خوشحالی زودگذر هنرمند خانه به دوش
خالو قنبر راستگو، خواننده پیشکسوت موسیقی جنوب ایران و نوازنده سازجفتی از وعدههای عمل نشده مسئولان و توصیه اش به نسل جوان میگوید.
«خواستهام از جوانان این است، زندگی و افکارخود را شاد نگه دارند وهیچ گاه هنر و بوِیژه موسیقی را کنارنگذارند و آن را فراموش نکنند؛ چرا که این هنر میتواند دنیای آنها را شاد نگاه دارد.» این بخشی از صحبتهای قنبرراستگو است. موسیقیدان، خواننده جنوبی و نوازنده سازجفتی. نوازندهای که پس ازسالیان سال فعالیت در عرصه موسیقی، در سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر از این هنرمند پیشکسوت موسیقی اقوام ایران تجلیل به عمل آمد.» او دراین باره میگوید: «در دورههای مختلف جشنواره موسیقی فجر، شرکت و اجرا داشتهام و سال ۱۳۶۶ توانستم مقام اول نوازندگی جفتی را در این جشنواره کسب کنم و از آن سالها تا به امروز، امسال مورد تقدیرقرار گرفتم و بابت این اتفاق خوب از مسئولان برگزاری، بویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کمال تشکر را دارم چرا که این انتخاب برایم بسیار ارزشمند بوده و است.»
خالوقنبررا همگان میشناسند؛ بخصوص اهالی موسیقی. هم با هنرمندان موسیقی پاپ اجرای برنامه داشته وهم تصویری آشنا و مهربان برای اهالی تئاتر و تلویزیون است و بواسطه موسیقی زیبا و شادی که برای مردم اجرا داشته، نام و هنر خالوقنبر در خاطر آنان و مخاطبانش ماندگار شده و مورد احترام نسل جوان موسیقی جنوب ایران است.
تنها بازمانده نسل«نی جفتی»
او تنها بازمانده نسلی است که توانسته تا به امروز که 74 سال سن دارد، موسیقی ناب منطقهاش را که همان «نی جفتی» است، سینه به سینه حفظ کند.سازی که شور و عشقی وصف نشدنی درخود پنهان دارد و ازآن شنیده میشود و آوایی که از آن خشک چوب برمی خیزد، نفسهای گرم و سرزنده، این پیر هنرمند است که تا به آن سوی آبها هم رسیده است. «جفتی» از سازهای شناخته شده جنوب ایران است وشیوه نوازندگی سخت و خاصی دارد و شاید به همین دلیل است که نوازندگان نسل جوان کمتر به آموختن آن روی می آورند.
البته خالو قنبر، طی این سالها تلاش کرده رسالت خود را که همانا حفظ میراث ماندگار نیاکانش و صیانت ازاین ساز کهن است، به درستی به سرانجام برساند و در این زمینه شاگردان بسیاری آموزش داده و تربیت کرده است وی دراین باره اظهار می کند: «من شاگردان بسیاری داشتهام و تلاش کردم این ساز را به جوانان بیاموزم از جمله پسرم سهراب، تا آن را به درستی یاد بگیرند و ترویج دهند و بسیارخوشحالم توانستم به وظیفهام عمل کنم و امروز این ساز در مراسمهای مختلف در بندرعباس و هرمزگان و دیگر شهرهای جنوب ایران نواخته میشود و صدای آن به گوش میرسد. ناگفته نماند نیجفتی یکی از سازهای این منطقه است و در کنار آن سازهای کوبهای هم نواخته میشود.»
خالو قنبر یا قنبراحمد، زاده روستای سرریگان میناب است. پدر و مادرش را در کودکی از دست میدهد و هیچ گاه آنها را ندید. او در 8 سالگی، نواختن این ساز را از دایی مادرش بهصورت گوشی یا سینه به سینه میآموزد و با وجود مخالفت خانواده، هدفش را دنبال میکند و از آن زمان به بعد، موسیقی مسیر زندگیاش را تغییر میدهد و در12 سالگی درکنار آموزش این ساز، به ماهیگیری ، بنایی ساختمان ، پارچه بافی و... میپردازد و سختی و مشکلات زندگی هیچگاه مانعی برای رسیدن به هدفش نبود و از تصمیم خود منصرف نگردید؛ تا آنکه سالها بعد، شیوه نوازندگی «نی جفتی» قنبرراستگو در پنجمین اجلاس کمیته ثبت میراث ناملموس، در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت ملی میرسد.
