شاعر افغانستانی: سخن از وطن پارسی لاف روشنفکری است
یک شاعر افغان با گله از اینکه کتابهای منتشرشده در افغانستان در ایران توزیع نمیشود، گفت: ادبیات افغانستان در ایران ناشناخته است و سخن از وطن پارسی لاف روشنفکری است.
عارف حسینی شاعر افغان مقیم ایران درباره ادبیات مهاجرت افغانستان اظهار کرد: در جشنوارههای فاخر ادبی بین روشنفکران و فرهنگیان لافی به نام وطن پارسی زده میشود. اما در حقیقت امر ادبیات افغانستان به ویژه ادبیات نو افغانستان در ایران ناشناخته است زیرا در زمینه چاپ و پخش کتاب فقط مسیر انتقال کتاب از ایران به افغانستان آزاد است و هر کتابی اعم از شعر و داستان به راحتی به کابل میرود؛ اما کتابهایی که در کابل منتشر میشوند مجوز پخش در ایران را ندارند. میشود گفت تنها فرصت ارائه کتابهای افغانستان در ایران نمایشگاه کتاب است. این مشکل وجود دارد و من احساس میکنم پتانسیلی که ادبیات افغانستان دارد نادیده گرفته میشود. این کشور در زمینه داستان بسیار قوی است و شعر نو دیگر از «پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت» گذر کرده است. اما جامعه ادبی و هنری ایران آنطور که باید و شاید، با این پتانسیل آشنا نشده است.
او در ادامه گفت: خلاف اینکه در مجامع روشنفکری تز وطن پارسی میدهیم، احساس میکنم ادبیات نو افغانستان آنچنان که باید و شاید، شناختهشده نیست. در واقع ما در ادبیات اقلیمی که به زبان فارسی صحبت میکند پتانسیل بزرگی را داریم از دست میدهیم. به نظرم تجربههایی که شعر افغانستان میتواند ارائه کند، نادیده گرفته میشود. بهجد میگویم اگر مجموعه شعری در اقصی نقاط ایران منتشر شود در افغانستان قابل تهیه است؛ اما برعکس نه. مجموعه «خشخاشها» که از امان میرزایی در ایران منتشر و سال گذشته نامزد جایزه شاملو شد یا مجموعه شعر «تنفس مصنوعی» از حسین رضایی معرفی و شناخته نشدند. بزرگراه ادبی که بین ایران و افغانستان برقرار است در حال حاضر یکطرفه است.
این شاعر افغان همچنین درباره وضعیت شعر در افغانستان گفت: نابسامانی و جنگ مسئله اصلی در افغانستان است. ما سه دهه نابسامانی و جنگ را در این کشور تجربه کردهایم که تجربه دردناکی است. این موضوع فاصله و شکافی را در هنر و ادبیات ایجاد کرده است و نمیتوان تأثیر مخرب این سه دهه نابسامانی را کتمان کرد. اما بعد از خروج طالبان از افغانستان شعر جدی گرفته شد. برخی میگویند شعر افغانستان سراغ تجربههای زبانی که در دهه ۷۰ در ایران اتفاق افتاد، نرفته و درگیر آن نشده است. البته برخی انتظار داشتند در دهه ۹۰ با جریان شعری جدیدی مواجه شویم که از افغانستان آغاز میشود؛ جریانی که هم وامدار جریان دهه ۷۰ است و هم خلاقیت دهه ۸۰ را دارد. نمیتوان کتمان کرد انتشار کتاب در افغانستان راحتتر است و آنها زمینه بیشتری برای تجربه کردن دارند. البته این امیدواریای بود که اتفاق نیفتاد.
او افزود: همانطور که میدانید افغانستان در اقصی نقاط دنیا مهاجر باشنده دارد و تعاملاتی که بین مهاجران و کشور مقصد صورت میگیرد، میتواند در شعر بازتاب پیدا کند. به نظرم ادبیات افغانستان توانسته و میتواند پیشنهادهای درخوری به ادبیات فارسی بدهد.
عارف حسینی با تأکید بر تأثیر شعر ایران بر شعر افغانستان، اظهار کرد: معتقدم ادبیات افغانستان در شعر نو از دو موضوع در ایران تأثیر جدی گرفته؛ یکی شاملو است که هنوز شعرهایش در افغانستان طرفدار زیادی دارد و دیگری شبه جریان سادهنویسی که طرفداران خاص خود را دارد. البته چیزی که در دهه ۹۰ باید به آن توجه داشته باشیم، فضای مجازی و تاثیر آن در نزدیک کردن روابط میان افراد است. فضای مجازی تعامل بین شاعر و مخاطب را در اقصی نقاط دنیا فراهم کرده است و در اقلیم ادبیات و هنر کسی مرز سیاسی نکشیده است که شما اهل کدام کشور هستید.
منبع: ایسنا
1981