ممد نبودی ببینی، نوحهای که جاودان شد
شعر نوحه «ممد نبودی ببینی» توسط جواد عزیزی از همرزمان شهید محمد جهان آرا به مناسبت سالگرد این شهید بزرگوار سروده شده است.
وقتی صدای سنج و دمام جنوبی درهم میپیچد و غلام کویتیپور «ممد نبودی» را میخواند آنقدر تاثیرگذار است که بعد از این همه سال حتی اگر هیجان روزهای آزادسازی خرمشهر از چنگال رژیم متجاوز بعث را فرد تجربه نکرده باشد بازهم یک بغض و هیجان، یک شادی و غم توامان را تجربه میکند.
ممّد نبودی ببینی نوحهای است که به مناسبت آزادسازی خرمشهر و به یاد محمد جهانآرا خوانده شدهاست. شعر این قطعه را جواد عزیزی از رزمندگان خرمشهر سرود و نخستین بار حسین فخری همرزم او آن را بر سر مزارش خواند. یکسال بعد کویتیپور همزمان با سالگرد آزادسازی خرمشهر این نوحه را اجرا کرد.
ریشۀ نوحۀ «ممد نبودی ببینی» به یک ملودی بوشهری متعلق به موسیقیهای عزاداری سنتی بوشهری برمیگردد. جهانبخش کردیزاده (بخشو) این ملودی را با مطلع «لیلا بگفتاای شه لب تشنهکامان / دستم به دامان، آقا الامان» در ایام محرم و صفر خواند. در نمایشِ قلندرخونهٔ ایرج صغیری هم از این نوا استفاده شد.
ناصر تقوایی این قطعه را در فیلم مستند «اربعین» خود نیز با اجرای بخشو آورد و سپس جواد عزیزی با شنیدن آن و الگو برداری از این نوحه شعر ممد نبودی ببینی را سرود.
این نوحه یک نوای خاطرهانگیز، بهجامانده از سالهای دفاع مردم ایران در جنگ ایران و عراق و دارای ارزش ملی است.
متن نوحه ممد نبودی ببینی:
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارانت پر ثمر گشته
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارانت پر ثمر گشته آه و واویــــلا...
کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پر ثمر گشته
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارانت پر ثمر گشته آه و واویلا...
کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما »
ای نخل غلتیده به خون
اشکی از شادی هم چو من بفشان ...
روز آزادی خیل یاران را ...
خیز و یاری کن دشت شادی را ...
آبـیاری کن نخل در آ تش شعله ور گر چه شد بی سر
نوبتی دیگر گشته بار آور
شهد پیروزی خوشـهء خرما زورق و من ... ماهی و دریا
ممد نبودی ببینی
گریهء باران لاله رویاند از تربت یاران
گشته آبادان هرچه ویران شد تربـت یاران گلباران شد
«ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارا نت پر ثمر گشته آه و و ا و یـــلا...
کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما »
گریه باران لاله رویاند از تربت یاران
روحشان شاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد بادا
خوش به حالشون .
ای کاش منم توی دوران جنگ بودم
ممد نیستی ببینی ....
همان بهتر که نیستی ببینی اگر خرمشهر آزاد نمیشد بهتر بود چون تو این 4 دهه مخروبه تر و مردمانش بیچاره تر شدن