پژوهشگران در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در فارن افرز:

ایران ممکن است عراق را از دست بدهد/ محور مقاومت آماده‌ دریافت ضربه‌ دیگری است

از زمان انقلاب ۱۹۷۹، ایران شبکه‌ای از نیروهای نیابتی و متحدان خود را در سراسر خاورمیانه گسترش داده است. این راهبرد سال‌ها موفقیت‌آمیز بود. به‌آرامی اما پیوسته، "محور مقاومت" تهران، نفوذ خود را در عراق، لبنان و سوریه افزایش داد و در این کشورها علیه اسرائیل و ایالات متحده موضع گرفت. در سپتامبر ۲۰۱۴، شبه‌نظامیان حوثی مورد حمایت ایران، بزرگ‌ترین شهر یمن را تصرف کردند. اندکی پس از آن، یکی از نمایندگان مجلس ایران با افتخار اعلام کرد که دولتش کنترل چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد: بغداد، بیروت، دمشق و صنعا.

ایران ممکن است عراق را از دست بدهد/ محور مقاومت آماده‌ دریافت ضربه‌ دیگری است

مایکل نایتس Michael Knights  و حمدی مالک در  ۱۱ مارس ۲۰۲۵ در فارن افرز مقاله ای منتشر کردند که ترجمه بخش هایی از آنرا می خوانید:

اما تحولات یک سال گذشته نظم منطقه‌ای را دگرگون کرده است. امروز، ایران تا حد زیادی کنترل دو مورد از این چهار پایتخت عربی را از دست داده است. جنگ اسرائیل در لبنان، حزب‌الله را که یک گروه شبه‌نظامی مورد حمایت تهران و نیروی مسلط بر بیروت بود، به‌شدت تضعیف کرده است. در دسامبر، نیروهای سنی مورد حمایت ترکیه کنترل دمشق را از رژیم اسد، متحد دیرینه ایران که نیم قرن بر سوریه حکومت کرده بود، بازپس گرفتند. اکنون، جمهوری اسلامی نگران است که یک دومینوی دیگر فرو بریزد.

عراق محتمل‌ترین جایی است که این اتفاق می‌تواند رخ دهد. نیروهای امنیتی در یمن و حتی خود ایران به‌اندازه‌ای قوی و سرکوبگر به نظر می‌رسند که بتوانند سلطه بر جامعه خود را حفظ کنند. اما عوامل تهران در عراق دچار نگرانی شده‌اند. شبه‌نظامیان عراقی مورد حمایت ایران در طول سال ۲۰۲۴ به‌طور منظم به نیروهای آمریکایی و اهداف اسرائیلی حمله کردند و در مارس همان سال، در یک حمله پهپادی، سه سرباز آمریکایی را کشتند. اما به نظر می‌رسد که این شبه‌نظامیان مسیر خود را تغییر داده‌اند. آن‌ها از اوایل دسامبر هیچ حمله‌ای انجام نداده‌اند—نشانه‌ای از این که بیش‌ازپیش از جلب توجه واشنگتن هراس دارند.

سیاستمداران عراق نیز بیش از گذشته مایل‌اند که ایالات متحده را راضی نگه دارند. دولت عراق به رهبری نخست‌وزیر محمد شیاع السودانی و چارچوب هماهنگی، که ائتلافی نزدیک به ایران است، اداره می‌شود. اما تیم السودانی در اواخر ژانویه سه امتیاز مهم به مقامات آمریکایی داد: لغو حکم بازداشت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، که به دلیل دستور ترور برخی چهره‌های تروریستی در بغداد در دوران ریاست‌جمهوری قبلی خود صادر شده بود؛ موافقت با آزادی الیزابت تسورکوف، پژوهشگر دانشگاه پرینستون که توسط کتائب حزب‌الله، یکی از گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایت ایران، گروگان گرفته شده بود؛ و تصویب یک اصلاحیه بودجه حیاتی که مدت‌ها مورد درخواست کردهای عراق بود—بخشی از جامعه عراق که بیشترین ارتباط را با ترامپ دارد. این امتیازات نشان می‌دهند که متحدان ایران در عراق احساس آسیب‌پذیری می‌کنند.

واشنگتن باید از این فرصت استفاده کند تا سطح نفوذ ایران در عراق را به‌طور دائمی کاهش دهد. این کار نباید از طریق عملیات نظامی گسترده، بلکه از طریق دیپلماسی سخت‌گیرانه، تهدید تحریم‌ها و عملیات اطلاعاتی انجام شود. چنین اقداماتی ایران را از یک منبع مالی حیاتی محروم کرده و به ایالات متحده در هرگونه مذاکره با رهبران رژیم تهران اهرم فشار خواهد داد. مهم‌تر از همه، این اقدامات موجب بهبود حکمرانی در عراق خواهد شد.

