آیا ثروتِ ثروتمندان باید محدود شود؟

انجیل عبری و تورات از سال‌هایی سخن می‌‌گویند که در آنها اموال را از ثروتمندان گرفته و میان فقرا بازتوزیع می‌کردند، و در یونان باستان ارسطو شهرهایی را می‌ستود که به‌منظور ارتقای ثبات سیاسی، نابرابری ثروت را مهار می‌کردند. اکنون اینگرید رابینز، اقتصاددان و فیلسوف بلژیکی‌هلندی، در کتاب جدید خود با عنوان محدودیت‌گرایی می‌پرسد آیا در زمانه‌ای که ثروتِ یک درصدِ ثروتمندترین افراد جامعه معادل ثروت باقی جامعه است وقت آن فرانرسیده که ما نیز بحث اِعمال محدودیت بر ثروت را در جوامع‌مان مطرح کنیم؟

آیا ثروتِ ثروتمندان باید محدود شود؟

گرچه تقاضای اعمال محدودیت بر ثروت ممکن است به نظر تقاضایی افراطی برسد، ولی عمری به درازای تمدن بشر دارد. انجیل عبری و تورات از سال‌هایی سخن می‌‌گویند که در آنها دیون باید بخشیده می‌شد، برده‌ها آزاد می‌‌گشتند و اموال را از ثروتمندان گرفته و میان فقرا بازتوزیع می‌کردند.

در یونان باستان، ارسطو شهرهایی را می‌ستود که به‌منظور ارتقای ثبات سیاسی، نابرابری ثروت را مهار می‌کردند. و در سال ۱۹۴۲رئیس جمهور وقت، فرانکلین روزولت، گفت که درآمدهای سالانه باید به مبلغی معادل ۴۸۰هزار دلار کنونی محدود شوند.

اینگرید رابینز، اقتصاددان و فیلسوف بلژیکی‌هلندی، در کتاب محدودیت‌گرایی1 ادعا می‌‌کند که زمان آن رسیده دولت‌های قرن بیست‌ویکمی نیز همین کار را انجام دهند. او در این کتاب می‌پرسد اِعمال محدودیت بر ثروت یعنی چه و چرا جوامع ما باید چنین چیزی را بخواهند. این کتاب برداشتی تازه از موضوعی بسیار ضروری در زمانه‌ای است که یک درصد ثروتمندترین افراد جمعیت آمریکا، دارای ثروتی به اندازۀ ثروت ٩٠ درصد دیگر جامعه است.

رابینز که درک مردم از ثروت را بررسی کرده است با پیشنهاد بحث‌برانگیزی شروع می‌‌کند: دولت‌ها باید حد ثروتی در حدود ١٠ میلیون یورو یا دلار آمریکا برای افراد قرار دهند. رابینز می‌‌گوید که این رقم بیش‌از آنکه خطی محکم و غیر قابل تغییر باشد یک خط راهنماست که «تعادلی میان ملاحظات مختلف سیاسی و اخلاقی دربارۀ حداکثر ثروتی که شخص باید داشته باشد» برقرار می‌‌کند.

چرا باید سرانۀ ثروت را به ١٠ میلیون یورو محدود کرد؟ پژوهش نویسنده در سطح اروپا می‌‌گوید که این سطح، یا حتی «سطح پایین‌تری» از ثروت را غالب مردم خواهند پذیرفت. به‌ عنوان مثال، رابینز و تیم او از یک نمونۀ قابل‌ تعمیم از مردم هلند نتیجه گرفتند که از هر ١٠ نفر پاسخ‌دهنده ٩ نفر موافق بودند که ثروت بیش از ۴ میلیون یورو برای خانواده‌های چهارنفره -یعنی داشتن دارایی‌هایی همچون خانۀ مجلل، خانۀ دوم، اتوموبیل لوکس و مقدار مشخصی پس‌انداز- کافی است که فرد را بسیار ثروتمند بدانند. در کشورهای کم‌درآمد این آستانه می‌‌تواند خیلی پایین‌تر هم باشد.

رابینز قائل به این نکته است که ثروت مفرط «اغلب با اعمال مجرمانه و غیراخلاقی گره خورده است». به عنوان شاهد این ادعا، او فرار گستردۀ مالیاتی میان افراد ثروتمند و شرکت‌هایشان را یادآور می‌‌شود. چه قانونی باشد و چه نه، او این اعمال را غیراخلاقی می‌‌خواند. نویسنده از این فراتر رفته و به ما یادآوری می‌‌کند که نابرابری‌های کنونی ثروت ریشه‌هایی در رویدادهای تاریخی نظیر برده‌داری یا فتوحات نظامی دارند -همان‌گونه که پژوهشگران تاریخ جهان، به‌ عنوان مثال کتاب سون بکرت به نام امپراتوری پنبه(٢٠١٤)2، این نکته را آشکار کرده‌اند.