او در گفتوگویی که سالها قبل با «ایران» انجام داده اشاره داشته: «نیجفتی به شیوهای که من مینوازم پیش از این وجود نداشته چرا که میتوانم با دیگر سازها چون سنتور، ویولن و ساکسیفون همنوا شوم و سازم را کوک کنم و همین امر سبب ثبت این ساز در میراث فرهنگی شده است.
البته فلسفه ساخت و اجرای این ساز به سالهای بسیار دور برمیگردد و من توانستم از طریق گوشی این میراث قدیمی را حفظ کنم. این گوش کردنها بیشتر در جشنها و عروسیها بود و بعد از آن به ساختن نی پرداختم و آرام آرام نواختن آن را آموختم که البته همیشه مخالفت و غرزدنهایی وجود داشت.
بنابراین مجبور بودم به سمت جنگل بروم و به تنهایی تمرین کنم. آن دوران خانوادهها چندان به هنر بها نمیدادند و درواقع هیچ علاقهای هم به این کار نداشتند. زمانی که 24-25 ساله بودم و ساز مینواختم خانوادهام میگفتند چرا لوطی شدهای! آنها حتی به هنرم پی نبرده بودند. بنابراین از بین خواهر و برادرهایم تنها من بهدنبال موسیقی رفتم و الحمدلله امروز پسرانم این مسیر را ادامه میدهند. یکی از آنها کوزه مینوازد و دیگری نی.»
نسل جوان موسیقی منطقه خود را فراموش نکنند
سن و سال برای خالو قنبر تنها یک عدد است و هیچگاه مانع از فعالیتش نشد. عشق به موسیقی که از دوران خردسالی در او جوانه زد و امروز، این عشق کهنسال، تمام وجودش را دربرگرفته است و همچنان با شوق به اجرای کنسرت و آموزش این ساز
می پردازد تا آنجا که کرونا هم مانع از تدریس او نشد و درآن دوران کم و بیش شاگردان خود را به دورهم جمع میکرد و تعلیم میداد تا از تنها منبع درآمد خود که همان موسیقی است ارتزاق کنند.
استاد قنبر راستگو میگوید: «توصیهام به جوانان این است که موسیقی بومی خود را فراموش نکنند. موسیقی اقوام ایران، اصیل و کهن است و قدمتی چند هزار ساله دارد.خواهش من از نسل جوان این است، به دنبال آموختن موسیقی منطقه خود باشند، چرا که این هنر بومی است و ماندگار و به عقیده من موسیقی اقوام ایران، مادر موسیقیهای دیگر است و دیگر موسیقیها ریشه دراین هنرناب دارند.اگرچه متأسفانه موسیقی پاپ در همه موسیقیها رخنه کرده و برخی از جوانان را به سمت خود کشانده است.»جالب است بدانید این هنرمند، برای معرفی بیشتر این ساز تصمیم میگیرد با هنرمندان بسیاری همراهی و همکاری داشته باشد و به گفته خودش سازش را با ساز آنها کوک کند. به عنوان مثال در قطعه «هیچ جا بندر نابو» با صدای رضا صادقی، قنبر راستگو شروهخوانی میکند و همچنین همکاری با گروههای موسیقی سنتی و تلفیقی و البته گروه داماهی.
شاگردانم ادامه دهنده راه من هستند
خالو قنبر دارای دکترای موسیقی افتخاری است. اوهم ساز میسازد و هم مینوازند و دراین باره میگوید: «من هم میخوانم و هم ساز مینوازم. درواقع صفر تا صد کارها برعهده خودم است. شعر، ملودی و نوازندگی. شعرهایم هم براساس مقامهای قدیمی و هم مقامهای جدید بوده و داستان و شعرهایی که محتوای آن به موسیقی کار و طبیعت محل زندگیمان اشاره دارد.»
