فرزندت را قورت نده خانم خداداد
برای دشمنتراشی، چه تیغی بهتر از ناسیونالیسم؟ به طناب ملیگرایی بچسبیم و در چاه افراط بیفتیم. این الگوی مکرر را میتوانید در برنامه ٢٠:٣٠ و دیگر سیاستهای کلی تندروها دنبال کنید.
برای همین نخستین برچسب علیه فعالان سیاسی مخالف و حتی بعضی فرهنگیان و نویسندگان منتقد در این کشور «جاسوس» یا «خائن» بوده است. اما این انگ در مقابل بعضی هنرمندان، بازیگران یا سلبریتیهای ورزشی چندان کاربرد ندارد. در چند سال اخیر آنها سردمدار انتقاد از سیاستهای اقتصادی و برخی عملکردهای افراطکارانه بودهاند و برای همین هدف اسطورهزدایی قرار گرفتهاند.
نمیتوان به آنها «جاسوس» یا «خائن» گفت، بنابراین میگردند و از طریقی دیگر به همان ترفندهای ناسیونالیستی برمیگردند؛ انتشار فهرستی از آنها در قالب افرادی که فرزندانشان را به تابعیت کشورهای اروپایی یا آمریکا درآوردهاند. پس قبل از خواندن انتقاد اصلی نویسنده این مطلب علیه بعضی از بازیگران، به این نکته دقت کنیم که اتاق فکر ٢٠:٣٠ و برنامههای نظیر آن کیستند و به دنبال چیستند.
بعد برویم سراغ خیل بازیگرانی که پاشنههای آشیل را پیش آوردهاند و ببینیم چطور روبهروی تبر تابوشکنی، صفبهصف میافتند. درست است که سام درخشانی در پاسخ به حمله برنامه نوشت: «محبوبیتی که ٢٠:٣٠ به آدم میده، صد تا سریال نمیده»، اما گویا خبر از تیغ دودم ندارد. بههرحال آتش نفرت گاهی خشک و تر را با هم میسوزاند.
همین چند روز پیش عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، رسول خضری در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، خط فقر را ٦میلیون تومان اعلام کرده و گفته بود قریب به ٥٠درصد مردم در فقر مطلقاند. یعنی زمانی که خانم شیلا خداداد درحال گرفتن تولد برای فرزند آمریکاییشان هستند، کارگران هفت تپه ناچارند برای گرفتن حقوقشان اعتراض کنند. البته این درست که هر کس نان مهارتهای خویش را میخورد، اما عدهای مهارت دارند و نان ندارند.
ضمن اینکه ماجرا زمانی ریاکارانه به نظر میرسد که وسط این بازی و غوغا، برگهای زیر و رو ببینیم. مقصودم سلبریتیهایی هستند که درباره ارزش ایرانیبودن، مام وطن، وضع قشر ضعیف جامعه و امثال اینها مینویسند و از سوی دیگر، در راهروهای سفارتخانهها را برای گرفتن تابعیت فرزندشان میدوند. این هم ترفند بعضی سلبریتیهاست برای فرار از تفاوت حرف و عملشان؛ دوباره توسل به مردم؛ دوباره ناسیونالیسم.
درواقع ملیگرایی و وطندوستی این روزها، هم به دست تندروها برای کوبیدن سلبریتیها چماق میشود و هم سپر دفاعی سلبریتیها علیه تهاجم افراطیها. بیچاره وطن! غیر از اینها، بعضی از سلبریتیها خواسته یا ناخواسته درحال جریان انداختن جویی هستند که رایحه مشک و عنبر از آن نمیآید؛ بدبو و مشمئزکننده است همراه با نوعی مد پوک مبنی بر اینکه بچهام کانادایی است، بچهام آمریکایی است، بچهام اروپایی است و... درواقع زمانی که حرف از تاریخ و سبقه سنگین ایران به میان میآید، پستبهپست درباره تاریخ پرابهت وطن مینویسند و زمانی که پای کشور جهان سوم فعلی وسط کشیده میشود، رختوبختشان را برمیدارند و خودشان را از ایران و ایرانی کنار میکشند.
میدانید رفقا؟ ما ریاکار شدهایم، شما ریاکار شدهاید و این نفاق چنان به جانمان نشسته که مبتلا به کوررنگی شدهایم. رنگ و ریا دقیقا یعنی اینکه من در حرف و عمل دوگانه باشم. وقتی بنویسی «گرانی، فقر، تورم بیرویه، اختلاس، فساد اداری و اقتصادی زیبنده ملت ما نیست» و از سوی دیگر فرزندت را از همین «ملت» سوا میکنی، نشاندهنده چیست؟
وقتی بنویسی «صدای این مردم را باید شنید» و خودت فرسنگها دور باشی از شنیدن صدای این مردم، نشاندهنده چیست؟ وقتی بنویسی «میخواهم در چشمان هموطنانم شرمنده نباشم»، اما هموطنبودن را به بهانه آیندهای بهتر دور زده باشی، نشاندهنده چیست؟ زندگی مجلل هیچکس به هیچکس ارتباطی ندارد، مادامی که حقی از دیگری ضایع نکرده باشد، اما حرف و عمل دوگانه را چه کنیم؟ برای همین از تیغ دودم حرف میزنم.
وقتی حرف و عمل یکی نباشد، لاجرم به هر در و دیواری بزنید، بیفایده است. کما اینکه انواع گفتوگوهای مسئولی که درباره زندگی فرزندش در خارج از کشور و دلایل آن به دل هیچکس نمینشیند. مردم باور نمیکنند. حرف و رفتار دوگانه را نمیپذیرند. حق هم دارند.
از یکسو سنگ قشر طبقه پایین را به سینه بزنم، از سوی دیگر سنگ روی سنگ بگذارم برای بیرون کشیدن بنای مجلل لواسان از دل کوه! برای همین اگر خاموش بمانیم، خودمان را مردمی جلوه ندهیم، دلسوز قشر پاییندست جامعه نباشیم و در دورهمیهای تلویزیونی نرد عشق با مردم این آب و خاک نبازیم، خیلی راحتتر از این است که فرزندمان را قورت بدهیم خانم خداداد.*
پینوشت:
اشاره به آخرین پست اینستاگرام شیلا خداداد در واکنش به حمله اخیر ٢٠:٣٠.
منبع: سرنا نیوز
1981