برای تحکیم ادعاها و اقناع منتقدان، رابینز مدعی می‌شود که، درمجموع، محدودسازی انباشت ثروت به نفع کشورهاست. در واقع، اگرچه افراد ممکن است بر سر اینکه خروجی‌‌ها و نتایج بازار منصفانه هستند یا خیر هم‌صدا نباشند، اما بسیاری دربارۀ ارزش اهداف رفاه اجتماعی، نظیر داشتن یک نظام دمکراتیک سالم یا ایجاد فرصت‌‌های برابر برای همه، هم‌داستان‌اند.

قدرت نامتناسب

همان‌طور که پژوهش‌ها نشان داده‌اند، ثروت بیشتر در بالاترین سطوح اغلب به معنای منابع کمتر برای ترقی افراد در سطوح پایین‌تر است و این برخلاف نظریۀ نشت ثروت از بالا به پایین است. رابینز می‌‌گوید که تمرکز ثروت مسئله‌ای است که نه‌تنها مردم فقیر، بلکه عموم مردم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. بحثی که در ادامه به میان می‌‌آید یادآور و توسعه‌دهندۀ بحثی است که کتاب ویلکینسون و کیت پیکت، به نام تراز(٢٠٠٩) 3، به میان آورد.

آن‌گونه که رابینز می‌‌گوید، در طول دو دهۀ گذشته پژوهشگران شواهدی فراهم کرده‌اند که نشان می‌دهد قدرت نامتناسب غول‌های رسانه‌ای، مؤسسان سازمان‌های بشر‌دوستانه و اهداکنندگان کمک‌های مالی بزرگ به احزاب سیاسی دمکراسی را تضعیف کرده‌اند. تمرکز مفرط ثروت توانایی‌های دولت‌ها برای سرمایه‌گذاری در امور عمومی نظیر آموزش، بهداشت و مقابله با تغییرات آب و هوایی را محدود می‌‌کند. و هنگامی که نابرابری مفرط ثروت از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌‌شود، وعده‌های شایسته‌سالاری در خطر قرار می‌‌گیرند.

رابینز سیاست‌هایی را که بنیاد خط‌مشی محدودگرایانه را شکل می‌‌دهند به بحث می‌‌گذارد و اذعان می‌کند که یک راه حل یکسان برای همۀ موارد وجود ندارد. مبنای پیشنهاد‌های او کتاب آنتونی اتکینسون، به نام نابرابری (٢٠١٥)  4، کتاب توماس پیکتی، به نام تاریخ مختصر برابری(٢٠٢١) 5و کتاب ایزابل فریرا و همکاران، به نام کار را دموکراتیزه کنید(٢٠٢٢) 6است. این برنامه‌ها شامل اعطای حقوق بیشتر به کارگران برای تصمیم‌سازی‌های استراتژیک کارخانه‌ها و ترمیم سازمان مالی دولت‌ها از طریق تغییر قوانین مالیاتی برای محدود‌کردن راه‌های فرار مالیاتی می‌شوند.

در برنامۀ محدودسازی، وضع مالیات‌های تصاعدی بر ارث نیز باید زیاد باشد. رابینز حد ۲۰۰هزار یورویی را برای کل مقداری که یک فرد در طول عمر می‌‌تواند به ارث ببرد پیشنهاد می‌‌دهد. دولت نقدینگی گردآوری‌شده از این راه را در میان شهروندان جوان‌تر بازتوزیع می‌کند تا همۀ افراد بتوانند «زندگی بزرگ‌سالی خود را بدون نگرانی زیاد در مورد چگونگی گذران زندگی شروع کنند».

بحران بوم‌شناختی و پیامدهای محدودیت‌گرایی در سیاره‌ای با منابع محدود تمام این مباحث را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در فصلی که به این موضوع اختصاص دارد نویسنده می‌اندیشد که «اعمال نیک بسیاری هست که پولِ بالاتر از خط ثروت می‌تواند انجام دهد، به‌شرط اینکه این پول برای مشکلات جمعی، نظیر تغییرات آب‌وهوایی، به کار گرفته شود». رابینز می‌گوید از لحاظ سیاسی و اجرایی اِعمال محدودیت بر دارایی آسان‌تر است تا اینکه سهمیه‌هایی برای اعمال محدودیت بر استفاده از منابع زیست‌محیطی همچون آب یا انرژی تحمیل شوند. شاید دیگران سیاست‌های پیشنهادی نویسنده را به همان اندازه برای اجرا دشوار ببینند. پرسش دشوار چگونگی پیاده سازی محدودیت ثروت در نظام‌های انتخاباتی که به‌طور فزاینده‌ای قطبی‌تر و رقابتی‌تر می‌‌شوند همچنان بی‌پاسخ می‌‌ماند.

