قصه عشق سیمین دانشور و جلال آلاحمد؛ آغازی سنتشکن و پایانی با وقار
جلال آل احمد در سال های دور از سیمین دانشور برایش نوشت: با هر کس حرف میزنم اولین کاری که میکنم این است حلقه ام را طوری به رخش بکشم که او از من بپرسد که ازدواج کرده ای؟ و من حرفم را به تو بکشانم و بعد عکس تو را نشان بدهم.
در این ویدئو به مناسبت سالروز تولد جلال آل احمد، به گذشتههای دور سفر کردهایم تا عاشقانههای سیمین و جلال را روایت کنیم، از روز آشنایی تا جدایی؛ با هم نامههایی را میخوانیم که عاشقانه است و سرشار از بیقراری.
این ویدئو را برای سیمین و جلالهای زندگی خود ارسال کنید.
چراجلال آل احمد در مورد خودكشى تختى دروغ گفت و فوت مرحوم تختى را به شاه وساواك نسبت داد وباعث بد نام شدن حكومت وقت كرديد آنهم به دروغ
چون جلال هرهری مسلک و چاله میدونی تمام بود.داستان صمد هم شاهکار اوست.
چه دروغی؟ کسی که باعث شد تختی خودکشی بکنه و حق اون رو خورد مگه غیر از شاه و ساواک و حکومت وقت بود؟ ساواک رسما تختی رو تهدید میکرد و بازجویی و باعث شد اون از لیست مسابقات حذف بشه! حکومت وقت هم به خاطر فوت تختی بدنام نبود بدنامی اون از زمان اشغال ایران بدون حتی یک ساعت مقاومت در برابر متجاوز ها تا به تیر بستن فاطمی و زندانی کردن مصدق بود تا ....
بنظرم در مورد جلال و سیمین باید به چشم نویسنده و هنر مندان بزرگی نگاه کنیم
کتاب سنگی بر گور یکی از شاهکارهای او که جنبه طنز دارد و اثر ماندگار سیمین مجسمه مادر است
روحشان شاد و نامشان ماندگار