شش سریال پربیننده صداوسیما که درس عبرت مردم شدند
در بسیاری از رسانه ها، اینترتیمنت یا همان سرگرمی، اولویت اول و آخر است و پس از آن سعی می کنند در گوشه و کنار اثر، پیام یا همان زیرمتن شان را بگنجانند.
در صدا و سیمای ایران، بسیاری از آثار، پیش از آنکه ساخته شوند، دو خط «پیام اخلاقی» بوده اند که به تهیه کننده یا نویسنده فیلمنامه سفارش داده شده است! مثلا به تهیه کننده گفته اند که «یک سریال سی قسمتی، با حال و هوای ماه رمضان، در نکوهش مال حرام!»...با این پیش فرض سراغ چند نمونه از این آثار، که اتفاقا وقتی به کاربلدش سپرده شده اند، گاهی پربیننده و ماندگار هم شده اند، رفته ایم.
آیینه؛ توصیه به آسان گرفتن زندگی و امید
سریال «آیینه» (با نام اولیه زشت و زیبا) به کارگردانی غلامحسین لطفی و محصول سال ۱۳۶۴ و شبکه ۱ است که دوشنبه شب ها پخش می شد...یک لحظه حال و هوای آن سال ها را تصور کنید...خیلی نباید انتظار اثری سرگرم کننده را داشت در روزهای که حال و هوای جنگ داشت؛ به هر حال سعی می شد در هر قسمت از این مجموعه، یکی از مسائل اجتماعی - خانوادگی که معمولاً با رویکردهای منفی و بد ماجرا همراه بود مطرح شود و سپس در بخش «زندگی شیرین میشود» روش های برخورد با این گونه مشکلات ارائه شود. موضوعات هم سرراست و آشنا بودند: مادرزن- مادرشوهر، همسایگی، روابط مالک و مستأجر، خرافهگرایی، بهانهجویی، توقع بیجا، دهانبینی و بیمسئولیتی و...در این میان دو نکته ای که شاید از این سریال نوستالژیک در خاطر بسیاری مانده باشد یکی تیتراژ سریال است که ترکیب ساده ای از یک مخمل قرمز، عینک، آیینه و دو حلقه ازدواج و گل بود و دیگر اینکه اول برخی از قسمتها، بازیگران مقابل دوربین، خودشان را معرفی میکردند و میگفتند قرار است در این قسمت چه نقشی را ایفا کنند. (آمار تلویبیون: 128 هزار بازدید).
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد؛ توصیه به جدی گرفتن مکافات عمل
شروع پخش «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» به سال ۸۸ و شبکه تهران (و پس از آن شبکه پنج) می رسد. مجموعهای تلویزیونی از نوع اپیزودیک به تهیهکنندگی «اکبر تحویلیان» و کارگردانی کارگردانان مختلف (راما قویدل، احمد معظمی و...). «شاید برای شما...» یکی از طولانی ترین مجموعه های سیما بود (بیش از 230 قسمت) که که با الگو برداری از سریال «کلید اسرار» (محصول ترکیه) و با هدف انتقال پیامهای اخلاقی به مخاطبان در اعیاد مذهبی، ماه رمضان، ماههای محرم و صفر و... پخش می شد. در این میان، مثل بسیاری از آثار، چشم اسفندیار، همچنان فیلمنامه بود؛ چرا که در بسیاری از اپیزودها به علت اهمیت گنجاندن مفاهیم اخلاقی، منطقروایی داستان از حرکت صحیح و معقولی پیروی نمیکرد، همه چیز به یک باره سیاه یا سفید می شد و دریغ از یک کاراکتر خاکستری. علاوه بر این، گاهی سیر حوادث رئال و گاهی متافیزیک و ماورا وارد داستان می شد! به عبارت بهتر، هدف نهایی این مجموعه، ترویج این باور بود که جزای کارهای بد در همین دنیا داده میشود. (آمار تلویبیون: یک میلیون بازدید).
کلید اسرار؛ توصیه به عبرت از وقایع
«کلید اسرار» محصول پرمخاطب شبکه stv ترکیه بود که اواخر دهه هشتاد ابتدا از شبکه دو و سپس از شبکه 3 پخش شد. این مجموعه به شکل اپیزودیک یک داستان را با مضامینی مثل شفا یافتن به وسیله توکل، صداقت و راستگویی، کسب مال حلال به شکل اغراق آمیزی مطرح میکرد. علاوه بر آن، حضور بی منطق جنبه های ماورایی مثل حضور روح، انجام کارها توسط مردگان، تبدیل شدن اشیا به مار و...یکی از پاشنه آشیل های این مجموعه بود. جالب اینکه تاکید «کلید اسرار» بر این بود که داستانها بر اساس اتفاقات واقعی به تصویر کشیده شده اند! البته همان موقع هم، آش آن قدر شور شد که این مجموعه به دلیل ترویج خرافات، عوامگرایی و برداشت سطحی از دین، با انتقادات گسترده روبهرو شد. (آمار تلویبیون: 65 هزار بازدید).
