اخراج فله ای روزنامه نگاران
رسانه ها و روزنامهها برخلاف شرکتهای خصوصی و تجاری، نهاد هستند، نهادها میتوانند احزاب، تشکیلات و مجموعه هایی باشند که علاقمندان و حامیان خود را جذب و به همکاری دعوت میکنند.
نهادها به ویژه اگر در حوزههای مدنی یا سیاسی مشغول به کار باشند درآمد و ثروتی خلق نمیکنند بلکه مسیر و اهداف خود را، برای داوطلبان و دوستداران یک حوزهی خاص، تشریح و تسهیل میکنند.
با این مقدمه روزنامههای خصوصی را میتوان در میانهی این تشکلها تعریف کرد.
روزنامهها با کسب درآمد و تربیت نیروی کارآمد در دو جهتِ توسعهی نهادی و تامین مالی، حرکت میکنند. اما در ایران با پیچیدگیهای خاصی مواجه هستیم که در نهایت، تغییر دولتها و خروج بازیگران سیاسی از صحنه میتواند سرنوشت بسیاری از شاغلین نهادها و روزنامهها را تغییر دهد.
توزیع یارانه و حمایتهای خاص از برخی رسانههای شاخص، از دولتی به دولت دیگر متفاوت است و همین بیثباتی، اثر خود را در اخراج فلهای خبرنگاران نشان میدهد.
میدانیم تامین اقتصاد رسانه امری مهم و دشوار است و چه بسا برای عموم رسانهها قابل دستیابی هم نیست. اما با همهی مشکلات تامین مالی، برای خبرنگارانی که سالها در روزنامهها خود را صدای ملت دانسته و برای بلندتر کردن صدای مردم تلاش کرده باشند، اخراج و تعدیل و ریزش نیرو آن هم در تعداد نفرات بالا و سالهای مداوم، نشان بیثباتی و بیاثری سالها کار در مطبوعات است.
در چند سال اخیر شنیدن این خبر برای عموم جامعه کاملا عادی شده است، خبری مبنی بر تعدیل روزنامهنگاران و خبرنگاران از روزنامهها و سایتهای مطرح که به مرور زمان نیز فراموش میشود و کافیست چند ماه از اخراج روزنامه نگاران بگذرد تا جامعه دوباره فراموش کند این روزنامهها اگر روزنامه شدهاند تماما به واسطهی ارتباطات مدیرمسئول نبوده است و بخش زیادی از اعتبار مطبوعات وابسته به روزنامه نگاران و خبرنگارانی است که با تعهد و شوق بسیار به ارتقا محل کار خود میپردازند و از نظر مالی نیز برای حداقلهای زندگیشان میجنگند.
سال گذشته نیز در موارد مشخصی شاهد تعدیل نیرو در مطبوعات ریز و درشت بودهایم بخصوص زمانیکه روزنامه ... با تعدیل سه تن از نیروهای خود جنجال مفصلی به راه انداخت و در سال ۹۹ نیز ... با تعدیل ۱۵ تن از نیروهای خود اتفاق غمانگیزی را در رسانهها رقم زد.
حالا دوباره فصل تعدیلهای فلهای فرا رسیده است و روزنامهها و سایتها مشغول خانه تکانی سفره روزنامه نگارانند.
نکته قابل توجه اینجاست که روزنامه نگاران تعدیل شده صرفا روزنامهنگارانی جوان و علاقهمند نبودند بلکه آنها هر کدام دارای سابقهی مفصلی در این حوزه بودند که بدون توجه به تمامی این پتانسیلها تماسهای تعدیل یکی پس از دیگری به آنها زده شد.
اگرچه تعدیل نیرو در هر مجموعهای با توجه به وضعیت قوانین کار و قدرت کارفرمایان امری عادی بنظر میرسد بخصوص در سال جدید که با افزایش حداقل دستمزد کارفرماها مدعی عدم توانایی پرداخت هستند و در تمامی محیطهای کاری اخبار تعدیل دوباره به راه افتاده است اما باید توجه داشت که این روند حمایتی از کارفرماها از سوی دولت چندان نتایج خوشایندی به همراه نخواهد داشت بخصوص درباره خبرنگارانی که راه درآمد مرتبط با کار خود ندارند و ناچار به انجام مشاغل دیگری کاملا نامرتبط با حوزه کاری خود در طول روز میشوند و این روند یعنی مرگ یک روزنامه نگار.
