شب یلدای عاشقترین مرد ایرانی که قربانی خیانت همسرش شد
شب یلدایی که کیومرث پوراحمد ساخته، احتمالا تنها فیلمی است که البته هیچ ارتباط مستقیمی به «شب یلدا» ندارد اما به شدت مفهوم یک شب طولانی را به خاطر میآورد.
در واقع ما در شب یلدای حامد که دچار خیانت زنش شده، هیچ مناسکی از یلدا به عنوان یک سنت نمیبینیم اما نشانههای زیادی از مفهوم یک «شب طولانی» را در جای جای داستان مشاهده و درک میکنیم.
مرد تنهایی که در تاریک و روشن آپارتمانش محصور شده و به جای آدمها با عکس آدمهای روی دیوار حرف میزند. او حتی تلویزیون را به قصد مرور ویدئوهای خانوادگی روشن میکند و تلویزیون خانهاش هیچ انعکاسی از سرگرمی و لذت ندارد، همه چیز در زندگی حامد، پس از «همسرش» رنگ شب دارد، سیاه، منزوی، گوشهگیر و سرشار از مونولوگ.
در سرزمین چند متری حامد، ساز مطلوب، سهتار است، انگار این ساز اوست که حامد را مینوازد و او را به خودش میکشد و در سیمهایش حل میکند، در شب طولانی مرد زخم خوردهی داستان، حتی مقام اساطیری مادر هم هیچ تغییر و تحولی نمیتواند ایجاد کند، مادر چند روزی میآید به یخچال سرک میکشد، جنسی سطحی از دلنگرانیهای تیپیکال یک «مادر ایرانی» را ارائه میدهد اما در نهایت با وجود اشراف به آن چه که بر حامد گذشته، از درک کلیت فضا ناتوان است.
ببینید: سکانس رقص محمدرضا فروتن با چشمانی اشکبار در فیلم شب یلدا
دنیا را واقعا که این زنان خراب کرده اند هر جا ردی از زن باشه عصیانگری و خیانت هم در آنجا هست
وقت برای فیلم ایرانی با محتواهای مزخرفش بزاری هدر رفت وقت و زمانه