ماجرای بازگشت چهرهها و تلویزیون در سالی که گذشت
مدتی است قطار بازگشت چهرهها به تلویزیون روی ریل خود قرار گرفته و البته به خیلی از شایعهها و شائبهها هم پایان میدهد.
سالی که پیمان جبلی به عنوان رئیس صداوسیما انتخاب شد پرچمِ تحول به اهتزاز درآمد و همگان بر این باور بودند قرار است اتفاقات بهتری برای ساخت سریالها، برنامهها و اتفاقاتِ رسانه ملّی رقم بخورد اما خیلی زود اختلاف دیدگاه و سلیقه میانِ چهرهها و مدیرانِ جدید موجی از خداحافظی چهرهها را ایجاد کرد. البته اتفاقات سال گذشته هم بیتأثیر نبود.
شاید انتخاب وحید جلیلی و حضورِ اصطلاحاً مدیرانی از جنسِ پایداری و دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع) و اعلامِ سیاست سلبریتیستیزی یا به تعبیری ساخت چهرههای جدید این مسیر را به سمتی برد که تمایل بسیاری به کارگردان در صداوسیما از بین رفت. آنچه اتفاق افتاد ریزش مخاطب تلویزیون و فرار چهرهها بود.
دیگر خبری از بازیگرها، مجریها، کارگردانان و برنامهسازان خاطرهساز نبود. در همان روزها که برخی از پژوهشگران احساس خطر میکردند مدیران جدید تصور میکردند با رفتنِ چهرهها میتوانند در چند سال، ستارهسازی کنند اما واقعیتی انکارناپذیر پیشرویشان بود. پربینندهترین برنامهها و سریالهای تلویزیون به آرشیو صداوسیما برمیگشت نه آثار جدیدی که تولید میشد.
این اتفاق هر روز مورد بحث و بررسی قرار میگرفت؛ چرا «چهرهها» نیستند و چرا اساساً صداوسیما سرمایههایش را فراری میدهد؟ اما از ابتدای امسال زمزمههای بازگشت چهرهها با یک عبارت جدّیتر شد؛ «درِ صداوسیما به روی همه هنرمندان باز است»؛ سخن آشنایی از پیمان جبلی رئیس صداوسیما که در گفتوگو با خبرنگاران و یا حتی پرسش دانشجویان در دانشگاهها مطرح میکرد.
اما عملیاتی نشدنِ این گفتارِ رئیس رسانه ملّی باعث شوخی برخی از رسانهها با این عبارت شد؛ یا کاریکاتورِ معروفی که یکی از رسانهها درباره جمله پیمان جبلی طراحی کرد. اولین چهره بیسر و صدا برگشت؛ فرزاد جمشیدی که مدتها از او خبری نبود با یک برنامه مذهبی معارفی به شبکه دو برگشت و در ماه رمضان هم با برنامه سحرگاهی زنده روی آنتن رفت.
اما برای بازگشت دو چهره دیگر هیاهویی برپا شد؛ نامِ رضا رشیدپور را رسانهها بر سرزبانها آوردند و محمدرضا گلزار خودش در مواجهه با یکی از طرفدارانش از بازگشتِ خودش خبر داد. چند روز بعد یکی از رسانهها رسماً از دو برنامهای رونمایی کرد که یکی «سیم آخر» رشیدپور بود سری جدید آن تولید میشود و دیگری به «پانتولیگ» محمدرضا گلزار برمیگشت.
اما توئیتهای شبانه محمدرضا شهبازی مجری «پاورقی» باعث شد مواضع در صداوسیما تغییر کند و در نتیجه رضا رشیدپور هم در پست اینستاگرامی فعلاً از بازگشت منصرف شود. اما از محمدرضا گلزار خبری نشد و چند وقتی از فضایِ بازگشت چهرهها صحبتی به میان نیامد و رفته رفته موج نارضایتی و ریزش مخاطبان جدّیتر از همیشه شد.
طوفان الأقصی و تولد «به افق فلسطین» در تلویزیون شاید باعث طوفانی در سیاستهای صداوسیمای فعلی هم شد. چرا که با حضور چهرهها در هر عرصهای روی آنتن تلویزیون، خودِ مدیران به این باور رسیدند نیازی به اختراع دوباره چرخ نیست.
اظهارات حسین شاهمرادی مدیر شبکه چهار درباره پشت پرده عدم حضور برخی از چهرهها و پستهای مجازی چند خانم بازیگر موضوع بازگشت چهرهها را داغتر از گذشته کرد. چرا شاهمرادی در برنامه تلویزیونیای مدعی شد سروش صحت، مهران مدیری، رامبد جوان و احسان علیخانی حذف نشدهاند و به خاطر نظام نُطقکشی و تفتیش عقاید روشنفکری، جرأتنمیکنند در تلویزیون کار کنند.
جبلی هم با تأیید حرف مدیر شبکهاش گفته بود: قطعاً بخشی از چهرهها به دلیل فشارهایی که به لحاظ روانی و همان عبارتی که مدیر شبکه۴استفاده کرده و خود این هنرمندان هم به ما گفتهاند با تلویزیون همکارینمیکنند البته دلایل مختلف دیگری هم وجود دارد؛ بخشی مالی و بخشیهم شاید به این دلیل که فعلاً در شرایط همکاری نیستند.