محدودیت‌گرایی کتابی تفکربرانگیز برای تمام کسانی است که به موضوع نابرابری علاقه دارند. اعلامیۀ حقوق بشر و شهروند فرانسه، یکی از متون پایه‌گذار مدرنیتۀ سیاسی در قرن هجدهم، در بند اول خود می‌گوید «تمایزهای اجتماعی تنها براساس خیر عمومی ممکن خواهد بود». ازآنجاکه ثروت میلیاردرها مشخصۀ بارز دورۀ ماست، زمان آن فرا‌رسیده است که به مباحث عمومی در مورد حدی از ثروت بپردازیم که در آن تمرکز ثروت از خدمت به عموم بازمی‌ایستد. نقطۀ آغازین این بحث پرسشی از خودمان است که چه حدی از ثروت کافی است؟ آیا ده میلیون یورو، یا بیشتر، یا کمتر؟

کتاب بدیع رابینز پیشنهادها و منطق این موضوع را بیان می‌کند.

منبع: ترجمان
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 10
  • ناشناس
    0

    اگر خط فقر رعایت شود کافیست وکسی در فقر زندگی نخواهدکرد

  • ناشناس
    0

    به نطر من اگر راه رانت واختلاس وخاله بازی. نباشد آنکس که از ایده هوش وشانس وابتکارش ثروت بدست می‌آورد خیلی هم با ارزش است. وافراد زیادی از کار کردن در کارخانه وشرکتهای. کاخها ی آنهابه ه میبرند ولی آنچه برای مردم قابل قبول نیست سیب زمین‌هایی می‌شناسند که نه هوش دارند ونه خلاقیت فقط نافشانرا با پاچه خواری وکلا بریدهاند

  • بهلول
    0

    بایدمحدودشودوفقط بدست فقیران ممکنه

  • ناشناس
    0

    این مقاله با پیام دولت مبنی بر ثبت معاملات قولنامه در سامانه الکترونیک اداره ثبت وچند ماه قبل ثبت موجودی طلا فروش ها در صورتهای مالیاتی ووو جز ورشکستگی دولت نشانه چیست تا در موقع لزوم به سروقت آنها برود

  • ناشناس
    0

    اگر ارزش گذاری مشاغل بدرستی انجام شود هیچوقت 90%ثروت دست 1%جمعیت نخواهد ماند وقتی قیمت یکساعت چانه زدن در بنگاه از قیمت یکماه کار یک معلم یا یک پرستار بیشتر باشد وقتی در یک شغل یا جایگاه شغلی برای یکساعت کار 100برابر کاری شاق تر و دقیق تر و حیاتی تر از آن در جای دیگر می پردازند معلوم است که در این جامعه همه می خواهند پزشک شوند و پزشکان هم می خواهند بروند بساز بفروش شوند یا صد تا مافیا درست می شود برای کتابهای کنکور و استخدام در بانک ها و وزارت نفت و...

  • مریم
    0

    مال زحمت کشیده ارث در دین اسلام از شیر مادر حلالتر است ولی جلوی اختلاس گران و رانت خواران را در حکومت باید گرفت و بشدت با انها برخورد کرد اگر حکومت اسلامیست و به احکام دین و حرام و حلال اعتقاد دارد . دین فقط حفظ ظاهر و حجاب نیست بلکه اینها بی اهمیت ترین و جزیی ترین اثار دین اسلام هستند و با افگار و اندیشه های منسوخ کمونیستس و مارکسیستی هم بشدت برخورد شود . فرد دارا و دارای ثروت حلال خودش احتیاردارد که انفاق ووقف کند یا نکند و در ان هم اجباری نیست. غاصبان املاک و اموال غصبی را هم هرچه سریعتر از مال غصب باید بیرون انداخت تا برکت ازدست رفته از مال بازاریان ایرانی به زندگی همه بازگردد.

  • ناشناس
    0

    باید کاری کرد که با اشتغالزایی گسترده و ریشه کنی بیکاری همه مردم ایران سالی حدود یک میلیارد تومان درآمد داشته باشند.آنوقت مشکل اقتصاد برای همیشه حل خواهد شد.

