کنیم؟
حجتالاسلام علی سرلک، کارشناس مذهبی و فعال اجتماعی و رسانهای در خصوص خودباختگی فرهنگی به بیان نکاتی پرداخت.
در هر اجتماعی اعیاد و آیین و رسومات منحصربهفردی وجود دارد و نمادهای خاصی نمایانگر این فرهنگها هستند. مثلاً مسیحیان در ایام کریسمس و سال نو میلادی، درخت کاج تزیین شده، بابا نوئل و خوراکیهای خاصی را بهعنوان بخشی از فرهنگ نهادینه شده خود پذیرفتهاند.
در ایران بهواسطه حضور بیش از صد هزار پیرو دین مسیحیت، در ایام کریسمس اسباب و لوازم مرتبط با جشن سال نو عرضه میشود، اما فقط ارمنیها و آشوریها نیستند که مشتری این محصولاتند، بلکه در سالهای اخیر در بین مسلمانها نیز این نمادها رواج یافته است.
بسیاری از ایرانیان غیر مسیحی، درخت کریسمس میخرند و یا لباس بابانوئل به تن فرزندان خود میکنند و حتی در برخی از مهدکودکها نیز این فرهنگها جا باز کرده و بهگونهای همراه شدن با فرهنگ مسیحیت عادیسازی شده است.
سوالی که در مواجهه با این پدیده نوظهور اجتماعی ذهن را درگیر میکند، این است که آیا استفاده از این نمادها صرفاً جنبه شادی و سرگرمی دارد و یا میتوان از آن به عنوان یک معضل فرهنگی یاد کرد.
اگر یک جامعهای از هویت ملی خودش به خاطر خودباختگی دست بکشد و سنتهای اصیل و معقول خودش را گرامی ندارد، دچار بیهویتی بزرگی میشود.
چیزی که حیات باطنی انسان را شکل میدهد فرهنگ است. فرهنگ هویتش به مزیت، تفاوت و حفظ مرز و حدود خودش است. از وقتی مکلوهان ایده دهکده جهانی را مطرح کرد و فرهنگها با همه رنگانگی و دلرباییشان به سمت هضم شدن در یک فرهنگ بزرگتر پیش رفتند، بشر دچار سردرگمی و حیرتهای زیادی شد. به همین خاطر لازم است هرکسی در هویت فرهنگی، ملی و اعتقادی خودش باقی بماند، ولی این به معنای عدم ضرورت گفتوگو، تعامل و ارتباط داشتن با فرهنگهای دیگر نیست.
قرآن میفرماید: «جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»؛ اساساً با مزیتهای فرهنگی باید ارتباطات را شکل داد. اگر یک جامعهای از هویت ملی خودش به خاطر خودباختگی دست بکشد و سنتهای اصیل و معقول خودش را گرامی ندارد، دچار بیهویتی بزرگی میشود.
گاهی مشاهده میکنیم بعضیها مرغ همسایه برایشان غاز است و از آن بود و وجود خودشان دست میکشند و به یک نابودگی روی میآورند. این اتفاقات مثل یک خط است که وقتی از جایی زاویه میگیرد، ابتدای کار انحراف آن مشخص نمیشود، ولی هرچه جلوتر برود خط از موقعیت طبیعی خودش خارج میشود.
برخورد با این معضلات، برخورد فرهنگی و تبیینی است و نه اجرای قانون و برخورد قضایی، پلیسی و اجتماعی.
اما درباره نمادهای کریسمس به نظر من بهطورکلی بریدن کاج بهعنوان یک موجود زنده، توجیه فرهنگی و محیط زیستی ندارد، علاوه براینکه اساساً برای وطن، گرایش و فرهنگ ما نیست و از اینجهت که بیانگر نوعی خودباختگی است، معنای خوبی ندارد. البته خیلی از کسانی که این کارها را انجام میدهند به دلیل فضای منفی و تلخی است که برای شادی به وجود آمده و از اینجهت اشکالی ندارد.
بنابراین در یک کلام چیزی که امروز در رفتار بعضیها وجود دارد، نه تنها روشنفکری نیست، بلکه بهنوعی بیتوجهی به ریشهها، فرهنگهای اصیل و تمدن کهن و پر رمز و راز خودمان است.
البته برخورد با این معضلات، برخورد فرهنگی و تبیینی است و نه اجرای قانون و برخورد قضایی، پلیسی و اجتماعی. برخورد فرهنگی، تبیین، روشنگری، توجه دادن انسانها به فرهنگهای خودشان و تقویت خودباوری است.
هدیه امام خمینی(ع) به مسیحیان نوفل لوشاتو
بنابر گفتوگوی ما با حجتالاسلام سرلک، استفاده نکردن از نماد فرهنگهای دیگر به معنای انزوای فرهنگی و عدم تعامل و دوستی با آیینهای دیگر نیست. برخی از علمای ما در همین ایام کریسمس، میلاد حضرت مسیح و سال نو را به مسیحیان تبریک میگفتند. بهعنوانمثال امام خمینی زمانی که در نوفللوشاتو بودند، در ایام کریسمس هدایایی را همراه با گل آماده کردند و به همسایگان منزلی که اقامت داشتند دادند.
انسان با مشارکت در شادی و عید دیگران نیز تولدی تازه مییابد. این تولد جدید الهی، دقیقاً به معنای گرامی داشتن عید میلاد حضرت مسیح است
و یا امام موسی صدر علاوه بر ارتباط خوبی که در همه ایام سال با مسیحیان لبنان داشت، در ایام میلاد حضرت مسیح، به طور ویژه به خانه مسیحیان میرفت و یا بیانیههایی درباره ارتباط اسلام و مسیحیت ایراد میکرد.
امام صدر در یکی از بیانیههایی که در ایام میلاد حضرت مسیح که با عید قربان مصادف شده بود مینویسد: «انسان با مشارکت در شادی و عید دیگران نیز تولدی تازه مییابد. این تولد جدید الهی، دقیقاً به معنای گرامی داشتن عید میلاد حضرت مسیح است ... وقتی مسیح متولد شد، مهرورزی و محبت و فداکاری نیز پا به دنیا گذاشت و وجود انسانْ متعالی و گسترده شد و نور و راستی و همدردی با دیگران و تلاش برای خدمت به انسانها، حتی مخالفان غیر ستمگر، رواج یافت.»
منبع: باشگاه خبرنگاران
1980