بعد از این اظهارات و در روزهایی که برخی از مدیران تلویزیون تأکید میکردند ما سلبریتی نمیخواهیم و نباید برنامهها سلبریتیمحور باشد اما سرعتِ ریزش مخاطبان سلبریتیها را به تلویزیون نزدیک کرد. چراغِ اول با توافق «پایتخت» روشن شد و معاون سیما هم از برندهای گذشته صداوسیما به عنوان سرمایه یاد کرد و رسماً به این نکته اشاره کرد که صداوسیما از هیچ برندی صرف نظر نمیکند و در حال مذاکره با همه آنهاست.
در کنار جدّیشدن حضور محمدرضا گلزار حرف از محمد بحرانی (جنابخان)، هوتنشکیبا و جام آرزوها و جواد رضویان و معرکه و حتی رفته رفته کامران نجفزاده و ژیلا صادقی به میان آمد و در روزهایی که همهچیز درباره مهران مدیری و صداوسیما تیره و تار روایت میشد به یک باره مشکل او با «اسکار» حل شد و حتی برخی منابع آگاه در تلویزیون از بازگشت او با یک سریال خبر دادند.
شاید در کنار همه این بازگشتها که اوجِ آنها در شبِ یلدا اتفاق افتاد و بسیاری از بازیگران مثلِ لیلا اوتادی و لاله اسکندری به عنوان میهمان در برنامه حضور داشتند که مدتها خبری از آنها در صداوسیما نبود و پس از آن «جامآرزوها» با جنابخان و هوتن شکیبا و یا سیدجواد رضویان و معرکه که به تلویزیون آمدند.
سلام صبح بخیر با ژیلا صادقی روی آنتن رفت و در نهایت «برمودا» که با کامران نجفزاده به تلویزیون آمده از یک جهت بیشتر مورد نظر قرار گرفت. نجفزاده در سال 1394 به عنوان نماینده ایران در دفتر سازمان ملل راهی نیویورک شد و از همان روزهای اول شایعات علیه او آغاز شد تا اینکه موجِ گرفتن گرین کارت آمریکا خیلی جدّیتر مطرح شد.
بسیاری از کاربران در شبکههای اجتماعی مدعی بودند که او در پی گرفتن اقامت آمریکا قصد دارد که ایران را ترک کند. اظهاراتی که نجفزاده در شبکه نسیم با اعلام ساخت برنامه در این شبکه به نوعی آن را تکذیب کرد.از این دست شایعات علیه او زیاد مطرح شد تا اینکه او با یک برنامه تلویزیونی این بار نه به عنوان یک ژورنالیست بلکه یک مجری جلوی دوربین تلویزیون به مردم سلام کرد.
هرچند پیمان جبلی رئیس صداوسیما میگوید این بازگشتها ربطی به انتخابات ندارد اما حتماً یکی از ابزارهای مشارکت تقویت تلویزیون و رسانه بوده که یکی از اهرمها و ارگانهای اصلی آن قطعاً حضور چهرههای متخصص و خاطرهساز مردم هستند. سیاستی که این روزها در دستِ تغییر قرار گرفته و خود مدیران تلویزیون هم از خوابِ قیلوله بیدار شدهاند تا بدانند اگر از سرمایههایشان حفاظت نکنند همینطور عقب خواهند ماند.
ریزش مخاطب کماکان هم صداوسیما را تهدید میکند اما اگر این بازگشت چهرهها یک سیاست مدون و مستمر و نه مسکنِ لحظهای و مقطعی نباشد کارساز خواهد شد. البته از طرفی دیگر باطلالسحر برخی از شایعات و شائبهها هم خواهد بود؛ مصداق بارز آن فضای دروغینی بود که علیه کامران نجفزاده ایجاد کردند و جالب است برخی با دیدنِ او در «برمودا» هم با خودشان میگویند «مگر نجفزاده پناهنده نشده بود!»
از طرفی دیگر با نگاهی به شکل دعوت مهمانان برنامه و دیالوگهایی که بیان میشود گویا باید دوباره شاهد نوعی تغییر در نگرشها بود. از جمله مصادیق آن دعوت از حیاتی مجری سابق خبر و یا حرف زدن از فردین در برنامه تلویزیونی است.
فکر کردی رییس سیما چرا برای دریافت بودجه بیشتر و بیشتر اینهمه اصرار داشت ؟
ما از اول اتقلاب در خانوادهایی بزرک شدیم که محرم ونامحرم معنی نداشت انقلاب که شد تازه فهمیدیم نامحرم یعنی چی از جبعه که برکشتیم در مهمانهای فامیلی یک تعداد بی حجاب بودن یک تعداد هم بی حجاب مثل قدیم همدیکر رو بغل میکردن تا امروز هم ادامه داشته متاسفانه علمای دینی تلاش میکردن مردم ایران رو مثل مردمقم کنند که نمیشد مردم ایران را باید هماتطور که قبل از انقلاب زندکی میکردن وبعدانقلاب هم کردن مانند قبل به زندکی خودشون ادامه بدن شما جلوش روکرفتید به زور مردم رو مذهبی کنید خود مذهبیها بی مذهب شدن لعنتبه این انکلیس