البته این گزاره در صورتی درست است که اخراج روزنامه نگار را به علت وضعیت بد مالی روزنامهها و خبرگزاریها در نظر بگیریم نه منفعت طلبی بیشتر مسئولان رسانه و یا پیامهای سیاسی در پی ورود طیفهای جدید به رسانههای مطرح دولتی و خصوصی!
با این توضیح که این مشکلات گریبانگیر عموم رسانههای ایران است و هیچ رسانهای به ویژه رسانههای غیردولتی نمیتوانند خود را از این مشکلات مبرا بدانند، برای بررسی ابعاد مختلف تعدیل خبرنگاران گفتگو کردیم با چند تن از روزنامه نگاران و خبرنگاران تعدیل شده رسانههای مختلف که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
(به علت ملاحظات کاری از سوی خبرنگاران خواسته شد که نامشان فاش نشود و اسامی فوق، مستعار است.)
مسعود یکی از روزنامه نگاران تعدیل شده است او در آغاز درباره این اتفاق در سالهای اخیر گفت:
در آغاز تاکید کنم که رسانه مستقل به آن معنا به دلیل یارانهها و ارتباطات پنهان با دولت در کشور نداریم و رسانهها همگی نیمه مستقل هستند.
یکی از مشکلات مرسوم رسانهها بحث مالی است و در عمل چندان هم آزادی برای بیان مطالب وجود ندارد، همین مسائل باعث شده است درآمد چندانی نداشته باشند.
اما نکته اینجاست که آیا در تمام دنیا وقتی بحران مالی برای رسانهها به وجود میآید به عنوان اولین حلقهای که بر سر آن معامله میکنند نیروی انسانیست یا خیر؟
اصولا سازمانها نیروی انسانی به عنوان نیروی مولد که تجربهاش سرمایه اوست را از دست نمیدهند، و در ساختار فنی از نظر چاپ، کاغذ و یا این قبیل مخارج تعدیل ایجاد میکنند و سعی بر این است که از طریق جذب بیشتر آگهی مجموعه حفظ شود و آخرین مرحله از تغییرات تعدیل نیرو است.
متاسفانه در ایران شرایط اینگونه نیست و اولین قدم برای جبران هزینهها تعدیل نیروی انسانی مجرب است.
اساسا چندان تجربه و کارآیی برای مدیران مسئول مهم نیست و بحث این است که دوستان بر سر میزان سود بیشتر با هم میجنگند یعنی اگر میزان سودی که آقایان در نظر دارند تامین نشود تعدیل میکنند.
یک زمانی درباره ورشکستگی صحبت میکنیم یک زمان درباره سود کمتر! و عجیب است که در زمان سود کمتر هم نیروی انسانی را تعدیل میکنند.
من یک بخشی از این ماجرا حداقل در یک روزنامه را مسئلهی مالی نمیدانم و بحث اصلا بحث تعدیل دورهای است.
ما اگر دوازه سال اخیر را در نظر بگیریم با چند دوره تعدیل مواجه بودهایم که هر زمان نیروهای کمتجربهتر میآید.
من در همهی روزنامهها را نمیدانم چه خبر است اما این چرخه در برخی روزنامهها مشکوک است. مثلا یک تعداد نیروی جوان را آوردهاند و ظاهرا گفتهاند میخواهیم نیروهای با انگیزه وارد سیستم کنیم که اتفاق خوبی هم هست، اما جوان باانگیزه زمان میبرد تا بتواند به راحتی مصاحبه بگیرد و مصاحبه شوندهها به او اعتماد کنند حتی خط قرمزها را بشناسد.
