سینما گرفتار غذای خانگی مانده/«هفتاد سی» سی به هفتاد به زیان افشاری

خبرنگار:

تراکم تماشاگرانی که با بسته‌های چیپس و پفک در سالن‌های انتظار سینما‌ها نشسته‌اند، مدتی است سلیقه پول درآوردن از خندیدن به نداری را باب کرده است؛ کاری که افشاری در اولین اثر سینمایی خود پای آن مهر تائید زد.

سینما گرفتار غذای خانگی مانده/«هفتاد سی» سی به هفتاد به زیان افشاری

یک تعداد آدم ندار و مردان و زنانی که به نظر می‌رسد حداقل در فرصت بروز داستان فیلم سرکار نمی‌روند دور هم جمع شده‌اند تا برای یک جایزه 30 میلیارد تومانی سهم‌خواهی کنند حالا سهم کدام 70 و کدام 30 درصد است؟

در گذشته نسلی از فیلم سازان ایران، سینمایی را ابداع کرده بودند که به اصطلاح فیلم فارسی نامیده می‌شد. داستان‌هایی که به فقر و نداری اشاره داشت اما مزه‌های مردم پسند را برای فروش گیشه در آن می‌گنجاند و این مزه‌ها قهرمان‌های داستان‌ها بودند.

اما در یک دهه اخیر با سکوت، رخوت و خانه نشینی ا‌هالی فکر و‌اندیشه، سینمایی روی گیشه‌ها جاخوش کرده که باز به بدبختی و مهمتر از همه حرص و آز پول، شهرت و محبوبیت  اشاره دارد و اینبار نه تنها قهرمانی در کار نیست بلکه شخصیت‌های اصلی داستان زندگی را در ساندویچ لودگی می‌پیچند و گاز می‌زنند.

بهرام افشاری بازیگری که در فیلم تئاتر جوجه تیغی داستان بازیگر شدن خود را تشریح کرده است، یکی از چهره‌هایی است که به واسطه همین خنداندن توانسته در دل مردم جایی برای خود باز کند.

در جوجه تیغی می‌گوید که آرزوی دوران کودکی‌اش خوردن غذای خانگی بود و حالا با وجود استعداد‌هایی که دارد به سمت عرضه غذای خانگی مانده در سینمای ایران گام برداشته است.

درخشش شکیبا، تکرار افشاری

هفتادسی فیلمی ‌بود که بعد از درخشش افشاری در پایتخت و فسیل، چشم‌ها را به سمت گیشه خیره کرده بود تا دستپخت افشاری تجربه شود. شاید هیچ یک از فیلم‌های افشاری به‌اندازه فسیل محبوب نشده است؛ چنانکه فروش گیشه و ترند‌های گوگل نشان می‌دهد، بیشترین میزان دانلود و جستجوی فیلم مربوط به فسیل است. فیلمی ‌که پرفروش سینمای ایران شد و همین موضوع انتظار‌ها را از افشاری بالا برد.بازیگری که از شهرستان به تهران آمده و با تحمل سختی و مرارت توانسته سری در سر‌ها در بیاورد.

اما چرا هفتادسی عقب گردی برای افشاری است؟ هر چند گیشه می‌پسندد که بتوان با تخمه و پفک پای فیلم نشست، دمی ‌قهقهه زد، لودگی تماشا کرد و دوباره به زندگی بازگشت اما افشاری فرصت طلایی طرح خود در سینما را سی به هفتاد به زیان خود باخت. حتی اگر این فیلم پرفروش شود و رکوردی دیگر شبیه آنچه تمساح خونی، هتل و فسیل داشتند را کسب کند اما هفتاد سی داستان کپی- پیست در سینمای این روز‌ها است. و به نوعی بیننده آگاه احساس می‌کند او را دست ‌انداخته‌اند. فروش بیشتر بلیط‌ها مانع از این است که تماشاگران بعد از خروج از سالن نگویند شبیه فسیل بود.

