بیرانوند و انتخابی که زلزله ایجاد کرد
مروری بر زندگی پرفراز و نشیب بیرو/ از کارتن خوابی در آزادی تا خجالت کشیدن از علی دایی در کارواش/ رونمایی از بیرانوند استقلالی
با انتقال منصوریان به استقلال بسیاری گمان داشتند بیرانوند به استقلال می رود چرا که هم رابطه خوبی با منصوریان داشت و هم از قدیم طرفدار استقلال بود و در پستی اینستاگرامی هم این مساله را تایید کرده بود. اما او در یک اقدام مهم به پرسپولیس پیوست و حالا انگار دوباره ورق برگشته است.
به گزارش خبر فوری، جدایی علیرضا بیرانوند از پرسپولیس و انتشار اخباری در رابطه با امضاء قرارداد با استقلال به خبر نخست ورزشی این روزها تبدیل شده است (در این رابطه اینجا بخوانید). کسی باورش نمی شد دروازه بانی که تا چند ماه قبل، محبوب ترین پرسپولیسی به حساب می آمد و به خاطر کری هایش با استقلال، منفور طرفداران این باشگاه بود، حالا در آستانه امضاء قرارداد با استقلال است.
بسیاری معتقدند بیرانوند از ابتدا استقلالی بوده و اگر شرایط اجازه می داد شاید او حالا ستاره آبی ها بود نه قرمزها. برای فهم این نکته بهتر است مروری بر زندگی بیرانوند داشته باشیم. در این گزارش قصد داریم چند نکته مهم در رابطه با زندگی پرفراز و نشیب علیرضا بیرانوند داشته باشیم:
زدگی سخت بیرانوند؛ از کارتن خوابی تا نشُستن خودرو علی دایی
بیرانوند در یکی از روستاهای لرستان به دنیا آمد. او زندگی بسیار سخت و فقیرانه ای داشت. خود او در مصاحبه ای که با یکی از شبکه های خارجی داشته چنین می گوید: «من در شرایط سختی بزرگ شدم. در روستاهای لرستان بودیم و تنها شهری که می شناختم خرم‌آباد بود. پدر من چوپان بود. او به شهر می رفت و مقادیر زیادی شیر و پنیر از ۱۲ گوسفندی که داشتیم می فروخت. ما در فقر شدیدی زندگی می کردیم. هم من و هم خواهران و خانواده‌ام. غذای خیلی خوبی مصرف نمی کردیم. می توانید تصور کنید که چقدر زندگی در آن شرایط دور افتاده سخت بود.»
گفتگو با بازیگر نقش بیرو در فیلمی به نام او را اینجا بخوانید
اگرچه بیرانوند در کودکی شرایط بسیار سختی بود اما عاشق فوتبال بود و با وجود مخالفت پدرش تصمیم گرفت به تهران بیاید تا بتواند آینده فوتبالی خود را ساخته و به رویاهایش برسد. او در این رابطه گفته است: «در سال 86 وقتی 15 ساله بودم از اقوام و فامیل پول کرایه ام را قرض کردم تا بتوانم به تهران بیایم، یعنی فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به تهران بیایم . در اتوبوس با فردی با نام حسین فیض مربی تیم وحدت آشنا شدم. او بدون گرفتن هزینه ای مرا به تیم خود برد و بعد از یکسال در سال 87 توسط مربی امیدهای نفت تهران برای نوجوانان این تیم انتخاب شدم.»
علیرضا بیرانوند در سالهای نخست حضورش در تهران زندگی بسیار سختی داشت. اگرچه او در تیم امید نفت تهران بود اما جا و مکان نداشت. مدتی در خانه عمه اش زندگی می کرد اما بعد از مدتی مجبور شد در چمن میدان آزادی بخوابد. او همزمان در یکی از پیتزافروشی های تهران مشغول به کار شد. او عصرها به تمرین نفت می رفت و صبح و شب هم در پیتزا فروشی کار می کرد. بعد از مدتی، علیرضا به یک کارواش رفت. او شب ها در کارواش می خوابید و روزها هم در آنجا کار می کرد. در یکی از روزهای حضور بیرانوند در کارواش اتفاق جالبی برای او می افتد. علی دایی برای شستشوی خودرو اش به کارواش می آید اما بیرانوند به دلیل خجالت پنهان می شود و حاضر نمی شود خودرو اسطوره ورزشی ایران را بشوید.
