روایتی غمبار از زندگی پرافتخارترین مربی فوتبال زنان/ اشکهای مرضیه جعفری در غم از دست دادن ملیکا محمدی و رد تراژدی زندگی خودش/ عکس
توصیف زندگی مرضیه جعفری، سرمربی خاتون، که این روزها در غم از دست دادن ملیکا محمدی نشسته، شاید دراماتیکترین قصهای باشد که بتوان از یک مربی خواند.
همین یک هفته پیش بود که در تفسیر مرضیه جعفری گزارشی نوشتم، در خصوص مربی که 9 بار فاتح لیگ زنان شده است اما کمتر کسی او را میشناسد. در مورد رد غمی که همیشه در چهره او پیداست. علت این غم را خیلی کوتاه بازگو کردم، زلزله بم، از دست دادن پسر نوجوانش بر اثر نارسایی قلبی و مبتلا شدن به کرونا و سپس مرگ افشین، برادر جوانش که نقش غم را روی صورت مرضیه جعفری ابدی کرده است. حالا اما بعد از یک هفته، بار دیگر یک مصیبت بسیار بزرگی به سراغ مرضیه جعفری و اردوی خاتون آمده. اینبار مرگ دلخراش یک بازیکن و مصدومیت شدید دو بازیکنی که شب و روز خود را کنار مربیشان سپری میکردند.
راستش را بخواهید خاتون نه متمولترین تیم لیگ زنان ایران است، نه امکانات زیادی دارد. از نظر مبلغ قرارداد آنها چهارمین تیم لیگ برتر زنان هستند. همین موضوع و تماشای مشکلات آنها از نزدیک باعث میشد که بارها از بازیکنان خاتون در خصوص علت موفقیت همیشگی بپرسم. همه بازیکنان این تیم اتفاق نظر دارند که حضور مرضیه جعفری در این تیم باعث شده است که آنها در 15 دوره لیگ زنان، 9 بار فاتح جام این لیگ باشند.
جعفری سالها قبل در اوایل دهه 80 یک تیم فوتسال را هدایت میکرد، سال 82 بعد از زلزله هولناک بم، بسیاری از بازیکناش را از دست داد اما او پا پس نکشید و به سراغ فوتبال آمد. 3 سال قبل درحالی که خاتون آماده بالا بردن هشتمین جام قهرمانی خود میشد، او پسر نوجوانش که نارسایی قلبی داشت و باید به زودی پیوند قلب انجام میداد را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داد. کمتر از یک سال بعد هم افشین، برادر جوان مرضیه بر اثر ایست قلبی درگذشت. شاید به همین دلایل باشد که شما هرگز در اردوهای خاتون عصبانیت مرضیه جعفری را نخواهید داد. گویی او بدترین مصیبتها را از نزدیکترین فاصله ممکن لمس کرده است و احتمالا فوتبال برای او بیش از همه ما به یک «بازی» شباهت دارد.
اینکه میگویم ملیکا، بهناز و زهرا با مربیشان زندگی میکردند، یک جمله برای دراماتیک کردن این گزارش نیست. برخلاف همه تیمهای زنان و مردان، خاتون وقتی به تهران یا کرج برای مسابقه میآمد بازیکنان به هتل نمیرفتند و همگی در منزل شخصی مرضیه جعفری اردو میزدند. جعفری در طول این سالها نزدیکترین شخص به بازیکنان خاتون بوده است. در تیم او خبری از کادرفنی نیست، مهدیه مولایی دروازهبان دوم این تیم نقش مربی دروازهبانان را نیز به عهده دارد. همین دو ماه پیش بود که تصویری از بین دو نیمه مسابقه خاتون با سیدنی استرالیا، سر و صدای زیادی به پا کرده بود، جایی که خاتون بازیکنی برای حضور در زمین و گرم کردن بین دو نیمه نداشت.
در اردوی تاشکند خاطرم هست که اردوی این تیم درگیر ویروس آنفولانزا شد، قوانین کنفدراسیون فوتبال آسیا اما اجازه شروع مسابقه بدون حضور بازیکنان ذخیره را نمیداد و مرضیه جعفری تصمیم گرفت همان بازیکنان بیمار را در ابتدای مسابقه روی نیمکت بنشاند و سپس برای استراحت به رختکن بفرستد. اما در همین شرایط هم او نمایش درخشانی در این مسابقات داشت و در ادامه هم با همین اوضاع، رقیبان را در لیگ برتر یکی یکی از پیش رو برداشت و با اقتدار به صدر جدول لیگ برتر زنان تکیه زد.
درحالی که در چند سال اخیر، کشمشهای زیادی در خصوص اینکه چه کسی شایسته حضور روی نیمکت تیم ملی زنان است، رخ داده، مرضیه جعفری، پرافتخارترین سرمربی زنان فوتبال ایران هرگز مدعی این عنوان نبوده است. او نه اینستاگرام پر زرق و برقی دارد و نه اصلا علاقمند به دیده شدن است. شاید به همان دلیلی که ابتدای همین متن به آن اشاره کردم، او داغ دیده است و فوتبال برای او یک شغل سرگرم کننده است، نه بیشتر...
حالا این مربی جوان، بار دیگر غمی بزرگ را متحمل شده است، آخرین بار در دیدار خاتون و شهرداری سیرجان، وقتی کنار هم نشسته بودیم جملهای گفت که از لحظه شنیدن خبر مرگ ملیکا هر ثانیه در ذهنم تداعی میشود. «اگر در تیمم سه بازیکن شبیه ملیکا داشتم دیگر هیچ چیز نمیخواستم» سرنوشت عجیب یعنی همین، او دو بازیکن دیگر شبیه ملیکا میخواست اما حالا همان شماره 18 سخت کوش را هم ندارد...
چه کسی باید اینهمه مشکلات را ببیند وخودرابه کوری بزند واقعا ازکسی برمی آیدهمچون نادانها روبرگرداند وبگوید کدام مشکل کدام تیم،کدام مربی،کدام بازیکن ،وماهم میگوییم کدام مسئول، کدام رئیس ،کدام وزیر