در هفتادسی بر خلاف افشاری بازی درخشان هوتن شکیبا یک لایۀ جاندار به فروش فیلم او افزوده است. شکیبایی که شناخت مخاطب از او فیلم‌های استخوان‌داری چون تی تی، شبی که ماه کامل شد، ملاقات خصوصی و ابلق بود و این روز‌ها این بازی غنی را در صبحانه با زرافه‌ها و هفتادسی چوب حراج زده است.

هفتادسی

بازیگران دیگر هفتادسی در یک طراز و در حد و قواره‌ای که باشند تا فیلم شکل بگیرد، در دنیایی که تلاش می‌کند واقعی جلوه داده شود اما ابهامات زیادی دارد، حضور دارند. چند خانواده که مشخص نیست از چه زمانی و روی چه حسابی در کنار یک کارخانه یا یک بنای متروکه در کانکس و اتوبوس زندگی می‌کنند. همه بیکار و دنبال پول و در آرزوی برنده شدن جایزه 30 میلیارد تومانی برای همشهری خوشبخت.

پیام خوشبختی، توهم است

اما این صندوق بزرگ پول در هیچ کجای زندگی واقعی جایی ندارد. تمنایی است که افشاری به صورت‌های مختلف در فیلم‌های خود به آن اشاره دارد یا در فیلم‌هایی بازی کرده است که این آب گوارا را به تماشاگری که با فقر و بدبختی زندگی می‌کند و عطش خوشبختی دارد، خورانده است. مسکنی موقت بدون اینکه ذهن او را آگاهتر ساخته و چیزی بر بینش او و تغییر شرایط زندگی‌اش بیفزاید. شبیه خوابی آکنده از توهم.

ابتدای فیلم با پرش دوربین از چهره‌ای به چهره‌ای دیگر سکسه ایجاد می‌کند. در ادامه دوربین جای خود را در داستان یافته اما گره‌های داستان بازنشده، صحنه‌ها تغییر می‌کند. دزدی که نامه‌ای در حد یک ‌اندیشمند خوش‌فکر به جای می‌گذارد، پسری که برای ازدواج مادرش می‌خواهد خود را به آتش بکشد اما به خاطر پول، خودش عاقد را سر عقد می‌آورد، پیرمردی که مجسمه ساز است اما بعد حتی یک اشاره به مجسمه‌هایش در فیلم نمی‌شود، و برات شخصیت اصلی با بازی افشاری که مینی‌بوس دارد اما کار نمی‌کند و با پسر خود با ادبیات خانواده‌های تحصیل کرده صحبت می‌کند و در جایی که زورش نمی‌چربد یقه لباسش را می‌گیرد. شخصیت‌های زن داستان هر چند در حاشیه حضور دارند اما به نظر می‌رسد کل داستان پیرامون آن‌ها شکل می‌گیرد.

یکی النگو می‌فروشد و یکی دلش می‌خواهد در پیری ازدواج کند و آن دیگری با وجود اینکه لال است و در کانکس زندگی می‌کند لباس‌های مرتبی دارد و به همه چیز می‌خندد و از همه چیز لذت می‌برد.

شاید اگر نویسنده این داستان، حمزه صالحی واقعیت پنداری بیشتری داشت بسیاری از سکسه‌های داستان از بین می‌رفت.

اما کل داستان به سمت رسیدن به جایزه‌ای که با شرایط برنده آن محال به نظر می‌رسد، معطوف شده و افشاری باز هم حرفی تکراری را در سینما زده است.

موسیقی و گریم سنگین پروزن تر از روایت داستان

بهرام افشاری از بازیگرانی است که البته با خبرنگاران مصاحبه نمی‌کند. کار خودش را انجام می‌دهد بی‌آنکه پل ارتباط با مردم را ضروری بداند. می‌سازد و بازی می‌کند بی‌آنکه طرحی نو دراندازد.

با خلوت شدن فضای سینمای ایران تعدادی از بازیگران مصداق اینجا، آنجا، همه جا را یافته‌اند و اگر استعدادی داشته باشند فبها. اما یکی از نقاط قوت هفتادسی گریم بازیگران است. در واقع همین گریم متناسب با فضای داستان است که حواس تماشاگر را از باگ‌های داستان دور می‌کند.

