داستان مادری که در ۵۷ سالگی در حضور فرزندانش با خودش ازدواج کرد/ عکس
رابی فینچام ۵۷ ساله، اهل ملبورن استرالیا، در سال ۲۰۱۵ پس از جدایی از مردی که ۲۰ سال با او زندگی می کرد با افراد مختلف برای شروع رابطه ای جدید ملاقات کرد، اما در این آشنایی ها، کسی را که نظر او را جلب کند، پیدا نکرد.
او به مرور زمان نگران شد که دیگر هرگز در زندگی عشق را تجربه نکند. اما رابی که سه فرزند دارد، ناگهان متوجه شد که به هیچ کس دیگری نیاز ندارد. بنابراین به ازدواج با خودش فکر کرد و در نهایت جشن عروسی ای برای خود گرفت.
پس از فروپاشی رابطه او با پدر فرزندانش، به این فکر افتاد که شریک زندگی کاملی برای او وجود ندارد. رابی تعریف کرد: «من به دنبال شخص خاصی بودم که بتوانم با او ارتباط عاطفی برقرار کنم؛ پس از چند رابطه ناموفق و کوتاه، ناگهان متوجه شدم که ممکن است هرگز آن شخص خاص را پیدا نکنم. این فکر، من را به شدت غمگین کرد و غم به افسردگی تبدیل شد، بنابراین سراغ مشاور رفتم و یک سال طول کشید تا دوباره احساس بهتری داشته باشم».
پس از اینکه رابی غم و اندوه را کنار گذاشت، به اهمیت عشق ورزیدن به خود پی برد. او گفت: «از طریق درمان و مدیتیشن متوجه شدم چیزی که در زندگی من از دست رفته، عشق به خودم است، قبلاً واقعاً فکر می کردم که بدون یک مرد در زندگی ام چیزی کم دارد، اما آنچه واقعاً نیاز داشتم این بود که یاد بگیرم خودم را دوست داشته باشم.»
او ادامه داد: «بنابراین، شروع به احترام گذاشتن به خودم و احساساتم کردم، شروع به مراقبت از خودم کردم، کارهایی را انجام دادم که واقعاً دوست داشتم و از معاشرت با خودم خوشحال شدم. آن تمایل بسیار شدید برای ملاقات با کسی و داشتن رابطه با مردی از بین رفت.»
در تابستان ۲۰۲۰، رابی تصمیم گرفت که با خودش ازدواج کند. او توضیح داد: «در سال ۲۰۲۰ یک رابطه خیلی کوتاه داشتم و نتیجه ای نداشت. یک روز داشتم با خواهرم در مورد آن تلفنی صحبت می کردم و همینجوری گفتم: می دانی چیست؟ من باید با خودم ازدواج کنم. خواهرم مکثی کرد و گفت که این یک ایده عالی است، و از آن روز این فکر رشد کرد.»
رابی تصمیم گرفت این مراسم را در روز تولد ۵۵ سالگی خود، در ۷ فوریه ۲۰۲۱، در باغ جلویی خانه اش در مقابل چهار دوست صمیمی خود، دو دخترش که ساقدوش بودند و خواهرش، برگزار کند. او گفت: «لباس عروس سفید که آنلاین خریده بودم پوشیدم، کیک مراسم را خودم آماده کردم، روز قبل از یک بازار گل نزدیکم گل خریدم و دسته گل خودم و دو دسته گل دیگر برای دخترانم درست کردم. سوگند ازدواجم را رو به آینه گفتم. یک قطعه موسیقی زیبا پخش شد و حلقه ای در دستم کردم. »
رابی در توضیح احساسات عزیزانش در آن روز گفت: «حمایت دوستان و دخترانم فوق العاده بود. یکی از دوستانم کمی غافلگیر شده بود و تصمیم مرا درک نمی کرد، اما به مراسم آمد. مادرم و پسرم هم به مراسم عروسی نیامدند، اما بعد از آن هر دو به جشن آمدند. مادر ۸۰ ساله ام در ابتدا فکر می کرد که همه چیز عجیب است، اما اکنون بزرگترین طرفدار من است».
در استرالیا، ازدواج با خود توسط قانون به رسمیت شناخته نمی شود، بنابراین مراسم رابی صرفاً نمادین بود. او گفت: «من نام خود را به عنوان متاهل در فرم ها یا هر چیز دیگری نمی نویسم، زیرا ازدواج من قانونی نیست. نمی دانم قانونی بودن آن واقعا چقدر اهمیت دارد، زیرا تعهد ازدواج بیش از هرچیز قراردادی بین دو نفر است.»
رابی در همان روز مراسم خود، کسب و کاری به نام ازدواج با من راه اندازی کرد تا به دیگران کمک کند تا با خودشان ازدواج کنند. او میگوید: «زمانی که داشتم برای مراسم عروسی خودم برنامهریزی میکردم ایدهی این کسب و کار به ذهنم رسید. زیرا هیچ جشنی برای افرادی که زندگی انفرادی را انتخاب میکنند وجود ندارد.»