نیروهای قدیمی قواعد را میدانستند و مطالب به سانسور مدیر مسئول نمیرسید اما نیروهای جدید طبیعتا همهی این قواعد و خطوط قرمز را نمیدانند.
این نیروها هم تا توانمند شوند تعدیل میشوند یعنی تا با نیروهای پخته مواجه میشویم کنار میروند یعنی این ساز و کار عجیب و غریب در یک روزنامه واقعا وجود دارد.
مسعود در ادامه درباره تعدیل در رسانههای مطرح کشور گفت: نظام مدیریت واحد در رسانههای مطرح وجود ندارد و ظاهرا فضا به سمت تحت تاثیر قرار گرفتن از خارج پیش میرفت و یک آفت تحت عنوان زد و بندهای مالی- رانتی وجود داشت که بر تحریریه موثر بود.
یک زمانی شما میگویید مدیریت مجموعه با یک جناح ارتباط میگیرد تا آگهی بگیرد اما این مسئله در چیدمان تحریریه موثر نیست و تا اینجا ایراد زیادی ندارد اما برخی مواقع این لابیها با ایجاد رانتهایی که برقرار میشود از رانت سیاسی و اطلاعاتی تا مالی تحریریه را تحت تاثیر قرار میدهد.
مسئولان رسانه نیز برای حفظ بقای خود به این موضوع تن میدهند و دیگرانی تعیین کننده تحریریه میشوند.
حالا این تیمهای رانتی- مالی نیروهای خود را تحمیل میکنند و انتظاراتی از روزنامه دارند و مسئولان روزنامه نیز در یک دو راهی قرار میگیرند که آیا تحریریه سالم و واقعی را میخواهند یا تحریریه تحمیلی و رانتی؟
انتخاب هم کردند که تحریریه ژورنالیستی نمیخواهند و دیدیم که نیروهای با سابقه ده یا بیست ساله کنار گذاشته شدند، این مسئله نیز بدتر از اخراج و تعدیل است.
نیرویی که بیست سال سابقه دارد و ده سال را فقط در همان رسانه کار کرده است کنار گذاشته شد. در هر کجای دنیا وقتی یک خبرنگار ده سال در یک رسانه کار کند جزء سیاستگذاران آن رسانه میشود اما اینجا به راحتی کنار گذاشته میشوند.
سال گذشته ۱۵ نفر از یک روزنامه اخراج شدند که اتفاق بدی بود اما الان علاوه بر اینکه بیش از ۱۵ نفر از همان روزنامه بیرون آمدند یک بدعت بسیار نامبارکی گذاشته شد که ما میتوانیم روزنامهنگاران را سلاخی کنیم و هیچ حقی برای او قائل نباشیم.
از او بیگاری بکشیم نه تعهدی از بابت بیمه داشته باشیم نه سنواتی بدهیم نه حقوق خاصی برای او قائل باشیم و فقط در صورت حق التحریر از او کار بکشیم و حقوق اندکی بدهیم هر زمان هم که خواستیم او را اخراج میکنیم و ترسی هم از شکایت اداره کار نداریم.
این بدعت غلط باعث شد مسئولیتهای حقوقی کنار بروند و در این شرایط کسانیکه کار حرفهای انجام میدهند زیر بار این شرایط نمیروند این روند نیز در نهایت به رسانههای داخلی آسیب زننده است.
فرشته نیز یکی دیگر از خبرنگارانیست که طعم تعدیل بیضابطه از رسانه را چشیده است، او در این باره گفت: داستان تعدیل ما از رسانه، مربوط به پیش از عید است. چند روز بعد از روز خبرنگار برای ما جشنی از سوی رسانهمان گرفتند و بحث هایی مطرح کردند که میخواهیم از مجموعه اصلی که وابسته به آن بودند جدا شویم و بصورت مستقل ادامه دهیم و فرمهای استعفا از آن مجموعه را جلو ما گذاشتند که همه ما امضا کردیم.
فردا صبح که سر کار رفتیم از بخش اداری با من تماس گرفتند و گفتند شما تعلیق هستید و از علت آن اظهار بیاطلاعی کردند.