داستان درخشش بیرو؛ وقتی یک استقلالی ستاره پرسپولیس می شود
بیرانوند پس از سال سوم حضورش در تیم نفت تهران، آرام آرام به شهرت می رسد. بعد از انتخاب علیرضا منصوریان به عنوان سرمربی نفت، بیرانوند در چارچوب دروازه قرار گرفته و به دروازه بان اول نفت تبدیل می شود. موفقیت بیرانوند در نفت تهران باعث توجه باشگاه های بزرگ به او می شود. با انتقال منصوریان به استقلال بسیاری گمان داشتند بیرانوند به استقلال می رود چرا که هم رابطه خوبی با منصوریان داشت و هم از قدیم طرفدار استقلال بود و در پستی اینستاگرامی هم این مساله را تایید کرده بود.
با این حال، بیرانوند در یک حرکت مهم پرسپولیس را انتخاب کرد. در آن روزها پرسپولیس روزهای خوبش را با برانکو می گذراند. با این حال، قرمزها یک مشکل بزرگ در دروازه داشتند. زوج وحشتناک حسین هوشیار و میثاق معمارزاده سالها به «خالقان کابوس» پرسپولیس تبدیل شده بودند و سوشا مکانی هم ضربه مهلک دیگری بر پیکر پرسپولیس وارد کرده بود. در این میان، چند دروازه بان نسبتا خوب خارجی نیز به تیم آمدند اما آنها هم زیاد نماندند و به همین دلیل، چارچوب دروازه پرسپولیس لرزان و بی ثبات تر از همیشه بود. با انتقال بیرانوند به پرسپولیس، این دروازه بیش از همیشه استوار و قدرتمند شد. درخشش بیرانوند در لیگ قهرمانان آسیا باعث راهیابی پرسپولیس به فینال شد و علیرضا نیز جوایز متعددی دریافت کرد.
همزمان، بیرانوند در تیم ملی نیز درخشید. بعد از درگیری کیروش با مهدی رحمتی، دروازه تیم ملی خالی از یک سکان دار مطمئن بود. علیرضا حقیقی نتوانست آن طور که باید و شاید قدرتمند ظاهر شود و به همین دلیل، کیروش به دنبال یک سنگربان مطمئن و استوار بود. بیرانوند همان گمشده مربی پرتغالی بود. حضور بیرانوند در دروازه تیم ملی باعث درخشش او و تیم ملی شد. اوج درخشش بیرانوند در جام جهانی 2018 روسیه بود که توانست ضربه پنالتی کریستیانو رونالدو را دریافت کند.
خود او در این باره می گوید: «قبل از آغاز جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه و در قرعه‌کشی بعد از این که مشخص شد ما با پرتغال و کریستیانو رونالدو هم گروه شدیم من پیام‌های زیادی در شبکه‌های مجازی دریافت کردم. خیلی‌ها به تمسخر پرداختند و کار من را تمام شده دانستند. این ناراحت کننده بود که هواداران ایرانی چنین پیام‌هایی را ارسال می کردند. بعد از این که داور پنالتی را گرفت و رونالدو پشت توپ قرار گرفت می دانستم که بهترین جواب این است که خودم را نشان دهم و دست کریستیانو را بخوانم. می دانستم که این مهاجم پرتغالی به سمت چپ من پنالتی می زند و محکم هم این کار را انجام خواهد داد. نمی خواستم کریستیانو حرکت پای من را ببیند ولی از قبل این تصمیم را گرفته بودم که به کدام جهت حرکت کنم. بعد از این که آن پنالتی را مهار کردم دیگر چیزی را به یاد نمی آورم. فقط زیر لب می گفتم خدای عزیزم. حالا لطفا به فقرا کمک کن. دقیقه ۵۵ بود که آن پنالتی را گرفتم و حس می کردم که روی ابرها هستم. بازیکنان به من می گفتند حواست کجاست، در زمین هستی؟»
بیرانوند بعد از درخشش در جام جهانی راهی اروپا شد او یک سال را در بلژیک به سر برد و اگرچه به لحاظ فوتبالی پیشرفت داشت و به خصوص بازی با پایش بسیار خوب شد اما به لحاظ دستاورد موفقیت نبود و درخشش زیادی نداشت.
بیرانوند بعد از چندی مجددا به پرسپولیس پیوست و توانست به یکی از ارکان اصلی سه گانه این تیم در سال 1401 – 1402 شود. با وجود این، اختلافات بیرانوند با درویش، مدیرعامل پرسپولیس و بدهی مالی این باشگاه به بیرانوند او را بر آن داشت که به سازمان لیگ رفته و قراردادش را فسخ کند. این مساله باعث جنجال فراوانی شد و پرسپولیس را با یک زلزله بزرگ مواجه کرد. حالا خبر رسیده که استقلال و شخص حجت کریمی، سرپرست استقلال پیشنهادی نجومی به بیرانوند داده اند و منتظر پاسخ او هستند، هرچند خبرها حاکی از توافق اولیه است. حالا باید دید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و سرنوشت گلر جنجالی و موفق تیم ملی به کدام سمت و سو خواهد رفت.