  • علیرضا
    4

    محشر است محشر
    باید با طلا کلمه به کلمه اش را بنویسیم
    نامه ی مادر شهید مدافع حرم به سردار سلیمانی :
    سردار سلیمانی برگرد......
    این جماعت امنیت نمیخواهند ، آرامش زیر دلشان زده ،
    سردار برگردو مدافعان حرم را هم با خودت بیاور !!!
    بگذار در کرمانشاه و همدان و تهران با اسرائیل و داعش بجنگیم ،
    مگر کودک غزه و سوری و یمن گناه کرده که تاوان حفظ امنیت ایران را بدهند ،
    آنهم امنیت جاده چالوس _کرج ، که در روز شهادت امام صادق مست کردند و زدند و رقصیدند .
    بگذار ناله کودکان ایرانی هم بلند شود ، مگر خون آنها رنگین تر از خون کودکان غزه است.
    سردار سلیمانی برگرد!!!!
    بگذار جنگ شود .بگذار موشکهای آمریکایی
    آرامش تهران را بهم زنند و در زیر آوار زنانی را که در بغلشان سگ خانگی خوابیده از زیر آوار بیرون آورند .
    بگذار مردم ایران در صف طولانی یک قرص نان بایستند .
    این جماعت فقط تلگرام میخواهند.
    آزادی میخواهند.
    استادیوم آزادی مختلط میخواهند!!!!
    سردار سلیمانی برگرد.......
    بگذار جنگ وارد خاک ایران شود.تا جوانانی که میگویند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بروند از ایران دفاع کنند.
    چرا فقط سپاه بسیج وارتش باید خون بدهند ؟
    بگذار آقا زاده ها هم کشته بدهند. بگذار جوانی که شعار میدهد رضاخان روحت شاد، روحش شاد شود.
    سردار سلیمانی برگرد.....
    امنیت زیاد هم خوب نیست. اصلا هر چیزی زیادش خوب نیست. قدرش را نمیدانند.
    بگذار صدای هواپیمای جنگی آرامش تهران را بهم بزند.
    بگذار دختران بزک کرده و بی حجاب دنبال پناهگاه باشند و فرصت آرایش و پیرایش نداشته باشند. بگذار جنگ شود تا مرد از نامرد جدا شود!!
    سردار سلیمانی برگرد......
    نمایندگان مجلس در خوابند ، دست و گردنشان از چادر که نماد عصمت حضرت زهرا(س) است درد گرفته! فقط روزی که داعش به مجلس حمله کرد بیدار شدند، بگذار از خواب گران برخیزند.
    سردار سلیمانی برگرد!
    امنیت برای این جماعت مهم نیست.
    این نمایندگان قدرت میخواهند و ثروت.
    صندلی مجلس برایشان شیرین است.
    بگذار از زیر آوار مجلس بیرونشان بیاوریم. بگذار برجام جلوی موشکهای اسراییل را بگیرد ، اگر میتواند !!!!!!
    امنیت زیاد شده ، دزدان بیت المال با خیال راحت دزدی می کنند.
    مؤسسه مالی و اعتباری بنام امام معصوم میزنند و ربا میدهند و ربا میخورند. بگذار آرامش آنها بهم بخورد. بگذار پولهای حرامی که با افزایش سکه و دلار جمع شد خرج آواربرداری شود. !!!!
    سردار سلیمانی برگرد.
    و آیا میدانید یکی از دلایل اصلی لگد زدن به انقلاب اسلامی ، بی حجابی ، ولنگاری ، سگ بازی ، بی حیایی علنی و .... وجود امنیت بیش از حد است؟
    و قطعا هم بدانید روزی چوبش را خواهند خورد
    در آن هنگامه تباهی ، فقط یک صدا را می شنوند
    ...کیش و مات...
    🌍🇮🇷

    نظرات شما -
    • ب علیرضا
      0

      هیچ مادر شهیدی مثل تو بی رحم نیست علیرضا روزگار مردم کمتر از مرگ نیست نگاه نکن به خودت که نانت گرم است ابت سرد ساندیس ت براهه جیره و مواجبت بموقع واریز شده

  • ملت امیدوار
    0

    رابینز قائل به این نکته است که ثروت مفرط افراد «اغلب با اعمال مجرمانه و غیراخلاقی گره خورده است».
    به نظر نکته آقای رابینز حداقل در اقتصاد ایران قابل فهم باشد. ببینید با چه شیوه هائی افراد یک شبه ثروتمند می شوند. رانت ، وام های میلیاردی، سود استفاده از شرایط اقتصادی، ارتباطات سببی و نسبی ، شرکت های سوری و ....