سالها همنشین چاه
«لاور»، روستایی از بخش فین در استان هرمزگان است که همچنان آب آشامیدنی و برق ندارد و مردم این روستا باید ۲۰ کیلومتر تا فین بروند تا چند گالن آب بخرند.
به اول لاور که میرسی، راه از هم جدا میشود. جاده آفتابدیده روستا سه قسمت میشود. یکی تو را میبرد به گُلکو. ماشین تا انتهای راه خاکی گلکو توان رفتن ندارد. راه دیگر به محله پاتل میرسد. خانههای پاتل تا زیر کوه، با فاصله کمی از هم، کج دهنی میکنند. تیخونی اما دنیای دیگری دارد. کجراهای نرسیده به دو محلهی دیگر، تیخونی را از کل روستا جدا میکند. بیش از 30 خانوار، پشت تپهای که نشان از حیات ندارد، روزگار را به سختی میگذرانند. اینجا، از راه خبری نیست. باد، رد خاکِ رفتوآمد را، هربار پاک میکند. اگر ندانی که از کنار کدام تپه گذر کنی، به ناکجاآباد میرسی. از زیر پل راهآهن باید بگذری، تا اولین نشانی از زندگی ببینی. حوض و آبشخوری که تازه سیمانی شده. سرگین دامها، دورتادور حوض به خاک رنگ تازه بخشیده. این حوض و چاه پیری که آنور آبادی است، داستانهای زیادی برای گفتن دارند.
در آرزوی آب
چاه از سالهای تشنگی اهالی تیخونی خبر دارد. از وقتی که «احمد سخندون» بیش از 40 سال پیش تیشه بر زمین زد و آب را از دل زمین بیرون کشید. چاه جوشید و سخندون عزم کشاورزی کرد. خشکسالی و نمک زمین اما نگذاشت. آب را هربار شور وشورتر میکرد. آخرش سخندون زمین و چاه را گذاشت و رفت. تیخونیها از پشت کوه زیربند، از بیآبی به این چاه پناه آوردند. پشت کوه، نه راهی بود و نه آبی. اینها را پسرک جوانی که تازه پشت لبش سبز شده میگوید. تن آفتاب سوختهاش را لب چاه میشوید. لباسش را از روی موتور بدون پلاکش برمیدارد و میپوشد. میگوید مردان تیخونی، همینجا، لب چاه حمام میکنند. 10 خانوار تیخونی، با فاصله از هم، هرکدام گوشهای از کوهپایه، آرام گرفتهاند. بلوکهای روی همریخته، قرار است جایگزینی برای کپرهای سوراخ و زهوار درفتهشان شود. «عبدالله» ما را از راه دور میبیند، سر موتورش را به سمت ما کج میکند و به سمتمان میآید. لب چاه، او و چند مرد دیگر از تیخونی، به ما اضافه میشوند. از سالهای بیبرقیشان میگویند. از اینکه تازه سال گذشته چراغ خانههایشان روشن شده. اینکه هنوز اما برای نوشیدن، آبی ندارند.
دل پرخون «تیخونی»ها
عبدالله میگوید این چاه و حوض اول تیخونی، تنها منبع آبیشان است. آبشان قابل نوشیدن نیست. فقط برای دام خوب است. همین آب هم، تابستانها زیر آفتاب بیرحم جنوب، کم میشود. او میگوید: «باید 20 کیلومتر با موتور تا فین برویم و آب بخریم. قبلا ماشینی برایمان آب میاورد. حالا بهخاطر کرونا و خرابی راه، کسی قبول نمیکند بیاید. اینجا کسی ماشین ندارد. با موتور هم نمیشود هربار آب زیادی با خود بیاوریم. دو روز یکبار مجبوریم برویم فین. هرکس وسیلهای ندارد، باید بنشیند سر راه. شانس بیاورد ماشینی پیدا شود او را ببرد فین». خستگی راه به کنار، اهالی هرماه بخش زیادی از یارانه شان، که بخش اعظمی از درآمدشان است را باید بدهند به آب. عبدالله میگوید باران که بیاید، آب چاه شیرینتر میشود. خیلیها دیگر از سر مجبوری و بیپولی همین را مینوشند. تابستان ولی آب باز شور میشود. خواستند آب را از لاور بیاورند اینجا اما 1800 متر لوله لازم داشت. تیخونیها هزینه لولهکشی را نداشتند. کل امکانات تیخونی، یک مدرسه دو کلاسه است که سال 97 ساخته شده است. تا پیش از آن، بچهها در کانکسی کوچک درس میخواندند. «مسلم»، هنوز 18 سالش نشده. میگوید سواد خواندن و نوشتن ندارد. آخر پشت کوه زیربند، مدرسه نداشتند. عبدالله دلش نمیخواهد از همه مشکلاتشان حرف بزند. حتی میترسد بگوید که کرونا به لاور رسیده. میگوید تا حالا به خاطر راه، کسی از بیماری تلف نشده. مسلم اما گور زن بارداری را روی کوهپایه نشانم میدهد. زنی که راه امانش نداد و هرگز فرزندش متولد نشد. آخر چندسال پیش از مشکلاتشان گفتند و سالها تیخونیها مجبور به سکوت شدند.