او یک فرشته بود؛ توصیه به غافل نشدن از وسوسه شیطان
«او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی، رمضان ۱۳۸۴ از شبکه دو پخش شد. این اثر فارغ از کیفیت، آغازگر ژانری جدید در تلویزیون به نام ماورایی شد. گونهای که در سینمای جهان، ترکیبی از فانتزی یا وحشت است، اما در ورژن ایرانیاش در راستای باورهای مذهبی، بومی سازی شده بود؛ اینگونه که برای اولین بار، شیطان در کالبد یک انسان نمایش داده شد. در این مجموعه 20 قسمتی، غرور «بهزاد» باعث ورود شیطان به زندگیش می شود و پایه گذار گناهانی مانند خیانت به همسر و بی حرمتی به مادر و کسب پول حرام. اما پس از مدتی بهزاد با توجه به توصیه های روحانی محل متوجه میشود که فرشته، شیطان است و...در این میان چه در وقت پخش، چه پس از آن، چهرههای دینی و فرهنگی بحث های زیادی درباره «او یک فرشته بود» مطرح کردند. بعضی ها اثر را نوآوری می دانستند و عدهای نیز اعتقاد داشتند که مضمون سریال از فحوای دین فاصله دارد و تنه به خرافه می زند. (آمار تلویبیون: 903هزار بازدید).
گمگشته؛ توصیه به توبه و بازگشت به راه راست
«گمگشته» ی رامبد جوان، ماه رمضان ۱۳۸۰ از شبکه سه پخش شد. داستان سریال درباره «کریم» بود که با کمک «داوود»، «جلال» را میدزدد و خودش را جای «جلال» جا میزند تا مال و منال او را بالا بکشد، اما کمکم متنبه میشود، به اشتباهاتش پی میبرد و مسیر زندگیاش را عوض می کند. گر چه جابهجا شدن شخصیت ها، پیش از این دستمایه ساخت آثار موفقی مانند «مارمولک»، «لیلی با من است» و «سلطان و شبان» قرار گرفته بود، اما به هر حال تقابل رفتارهای یک فرد متدین با فرد خلافکار، جذابیت های خودش را داشت. در این میان بازی زنده یاد آتیلا پسیانی در دو نقش، تحسین بسیاری را به همراه داشت. البته «گمگشته» در کنار محور اصلی داستانیاش دو خط داستانیِ عاشقانه نیز داشت؛ امیر (پژمان بازغی) و نرگس (حدیث فولادوند)، با محوریت نسل جوان و «کریم» که دلباخته مدیر مدرسه (با بازی آتنه فقیه نصیری) شده بود. نکته دیگر اینکه تیتراژ سریال هم که با صدای مجید اخشابی بود، از ماندگارترین تیتراژهای مجموعه های مناسبتی است: «می گن فرشته روزه شو با گریه افطار می کنه...» (آمار تلویبیون: 171هزار بازدید).
کت جادویی؛ توصیه به حریص و دنیاطلب نبودن
«کت جادویی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، محصول شبکه ۳ و سال ۱۳۷۷ است. حسن مشگلاتیِ فیلمنامه نویس، طرح داستانش اینگونه است: اسکوییِ برجساز، کتی جادویی دارد که جیبهایش همیشه پُر پول است و هرگز تمام نمیشود. او می خواهد هر طور شده از شر این کت خلاص شود، چرا که در کنار ثروت، مشکلات فراوانی برایش ایجاد کرده است؛ به همین سبب، تصمیم میگیرد کت را به «عماد» (کارمند شرکتش) که جوانی ندار، اما ساده دل است، بسپارد، و این تازه آغاز ماجراست...بسیاری «کت جادویی» را فرزند زمانه اش می دانند و نقد صدا و سیمای لاریجانی به طبقه متوسطی که یک سال پس از پیروزی محمد خاتمی، به دنبال رفاه و هوای تازه است. به هر حال هر چه که بود بسیاری با شنیدن نام «کت جادویی» به یاد دیالوگ های پرطمطراق بهزاد فراهانی در نقش اسکویی و شوخ و شنگی های رامبد جوان در نقش عماد می افتند...25 سال از آن روزها گذشته است...چه روزهایی بود اسماعیل.
آینه عبرت
نوکرتم
سریال ستایش هم بسیار عبرتآموز و درسآموز است.