قصه چوپان و جایزهای که تا ابد به او میبالد
هادی چوپان بدون شک یکی از برترین چهرههای تاثیر گذار در سال 1401 بود.
یک چیزهایی را فقط می شود در خواب دید؛حتی بعضی ها خوابش را هم نمی ببینند.
سال ها سال قبل؛کمتر پسری در ایران بود که عشق آرنولد شدن را نداشت.کیف نمی کرد با عکسی که روی در اتاقش بود.خود خود واقعیت بود.
اولین فیلم ها از تمرین او که آمد غوغایی شد.
بعدها هم بازی در فیلم های مختلف به خصوص ترمیناتور که نهایتش بود.
آن موقع،دیدن یکی مثل آرنولد از نزدیک هم افتخاری بود برای خودش چه برسد به اینکه سال ها سال بعد همان جایزه ای را ببری که آرنولد برده؛یعنی مستر المپیا.
یکی از شیراز دقیق تر بگوییم از سپیدان روستای اینوی در بیوگرافی های مختلف از او نوشته اند که در بچگی و نوجوانی سختکوش بوده.گچ کاری،حرفه اش بوده و خیلی زیاد تلاش می کرده.
همین هم شده که پا روی خیلی از چیزها گذاشته و رسیده آن بالا بالاها.
در پیچ و خم های مختلف زندگی حاشیه کم نداشته خیلی ها هم این حاشیه ها را برایش درست کردند اما برای او که هدفش مشخص بود گاهی واکنشاش به همه این حاشیه ها فقط یک لبخند ساده بود.
او خود خودش است.هادی چوپان.به قول خودش متر به تنش نمی زند،سرش توی کار خودش است و هر کاری را که دلش بخواهد انجام می دهد مثل ساز زدن و خواندن حتی اگر فالش باشد؛که البته برای خودش دلنشین.
گرگ ایرانی که روزی وام گرفته بود تا خرج بدنش کند و بتواند در مسابقات شرکت کند حالا دیگر خیلی از آن کابوس ها را سپری کرده است کابوس پرداخت وام، کابوس ویزا ندادن و کابوس اینکه نکند جایزه مستر المپیا را نبرد.
او حالا یکی از آن 17 نفر است که در پنجاه و خرده ای سال که از برگزاری مسترالمپیا می گذرد مجسمه "ساندو" را به ایران آورده و حق دارد که تا ابد به آن ببالد.او یکی از 17 نفر در بین میلیاردها انسان است که نامش در تاریخ خواهد ماند.
او همانطور که مردم شهرش بارها و بارها گفته اند با غیرت و است و با شرف؛او هادی چوپان ایران است.
خدابهش سلامتی تندرستی عزت و افتخار بیشتری بدهد سرباز بی ادعا
سالم باشد