چاهعلی، همچنان بیآب و برق
لاور شش محله دارد، تیخونی، پاتل، گلکو، سنگ سیاه، امامرضا و چاهعلی. طول روستا نزدیک به 16 کیلومتر است. خانههای روستا، در کوهپایه و مجاور زمینهای کشاورزی بنا شدهاست. تا چشم کار میکند، خانهها بدون نما و حفاظند. خانهها را هراس بیحریمی نیست. روستا بزرگ و خانهها پراکندهاند. روز شهادت امام رضا، همه از بخش فین، در محله دل سوری لاور جمع میشوند. جمعیتش به بیش پنج شش هزار نفر میرسد. رودخانه «لاور» از وسط روستا میگذرد. بیآبی فقط مشکل تیخونی نیست. کل لاور آب شرب ندارند.
«احمد خبیوه»، رئیس شورای روستای لاور میگوید: «پس از پیگیری مشکل آب، یک انشعاب به روستا اختصاص داده شد. لوله را تا روستا نتوانستیم بیاوریم. هربار باید تا فین برویم. کنار پارک پمپ بنزین مردم دبه و گالنهایشان را پر کنند و آب بخرند. هزینه آب ولی برای اهالی گران تمام میشود». او میگوید سالهاست آبی برای خوردن ندارند. آب روستا، فقط آب شور لولهکشی است. برخی محلهها همان آب شور چاه را هم ندارند. یکی از این محلهها، نه آب دارند و نه برق. چاهعلی مهاجرنشین است. بیش از 10 خانوار از منطقه تَنهُد، که زیر نظر شورای بخش بود، آمدهاند به لاور. خبیوه میگوید چون زمینشان ملی است، تا به امروز تلاشها برای انتقال برق و آب، بیفایده بوده. لوله آب تنها 100 متر و برق، 500 متر باهاشان فاصله دارد. معلوم نیست تا کی چاهعلیها باید بدون امکانات سر کنند.
مخالفت، سد راه سد روستا
خاک لاور برای کشاورزی خوب است. هر گیاهی بهراحتی در جسم خاکش رشد میکند. لاور بزرگترین سد خاکی استان را هم دارد. خبیوه، شورای لاور میگوید چندسالی هیچ آبی نبود. حالا که آب هست، لوله سد را بتن کردند. او میگوید: «یکبار لوله سد باز اما دوباره پلمپ شد. مسئولان هم چندان پیگیر نبودند. نامهنگاری کردیم که آب آشامیدنی از سد به روستا برسد. تنها قسمتی از لولههای فرسوده را ترمیم کردند. پیمانکار چندسال است میگوید هنوز طرح تحول انجام نشدهاست». آب لولههایی که به روستا رسیده فقط برای شستوشو خوب است. همین آب شور هم به همه اهالی نمیرسد. چون روستا بزرگ است برخی محلهها یک روز آب دارند و روز دیگر نه. خبیوه میگوید لولههای جدید شده هنوز وصل نشده است. مردم هنوز از آب لوله قدیم استفاده میکنند. دو چاه در مسیر لولهها حفر کردند تا کمآبی را جبران کنند اما فایده چندانی نداشته است. چندسال پیش که دهانه سد را نبسته بودند، سفرههای آب زیرزمینی هم تغذیه میشد. آب چاه هم شیرین شده بود. دو سال که سد باز بود بهترین محصول کشاورزی استان را منطقه لاور داشت. شورای لاور میگوید چون چاهها در حاشیه رودخانه است، سد باید باز باشد تا از رودخانه وسط زمینهای کشاورزی بگذرد و به چاهها نفوذ کند. معلوم نیست چه کسی دهانه سد را میبندد. باز کردن دهانه سد هم خیلی سخت است. چون زیر گل و لای پنهان شده. باید هزینه غواص را بپردازند تا مدت کوتاهی دهانه سد باز بماند.
وعدههای محقق نشده
مشکل لاور فقط آب نیست. ارتباط هم هست. خبیوه میگوید روستا هنوز اینترنت ندارد. او میگوید: «امسال با گرفتاری آنتن مخابرات روستا را کمی بهبود بخشیدیم. امروز بدون اینترنت واقعاً زندگی مشکل است. برای دانلود حتی عکس، باید اول روستا، روی جاده مدتها منتظر بمانیم. آب نمای وسط روستا هم پس از هر بارندگی اهالی را به زحمت میاندازد. باران که ببارد، آب رودخانه در وسط روستا طغیان میکند. خداکند کسی مریض نشود. باید ساعتها منتظر بماند تا آب از تب و تاب بیفتد. بودجهی کم عمرانی دهیاری هم، روستا را آباد نکرده است. این سالها پیگیریها، وعدههای زیادی را به همراه داشته است. روستای لاور، سالهاست منتظر تحقق وعدههای ریز و درشت مسئولان است.
24