موسیقی‌های متناسب با سلیقه آدم‌های داستان هم به کمک این موضوع آمده است و در نهایت هدیه‌ای را با وجود ایرادات با زرورقی به بیننده عرضه می‌کند. شاید بهتر بود کسی چون افشاری که توانسته با زحمت و تلاش خود را به چنین جایگاهی در عرصه سینمای ایران برساند، در فیلم اول خود حرف جدیدی را طرح می‌کرد. و چنان است که هنرمندان بی‌آنکه نظر دیگران را بخواهند و بخوانند با غذای خانگی مانده ذائقه ما را تغییر می‌دهند.

منبع: خبر فوری
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 10
  • میرزا
    7

    سینمای ایران بع ابتذال کشیده شده. فیلمایی که از طنز و کمدی به هجو کشیده شده.افول سینمای قطعی هست

  • ناشناس
    2

    با توجه به اوضاع فعلی موفقیت یک فیلم در میزان فروش گیشه و استقبال تماشاگران از آن است و نه تجزیه و تحلیل‌های به اصطلاح روشنفکرانه چون دلیلی ندارد که همه کارگردانان در وهله اول استیون اسپیلبرگ شوند بنابراین در پایان اکران بهتر می‌توان قضاوت کرد

  • علی @@@
    1

    مردمی که به سینا برای خندیدن میروند برای انست که جایی غیر از سینما برای خندیدن و شاد بودن ندارند نه اوضاع سیاسی اقتصاددی اجتماعی درست و با ثباتی دارند و نه محل و مکانی عمومی برای تفریح و شاد بودن دارند دوست عزیز نگارنده این مشکل بهرام افشاری نیست که مردم از سینما انتظار خنداندن دارند مشکل حاکمان کشور است که جایی برای شادی غیر از سینما و تاتر باقی نگداشته اند و مردمی که در تمامی اوقات زندگی دلخوشی ندارند سینمای لودگی و طنز را میپسندند و اگر در این سینما طنز هم نباشد گیشه ها خالی میگردد و سینماها تعطیل و فیلم سازان بیکار . در تحریم و ممنوعیت واردات خودرو مجبوریم ماشین ایرانی سوار بشیم ودر تحریم شادی و مراسم شاد عمومی مجبوریم یا پارتی بگیریم و خوش باشیم یا بریم سینما و به بدبختی هایمان بخندیم .

  • عفت
    2

    الان میگی چی کنیم مگه خندیدن چه ایرادی داره قرار نیست همه فیلمه فلسفی ببینن شاید با دیدن این فیلمها دلمان باز بشه دمش گرم بهرام افشار وهوتن شکیبا

  • 7
    0

    خدا رو شکر لااقل یکی به فکر خنده مردم هست و البته که موفق هم هست چه بسا کارگردانانی که فیلم طنز می‌سازند ولی حتی ارزش دیدن هم ندارند مثل زودپز
    در مملکتی که خنده بر مردم حرام شده نویسنده به دنبال چه می‌گردد؟؟؟

  • محمد
    1

    دم همشون گرم مخصوصا بهرام افشاری وهوتن شکیبابرای من بیننده لحظاتی شاد ایجاد کرد بقیش مهم نیست

  • علی دوست
    23

    با سلام به ساحت عزیز رهبر انقلاب امام خامنه ای عزیزمان اگر همدلی از سال های پیش در کشور بود خیلی کار ها اسان تر میشد خداوند نگهدار همه ی مسئولین نظام

  • اعظم
    1

    خیلی هم عالی پورهیجان واحترام به شعوربیننده بودکسی که تواین سن وجایگاه همچین فیلی روکارگردانی کرده درآینده حرفهای بسیاری برای گفتن داره

  • امیر نعیمی
    0

    بزور میخوان طرفو خراب کنن. خیلی هم فیلمش خوبه خیلی هم دمش گرم چرت و پرتم نگو.

  • نگار
    1

    قبل این فیلم های طنز و ..‌ اقلا مست عشق با اسطوره ای مثل شهاب حسینی داشتیم