مدير فروشگاه بتهوون از سواستفاده سريال شهرزاد انتقاد كرد
هشتمین برنامه اینترنتی «آهنگ»، سه شنبه 21 آذر میزبان بابک چمن آرا مدیر انتشارات آوای خورشید و فروشگاه بتهوون بود.
به گزارش خبرفوري و به نقل از خبرآنلاين، برنامه هشتم «آهنگ» با سخنان بهرنگ تنکابنی درباره تغییر معاون هنری ارشاد و گزارشی از جشنواره موسیقی فارس آغاز شد. سپس تنکابنی درباره مهمان برنامه و مرکز موسیقی بتهوون و سابقه آن در عرصه نشر موسیقی سخن گفت.
در ادامه، چمنآرا درباره ماندگاری فروشگاه بتهوون که 64 ساله است، گفت: «کار فرهنگی کردن و تداوم آن سخت است و موسیقی در این راه سختتر است اما شاید کتاب که نزدیکترین محصول فرهنگی به ما است، زودتر توانسته تغییر کند و به روز شود و جا بیفتد اما موسیقی خودبخود پدیده جدیدی بوده که عمر تولید محصول موسیقیاش به 100 سال نمیرسد که ما سهمی از این سالها را داشتیم.»
سالروز تولد فروشگاه بتهوون را مصادف با تولد لودویک بتهوون گذاشتم
او درباره انجام برخی فعالیتها در سالگرد فروشگاه بتهوون از سال 82 تاکنون و انتخاب آذرماه برای انجام این اقدامات توضیح داد: «من همیشه می دانستم که بتهوون، فروشگاهی بوده که سال 1332 در خیابان منوچهری باز شده است. چمنآراها یعنی پدرم و عموهایم صفات مشترکی داشتند که به تدریج این صفات را در خودم و برادرم و پسرعموهایم میبینم و آن اینکه در تعریف خاطره و گذشته بسیار خسیس هستند. جدای از این مساله، من هم متوجه نشدم که گشایش این فروشگاه در سال 32 در چه تاریخی اتفاق افتاده است. طبیعتاً میدانم که چرا این سوال را پرسیدی؛ چون با همفکری هم سعی کردیم یک تاریخی که مناسبتی داشته باشد را برای برگزاری سالگرد بتهوون تعیین کنیم که به روز 25 آذرماه رسیدیم که مصادف با سالروز تولد بتهوون آهنگساز بود. وقتی نمیدانستم که روز تولد فروشگاه چه روزی است و اینکه عمو کریم به دلیل علاقهای که به شخصیت این آهنگساز و آثارش داشته این نام را برای فروشگاه انتخاب کرده، من هم تصمیم گرفتم که تاریخ 25 آذر را سالروز تولد فروشگاه قرار دهم.»
سالن بتهوون خانه هنرمندان چطور نامگذاری شد
چمنآرا درباره مراسمی که در سال 82 برای تولد 50 سالگی بتهوون برگزار کرد و نقل خاطرهای از آن گفت: «سال 82 تجربه امروزم را نداشتم و فقط میدانستم باید کاری انجام دهم و در این راه بزرگترین مشورت و کمک را مجتبی میرتهماسب انجام داد. لیستی از افرادی که طی این سالها با فروشگاه بتهوون کار کرده بودند و ما میدانستیم که کار داشتند را تهیه کردیم و به سراغشان رفتیم تا در مراسم ما حضور داشته باشند. خاطراتی که این افراد از بتهوون تعریف میکردند، بخشی از چیزی بود که من هم از آن اطلاع نداشتم و مجموعه این صحبتها و فیلمهایشان عجیب بود و توانستیم از آنها چند فیلم کوتاه شد که در مراسم پخش شد. در همان برنامه بود که بهروز غریبپور یکی از سالنهای خانه هنرمندان را به نام بتهوون نامگذاری کرد و تا سالهای سال این نام را داشت اما الان بنا به دلایلی تغییر کرده است.»
او به سورپرایز کردن کریم چمن آرا در مراسم تولد 50 سالگی بتهوون اشاره کرد و افزود: «چیزی حدود 30 نفر برای این مراسم در حال کار بودیم و نمیخواستیم که عمو کریم متوجه این مراسم شود تا در سالن سورپرایز شود که این اتفاق هم افتاد.»
مدیر انتشارات آوای خورشید در ادامه برنامه درباره انتخاب شغلی در حیطه موسیقی توسط برادران چمنآرا در سال 32 توضیح داد: «خانواده چمنآرا ساکن تبریز بودند و کریم اختلاف سنی بیشتری نسبت به برادران بعدی خودش داشت و یک برادر بزرگتر هم داشته است. برادر بزرگتر و کریم درگیر کار مطبوعات میشوند اما به دلیل اتفاقات سیاسی که آن روزها رخ میدهد کریم چمن آرا به تهران میآید و کیوسک کتابفروشی در منطقه شادآباد دایر میکند و باز هم به دلیل اتفاقات سیاسی اوایل دهه 30 آن کیوسک هم از بین میرود. بعد از این گرفتاریها تصمیم میگیرد که کار جدیدی آغاز کند که کلکسیون صفحه شخصیاش را به فروش میگذارد و همچنین از صفحه فروشیهای دیگر صفحه خریداری میکرده و میفروخته است؛ پس ما اولین صفحه فروشی ایران نبودیم و ما در حقیقت قدیمیترین صفحه فروشی زنده ایران هستیم. (این صنعت یعنی ساختن ساز و فروش صفحات و نوازندگان در اختیار اقلیتهای مذهبی بوده است.)»
