با رعایت «همه پروتکل ها»، تارومار می شویم!
همه دنیا راه مقابله با ویروس کرونا را در واکسیناسیون و رعایت دستورالعملهای بهداشتی میدانند؛ اما انگار ما با خودمان بر سر لج افتادهایم. زیرا علاوه بر عدم انجام دستورالعملهای بهداشتی از واکسن هم فراری هستیم.
گویا تراژدی کرونا پایان ندارد؛ شبیه مردمانی مسخ شده رفتار میکنیم و انگار هیچ چیز دیگری برایمان مهم نیست. در خیابانها و کوچههای شهر که راه میرویم دیگر اثر چندانی از رعایت پروتکلهای بهداشتی نمیبینیم؛ زیرا برای مان تفاوت نمیکند آمار فوت شدگان کرونا روزی ۲۰۰ تن باشد یا ۵۰۰ تن؛ چون شنیدن این اعداد برای مان تکراری شده است و هیچ احساسی را در ما بر نمیانگیزد و مانند گرانی، بیکاری، تورم و صدها مورد دیگر به مرگ یکدیگر هم عادت کردهایم و حتی منتظر ابتلا مرگ و میر خودمان نیز هستیم.
چه خطرناک مردمی هستیم در حالی که طی ۲۴ ساعت آمار فوت شدگانمان نزدیک به دو برابر شده است اما باز هم از خواب بیخیالی بیدار نمیشویم و برای مان تفاوت ندارد که همه شهر به رنگ سیاه در آمده است و کادر درمان هم درمانده تر از قبل شدهاند.
امروز به جایی رسیدهایم که مقصر نشان دادن یکدیگر فایدهای ندارد؛ زیرا همه مان محکوم به سوختن در آتش این ویروس هستیم و فرقی نمیکند وارد نکردن واکسن و روند کند واکسیناسیون مقصر این وضعیت باشد یا کسانی که به سفر رفتند و هیئت گرفتند.
همه دنیا راه مقابله با این ویروس را در واکسیناسیون و رعایت دستورالعملهای بهداشتی میدانند؛ اما انگار برخی با خودمان و عزیزانمان بر سر لج افتادهایم؛ زیرا علاوه بر عدم انجام دستورالعملهای بهداشتی از واکسن هم فراری هستیم و به کوتاه آمدن این ویروس دلخوش کردهایم؛ ویروسی که برعکس ما انسانها ناامید و نمیشود و دست از تلاش بر نمیدارد.
برخی پای بی خیالی و بی اعتمادی به کارشناسان را فراتر گذاشته ایم و حتی زمانی هم که احساس بیماری میکنیم در حالی که دوران طلایی درمان را از دست میدهیم سرخوشانه در شهر قدم میزنیم و جان خود و همشهریان مان را هم به خطر میاندازیم بی آن که بدانیم هر تنفس ما میتواند فاجعهای رقم بزند.
همه از مسئولان تا کادر درمان و مردم باید بیشتر از گذشته قدمی برداریم تا به صبح نزدیک کنیم این شب سیاه را که نزدیک به دو سال است همه مان را پایبند ماسک کرده است. باید بیش از پیش نگران کودکان مان باشیم زیرا این بار آن ها را هم درگیر کرده است.
حالا که روند واکسیناسیون کمی سرعت گرفته است به جای گوش سپردن به آواز کسانی که دور از ما ایستادهاند و ساز میزنند به صدای کسانی گوش دهیم که در کنارمان زندگی میکنند و برای ما تلاش میکنند.
تا همین چند وقت پیش گوش ما را کر کرده بودند که چرا واکسن نمی آید و تقصیر این و آن است که واکسن نمی آید. روز و شبی نبود که شبکه های مجازی و ماهواره ای و سلبریتی ها از شعار «چرا واکسن وارد نمی کنید»، دست بردارند. حالا که واکسن آمده است شعار می دهند که از کجا معلوم واکسن بزنیم و پنج سال دیگر نمیریم؟ فلان دکتر گفته است که واکسن بزنید چنین می شوید، فلان طبیب سنتی می گفت که این واکسن ها چنان می کنند و.... .
جالب است که برخی از این اساتید حکمای ناشناخته به حدی دقیق تاریخ مرگ پس از تزریق کرونا را مشخص می کنند که گویی خود آنها این ویروس را در مطب یا دواخانه شان ساخته اند.کسی هم نیست از آنها بپرسد که شما که تاریخ دقیق سکته پس از تزریق کرونا را می دانید چرا درمان عاجلی برای آن ندارید؟ کرونایی که برای همه ویروس شناسان جهان به شکل یک معمای لاینحل مطرح شده و گردش هایش همه دانشمندان را به سرگیجه انداخته است، چون مومی در دست مدعیان همه چیز و از همه جا فهم است و نسخه های اعجاب آور برای مردم می پیچند.
سرمان به شدت با خودمان گرم است. هم از نبودن واکسن می نالیم و اعتراض می کنیم، هم واکسن نمی زنیم و هم ماسک. اما هرچه هست فوت 34 همشهری در یک روز به ما می گوید که همه مدعیاتی که در خصوص رعایت «همه پروتکل ها» در جلسات و محافل و جلسات اداری و غیر اداری و بازار و.... گفته می شود تنها برای بهانه برگزاری این مجالس گفته می شود و چیزی جز خودکشی خود و دیگران نیست.
هرجا هر برنامه ای در هر سطحی بخواهد برگزار شود، یک جمله با رعایت همه پروتکل ها را پیش از فعل برگزاری می گنجانند و خیال خود را راحت میکنند. با رعایت همه پروتکل ها مراسم مو جشن می گیریم، با رعایت همان پروتکل ها می میریم و با رعایت همان پروتکل ها تشییع و ختم می گیریم. با رعایت همه پروتکل ها به روزی 34 فوتی رسیدیم و مابقی را خدا بخیر کند!
منبع: ایسنا
25
مردم احساسی بودیم برای زندگی از قلب مان پیروی می کردیم نه از عقل مان در این چهار ده ی گذشته که دیگر هیچ .....