او در پاسخ به این سؤال که با ثبت این ساز در میراث ملی، وظیفه و تعهد شما به عنوان یک هنرمند پیشکسوت برای اشاعه و ترویج این سازچیست اظهار میکند: «تمام تلاش من در این سالها این بوده این ساز فراموش نشود و سعیام براین است با آموزش و تدریس آن این هنر را از خطر فراموشی حفظ کنم وشاگردانم را به گونهای آموزش دادهام که به مرحله استادی برسند و ادامه دهنده این مسیر باشند؛ البته در حال حاضر جوانها کمتر به خواندن مقامهای این موسیقی اشتیاق نشان میدهند و بیشتر مینوازند اما من هم مینوازم و هم میخوانم.»
یکی از آیینهایی که خالو قنبر سالها به آن میپرداخت «بابازار» بود اما به گفته او این آیین در حال حاضر با ریتمهای متفاوتی در مراسم مختلف مورد استفاده قرار میگیرد بویژه در بحث شعر و متن. اگرچه این آیین هم کمرنگ شده است»
و البته فراموش نشود قنبر راستگو از شروهخوانان بنام ایران است. موسیقی ای که به گفته او نغمهای غمگنانه در مایه دشتی است.
حرف تلخ این روزهای خالوقنبر
اما حرف تلخ این روزهای خالوقنبر خانه به دوشی اوست و این جایزهها و تقدیرها و تجلیلها مرهمی بر مشکلات او نبودهاند و شاید یک اتفاق خوشایند زودگذر باشد. سالها قبل منزل او در مسیر یکی از طرحهای شهرداری بندرعباس قرارگرفت و برهمین اساس مجبور شد آنجا را ترک کند.آن زمان به مبلغ ۲۸ میلیون تومان خانه او را خریداری کردند و تا به امروز باوجود وعدههای بسیار مسئولان این مشکل مرتفع نشده است. اسفند ماه 96 هم احمد مرادی رئیس مجمع نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی مشکل مسکن این هنرمند پرآوازه کشور را با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت در میان گذاشت و قرار برآن شد بخشی از هزینههای مسکن قنبر راستگو را تقبل کنند و متعهد شدند که از محل صندوق حمایت از هنرمندان این کار صورت بگیرد و البته بخشی ازاین هزینهها از سوی استانداری هرمزگان و مسئولان استانی تأمین شود و تا به امروز مشکل مسکن او حل نشده و درحال حاضر به گفته خودش در خانه استیجاری یکی از پسرانش که درشهرستان میناب است زندگی میکند.
«نامهای برای جناب وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی نوشتهام و این مشکل را مطرح کردهام که امیدوارم اثرگذار باشد. مشکل من بیخانگی است خواهشم از مسئولان این است به این موضوع رسیدگی شود.تنها درآمد من از بیمه بازنشستگی است و با همین درآمدهای اندک زندگی خود را میگذرانم؛البته ممنون حمایتهای آقای بندرعباسی از مسئولان ارشاد هرمزگان هستم.»
و درآخر؛ سال 96 مستند زندگی و ساخت خانه موزه برای قنبرراستگو در دستور کار میراث هرمزگان قرار گرفت اما گویا این وعده هم تا به امروز سرانجامی نداشته است. خالو قنبر دراین باره میگوید: «قرار بود این اتفاق بیفتد و صحبتهایی هم شده بود اما هیچ گونه حمایتی از سوی مسئولان ذی ربط انجام نگرفت.»
بــــرش
اجرای گروه موسیقی داماهی با همراهی استاد قنبر راستگو
جالب است بدانید این هنرمند، برای معرفی بیشتر این ساز تصمیم میگیرد با هنرمندای بسیاری همراهی و همکاری داشته باشد و به گفته خودش سازش را با ساز آنها کوک کند. به عنوان مثال در قطعه «هیچ جا بندر نابو» با صدای رضا صادقی، قنبر راستگو شروه خوانی میکند و همچنین همکاری با گروههای موسیقی سنتی و تلفیقی و البته گروه داماهی.