او درباره اینکه آیا کریم چمنآرا دغدغههای فرهنگی داشته که وارد تولید صفحه شد یا اینکه هزینه تولید پایینتر بوده است، گفت: «سالها طول کشیده که صفحه در ایران تولید شده است و سفارش به خارج کشور می دادند تا صفحه وارد شود و تنها گرجستان، هند و سوریه قابلیت ضبط صدا روی صفحه داشتند.»
گلایه از استفاده سریالها از تابلوی بتهوون
چمن آرا با گله و شکایت از استفاده از تابلوی فروشگاه بتهوون در سریالها و فیلمهای تاریخی گفت: «از اینکه استفاده نادرست از این فروشگاه در فیلمها میشود بسیار ناراحتم چراکه ممکن بود این فروشگاه الان وجود نداشته باشد اما الان من و چمنآراهای دیگر حضور دارند و پیدا کردن ما کار سختی نیست و میتوانند از ما بپرسند که موقعیت این فروشگاه دقیقا کجاست، حتی میتوانستم عکسی از سردر آن زمان فروشگاه را در اختیارشان قرار دهیم ولی حالا دیگر نمیتوان مردم را از این اشتباه درآورد چراکه سریالی پربینندهای مثل «شهرزاد» چنین اشتباهی کرده است.»
او در مورد افراد مشهوری که در دهه 30 به فروشگاه بتهوون رفت و آمد داشتند، اظهار کرد: «میتوانم به صادق هدایت و فروغ فرخزاد اشاره کنم و پاتوق آقای بنان هم فروشگاه بتهوون بود. چون مدرسه دخترانه ژاندارک در نزدیکی این فروشگاه بود، میدانم که خانمهایی که ممکن است بعداً افراد مهمی شده باشند نیز به این فروشگاه رفت و آمد داشتند.»
مدیر فروشگاه بتهوون درباره نقش این فروشگاه در بازارسازی موسیقی در فضای جدید موسیقی ایران گفت: «بعد از انقلاب به خاطر نگاهی که به موسیقی پیش آمد و انتخاب موسیقی توسط مردم نسبت کمتری از دیگر اقلام فرهنگی داشت، اما اگر کسی یک نوع موسیقی را میخواست میتوانست آن را پیدا و گوش کند. خیلی از فروشگاهها که درگیر رسمی کارنکردن بودند، به نظرم در زنده نگاه داشتن موسیقی به صورت غیررسمی موثر بودند که تاثیر آن در دهه های 70 و 80 و حتی الان نیز میتوانیم شاهد باشیم. اما در همان سالهای 76 تا 78 ارتباطها در حوزه موسیقی با وجود اینکه اینترنت همه گیر نبود، بیشتر شد و ما سریعتر از اتفاقات موسیقی در دنیا مطلع میشدیم و همچنین تقاضاهای مردمی برای موسیقی زیاد شد. البته تقاضا سبب شده بود که در عرضه اتفاقات عجیبی را شاهد باشیم و آلبوم و آهنگهای جدیدی برای خوانندگان موزیسینهای خارجی ظاهر میشد.»
نسل جدید، سلیقه موسیقیشان شکل نگرفته است
بهرنگ تنکابنی در پایان برنامه با اشاره به مدیریت 20 ساله بابک چمن آرا و روند تغییر سلیقه مردم در انتخاب موسیقی، از او درباره روند این تغییر پرسید که او گفت: «من فکر میکنم الان هجوم اطلاعات در شبکههای مجازی، همانطور که به تو اجازه نمیدهد وقتی خوشحالی، سه روز خوشحال بمانی و همین در مورد نارحتی هم صدق میکند که نمیتوانی خودت را تخلیه کنی، همین اتفاق در موسیقی هم افتاده است و این آشفتگی در شنیدن موسیقی مردم هم وجود دارد. الان به نظر من سلیقهای وجود ندارد! نمیخواهم تعصبی در دهههای قبلی داشته باشم؛ آدمهایی که الان 50 سالهاند، ریشه و خاطرهای از موسیقی در قدیم دارند که این آشفتگی را کمتر میکند و میتواند روزگار بگذراند. اما آدمهایی که متعلق به دهههای جدید هستند، سلیقهشان شکل نگرفته است چون وقتی فردی تیم فوتبال مورد علاقه و هنرپیشه مورد علاقهاش را عوض میکند، موسیقی مورد علاقهاش را نیز تغییر میدهد.»
او افزود: «من با وجود اینکه تعصبی روی ژانر موسیقی خاصی ندارم و معتقدم همه باید با توجه به وضعیت، کار و موقعیتشان موسیقی گوش کنند، ولی به هر حال آدمها باید سلیقه داشته باشند اما فکر نمیکنم برای افرادی که در این دهه های جدید شخصیتشان شکل گرفته، چنین اتفاقی بیفتد.»
33