پس از چند دقیقه همکاران دیگر آمدند و مدیران آن مجموعه نیز پاسخگو نبودند و شنیدیم چند تن از همکاران ما اخراج شدهاند.
علت این اخراج نیز هنوز مشخص نیست و برای هر شخص یک علت را مطرح کردند من جزء خبرنگارانی بودم که فقط به دنبال علت اخراجم بودم. به هر حال کار هست اما وقتی یک چنین رفتاری میشود باید علت آن مشخص شود. اما به من علت مشخصی را اعلام نکردند حتی دادگاه هم که رفتیم نتیجهای نداشت.
من خبر این اتفاق را استوری کردم زیرا دو نفر از یک سرویس سه نفره اخراج شدند یعنی اکثریت یک سرویس و من در تویئتم نوشتم که همه اخراج شدیم. از من شکایت شد که چرا نوشتهای همه اخراج شدهاند اما وقتی پیش قاضی رفتیم من تبرئه شدم.
مینا نیز از خبرنگاران با سابقه است که درباره تجربهاش نسبت به تعدیل نیرو در سایتهای خبری و روزنامهها گفت:
یکی از بدترین رفتارها با خبرنگاران بیاطلاع گذاشتن آنها از روند تعدیل نیروست من گمان میکنم در سال جدید به علت افزایش ۵۷ درصدی حقوقها برخی از تعدیلها اتفاق افتاده است.
مثلا پیش از عید دیدیم که سردبیر یک رسانه مشغول ریموو کردن خبرنگاران از گروه آن رسانه است و من پرس و جو کردم، مشخص شد بدون اطلاع قبلی نیروها را اخراج کردهاند و پس از عید خبر دادند که نامه تعدیل و کارهای نهایی را انجام دهید که تسویه حساب انجام شده است، زیرا نگران شکایت خبرنگاران هستند.
برخی از نیروها نیز شاکی شدهاند، بخاطر این موضوع من نیز از آن رسانه خارج شدم. من البته از رسانههای دیگر مطلع نیستم اما به علت افزایش دستمزد اینطور که شنیدهام مدیرمسئول یکی از روزنامههای مطرح به سردبیرها توصیه کرده که نیروها را حقالتحریر و دورکار کنید که هزینه کمتری هم دارد و بیمه هم پرداخت نمیکنیم.
سیستم دورکاری و حق التحریری برای روزنامههای کاغذی خیلی مرسوم شده است اما در رسانههای آنلاین وضعیت مالی هم بد نیست و اینقدر جاذبه داشته است که خیلیها بدنبال مجوز آن رفتهاند و اینقدر کلیک خوردن برایشان سود داشته که آن رسانه را نگه دارند. اما آنها نیز به همین ترتیب غیراخلاقی با بچه ها رفتار میکنند.
یکی از خبرنگاران به من میگفت پیش از تعدیل حتی عیدی و سنوات هم به او ندادهاند.
من خبرنگار تمام وقت در تهران سراغ دارم که با سه میلیون تومان کار میکند و حتی در عید نوروز هم ناچار شدهاند سر کار بروند و به اسم تعطیلی نوروز دور کار بودند اما در خانه کار میکردند.
متاسفانه با نوعی بیگاری در رسانه مواجهیم.
در کشور با تمدن کهن عدالت محور فرهنگ دوست مردمسالار دینمدار شگفتی ندارد که بدتر از اینهارا هم ببینیم!
تا دو سال پیش در یک ماهنامه ویراستار بودم و خبرنگار، ناگهان شروع به تعدیل نیرو از گرافیست تا .... الان هم که درش تخته شده. دوسال است دنبال کار می گردم./ قید کار در مجله و کارمندی را زدم و به دنبال کار یدی می گردم که ان هم دائم نیست یا متاسفانه صاحب کار سر ماه ناگهان هوس می کند مزدت را ندهد. همکارانم هم بدتر از من، گرافیست هایی که واقعا پنجه طلا بودند ..../گرفتاری شدیم
خوب دروغ زيادى گفتن اين عواقب راهم داره ديگه
این هم حرفیه🤔😄