رابی تاکنون تمام مراسم های خود را به صورت آنلاین از طریق زوم برای افراد خارج از کشور از جمله یک مرد در سوئد و یک زن در سنگاپور انجام داده است. او با نگاهی به آینده، امیدوار است که مراسم های بیشتری را به خصوص به صورت حضوری در استرالیا انجام دهد و گفت: «ازدواج با خودم تأثیر زیادی بر زندگی ام داشته است و مشتاقم که دیگران هم آن را تجربه کنند و به آنها کمک کنم تا سوگندی قدرتمند سرشار از عشق به خود و پذیرش خود بنویسند و در مراسم خود به زبان بیاورند.»
خب می آمدی درمشهد ودر زیرعبای اسلام شوهران عرب تبار بسیار متعدد وموردعلاقه ای به وفور برایت پیدامیکردند و حتما هم طریق پسندیدن را هم یادت میدادند.
اینطور ازدواج بهتر از ازدواج آخوندیه
نه دیگه فرانسه که خبرداری ازدواج با محارم رو ازاد کرده اینا برای اینکه نیان ایران ازدواج با مادرو خواهررو قانونی کردن ورابطه با داداش رو قانونی میدونن حتی رابطه با حیوانات هم قانونه یوقت نیان ایران عوضش پدر با دخترش ازدواج کنه(باغ اروپا) نظرت درباره ی باغ اروپا چیه؟بعدش اون مشهدی که میگی میشه ادرس مرکزشو بدی؟اگه نداری سکوت کن خودمون متوجه میشیم
تانباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. حالا مگربدهست که تومشهد چنین اتفاقی بیافته یا افتاده باشه؟ بهترازاین نیست که یک آدم بخوادازدرد تنهایی به چنین بهانه ای متوسل بشه وتنهایی خودش رو فرمالیته کنه؟
ناشناس دوم احتمالا مشکل یا کمبود جنسی داری که همش یا دنبال این اخباری یا نظراتت همش جنسیه ایشون خواسته بگه تمام دیگه نیایید خواستگاری من متاهلم
چه جالب
در خبر فوری برای شرکت کنندگان در عروسی
لباس تهیه شده و به تن برخی از شرکت کنندگان کردند
ممنون خبر فوری
که لباس برتن برخی از خانومها کردین
چه کمک انسان دوستانه خوبی
شام و شیرینی جشن هم تقبل میکردین خب
ماشاالله بازوهای کلفتی هم داره
و در اخر مراسم خواستگاری پیدا شد و....
بنده خدا ، کسی تحویلش نگرفته ، خودشیفتگی هم داشته با چاشنی نارسیس ، حالا همه میخاد با عشقش که خودشه هم حرف بزنم اونم عشقولانه بالاخره هرچی باشه عشق جدیدشه تازه پیدا کرده نمیتونند ازهم جدا باشند .. خخخ خلاصه به کلکسیون اختلات روانیش اسیکیزوفرنیک وشزوفرنیک و چنتا فرنیکای دیگه ….!! تو ایران مد نشه صلواااااااات …خخخ
تجربه ازدواج یک زن مطلقه استرالیایی به نام رابی فینچام با خود برای زنان مطلقه و دختران ترشیده دیار ما هم می تواند تجربه عبرت آموزی باشد!
از پول زیاد و عدم وجود گرفتاری است. اگر در خاورمیانه متولد شده بودی در این سن نام خود را از یاد برده بودی
الان تو این سن و سال باید مراقب باشه یه وقت بچه دار نشه
من فکر میکنم گاهی انسان به خاطر شرایط خاص در زندگی و تجربه تلخ خیانت از طرف مقابل دچار نوعی بی اعتمادی نسبت به جنس مخالف میشه و وارد شدن به یک رابطه جدید براش واقعا سخت میشه برای همین دست به چنین کارهای عجیبی میزنه و در واقع میخواد این پیام رو بده که تنها کسی که میشه بهش اعتماد کرد فقط خودت هستی . البته زندگی بدون مرد ممکن هست اما بدون اعتماد هرگز
فمنیستی و هرزه گرایی همراه با مرد ستیزی داره از وجودت غلیان می کنه ولی راه درست اینه تا زمانی که شما زنا حد و حدود خود را نشناسید و بخواهید در حیطه مردان وارد شوید اونم با بهانه فرهنگ که چه بگم با تقلید از اعمال حیوانی غرب و دور از اعمال زنانه بشین باید همیشه در حسرت شوهر و یه زندگی خانواده خوب بمونین و بسوزین و به همین صورت بوی ترشیدگیتون عالم گیر بشه