شما نمی تونی هیچوقت از اون ندای دلت فرار کنی این علی بیرو هم از بچگی استقلالی بوده ولی با پرسپولیس به قهرمانی هایی رسیده و حالا اخر های فوتبالش دوست داره به اون آرزوی خودش برسه.....یک انتخاب هست و نمیشه ازش خورده گرفت ...برای پرسپولیس هم هیچوقت کم نزاشته .....که هواداران سرخ بخواهند ازش ناراحت باشند .....ندای دل هست و کاریش نمیشه کرد
آخه 100میلیارد پول بی زبون میخواین بدین به این؟!!!
با 100 میلیارد به 1000 نفر زندگی میشه بخشید
اتفاقا بیرانوند که استقلالی شود جمع لمپن ها در کیسه هم جمع می شود.
همیشه پای پول در میان است! هر کسی پول بیشتر داد بازیکن، بنده و مخلص او خواهد شد. تعصب به رنگ و پیراهن و باشگاه و هوادار کیلویی چند! این حرف ها قدیمی و کهنه شده و دیگر قصه و افسانه است و فقط توی کتاب و تاریخ و سالهای دور باید دنبال آن گشت.
گذشت آن زمان که بازیکن آرزوی پوشیدن تیم مورد علاقه اش را داشت و پوشیدن پیراهن تیم محبوبش را به میلیاردها ریال و دلار و یورو عوض نمی کرد.
در هر صورت، هم برای درویش متاسفم و هم برای بیرانوند! البته اگر بیرانوند بجز استقلال به هر تیم دیگری برود، بیشتر برای درویش متاسف خواهم شد. چرا که نتوانست و یا نخواست که دروازبان ملي پوش خود را حفظ کند.
اینها فکر میکنن اگه تو پرسپولیس موفق بودن جاهای دیگه هم موفق هستن نه بابا همین بیرو رفت خارج هرچه گل بود خورد بافت برگشت
موفق باشی مثل همیشه قهرمان،ولی کمک به بچه های با استعداد مثل خودت فراموش نشه،قهرمان پهلوان باش،یاعلی
خدا پشت و پناه تمام مظلومان عالم است،بیرو هم جز طبقه سه ایران است و نماینده فقرا،انشاالله که روز به روز درجه اش بیشتر بشه و در جام ملت ها و جام جهانی به حقش برسه و بیش از پیش،جاودانه بشه
حیف از یک ریال .
علی که از بچگی استقلالی بوده.حالا به خاطر شرایط و پول رفت پیروزی.امیدوارم تصمیم درست بگیره و بیاد استقلال کبیر
آن لحظه ای که خودش را بخطر می اندازد آقایان کجا هستند زود قضاوت نکنید
علی بیرو الان فقط خودت می دونی و خدای خودت که هدفت از این کار چیست ؟ هر وقت زندگیت رو می خونم بدون اختیار اشکام سرازیر میشه که با چه سختی به اینجا رسیدی هر چن بخاطر اون حرکتت ازت ناراحتم چون به هوادارای استقلال توهین کردی دلیل خودت چی بود رو نمی دونم اما تو اون لحظات سخت دلمون رو بدرد آوردی اما بازم نمیشه برات آرزوی موفقیت نکرد چون جنم داشتی و خودت رو از اون زندگی سخت جدا کردی
پوشیدن لباس ارتش سرخ لیاقت میخاد علی بیرو لیاقتش رونداره!
درحالی که کارگران هشت میلیون حقوق بگیر در سالن غذاخوری شرکت برسر بیرانوند دعوا می کردند اون حداقل سی میلیارد کشید روی قراردادش ...اگر پول خصوصی بود یا مثل اروپا از خود فوتبال در می اومد حرفی توش نبود و نوش جانش..درد اینه که فوتبال ورشکسته ایرانی که از جیب دولت تغذیه میشه و هیچ آورده‌ای نداره پول های بیت المال رو از طریق مدیران بی کفایت خرج می کنه با صد میلیارد میشه طرح آبرسانی به شهرهای شمالی کرمان رو درست کرد که سر بودجه و کم بود اعتبار سالهاست خاک می خوره.. در ضمن هشتاد درصد هم سن های بیرانوند زندگی سختی داشتند
بنویسید
خاک بر سر بیرانوند