تهران به‌شدت تلاش می‌کند که عراق را حفظ کند، تا حدی به این دلیل که این کشور یک گاو شیرده برای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. قرن‌ها پیش، کمپانی هند شرقی، که یک سازمان تجاری و نظامی بود، ثروت‌های هند را غارت کرد تا امپراتوری بریتانیا و توسعه‌ی خود را تأمین مالی کند. امروز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و شاخه‌ی عملیات خارجی آن، نیروی قدس، همین کار را در عراق انجام می‌دهند. عراق پنجمین تولیدکننده‌ی بزرگ نفت در جهان است (ایران در جایگاه نهم قرار دارد) و برخلاف ایران و نیروهای نیابتی‌اش، هیچ تحریمی بر صادرات نفت آن اعمال نشده است. در نتیجه، سپاه پاسداران، نیروهای عراقی، حزب‌الله لبنان و حتی حوثی‌های یمن می‌توانند با مکیدن منابع اقتصادی عراق، ثروتمند شوند. ایران، به‌عنوان مثال، تحریم‌ها را با انتقال نفت خود به آب‌های عراق دور می‌زند، به‌گونه‌ای که نفت ایران به‌طور جعلی به‌عنوان نفت عراقی برچسب‌گذاری شده و به بازارهای جهانی صادر می‌شود.

شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران در عراق، مانند عصائب اهل الحق و کتائب حزب‌الله—که هر دو توسط ایالات متحده به‌عنوان سازمان‌های تروریستی شناخته شده‌اند—به‌طور مستقیم نفت عراق را می برند،   از طریق ایجاد شرکت‌های صوری که به‌طور غیرمنصفانه از سوخت یارانه‌ای دولتی بهره‌مند می‌شوند.

در سال ۲۰۱۴، نیروهای بسیج مردمی، که متشکل از شبه‌نظامیان عراقی مورد حمایت ایران است، به‌طور رسمی تحت کنترل دولت عراق قرار گرفتند، اما عملاً یک نیروی نظامی موازی ایجاد شد. نیروهای بسیج مردمی (حشد الشعبی) اکنون سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار بودجه از دولت عراق دریافت می‌کنند، که بخش عمده‌ای از آن صرف پرداخت حقوق ۲۵۰ هزار شبه‌نظامی این گروه می‌شود. بسیاری از این افراد دستورات نخست‌وزیر را اجرا نمی‌کنند و در عوض، به پایگاه‌های آمریکایی حمله کرده و به درخواست ایران در سوریه می‌جنگند. برخی دیگر فقط در روز پرداخت حقوق ظاهر می‌شوند و بدون انجام هیچ کاری، حقوق دریافت می‌کنند. دولت السودانی همچنین به نیروهای بسیج مردمی اجازه داده است که یک امپراتوری اقتصادی به نام «شرکت عمومی مهندس» ایجاد کنند، که نام آن برگرفته از ابومهدی المهندس، است که در ژانویه‌ی ۲۰۲۰ در حمله‌ی هوایی آمریکا کشته شد. این شرکت با شرکت‌های چینی و شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران برای دریافت قراردادهای نفتی و عمرانی از دولت عراق همکاری می‌کند. امپراتوری اقتصادی سپاه پاسداران از مزایای گسترده‌ای در اقتصاد عراق بهره‌مند است، از جمله در زمینه‌ی گردشگری مذهبی، واردات دارو، حمل‌ونقل، ارتباطات و صنایع نظامی. کمیته‌ی عالی بازسازی و توسعه‌ی عراق، که تحت مدیریت السودانی قرار دارد، به شرکت‌های مرتبط با سپاه پاسداران امتیازات ویژه‌ای در زمینه‌ی اعطای زمین و مجوزهای مختلف می‌دهد.

طی یک دهه‌ی گذشته، دولت‌های متوالی آمریکا در جریان مذاکرات هسته‌ای، چشم خود را بر فعالیت‌های مخرب منطقه‌ای ایران بسته بودند؛ زیرا برچیدن شبکه‌ی عظیم نیابتی تهران، فرآیندی پیچیده و دشوار بود

از نظر اقتصادی، ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به عراق نیاز دارد. دولت ایران تحت فشار مالی شدیدی قرار دارد. ارزش پول ملی به‌شدت کاهش یافته و قیمت کالاهای اساسی روزانه افزایش می‌یابد. بین ژانویه‌ی ۲۰۲۴ تا ژانویه‌ی ۲۰۲۵، ارزش ریال ایران ۶۲ درصد کاهش یافت و تورم به‌طور میانگین به ۳۲ درصد رسید. ایران از عراق می‌تواند از طریق آن به‌اندازه‌ی کافی نقدینگی به‌دست آورد تا خدمات اولیه را برای مردم خود تأمین کند. در این میان، تهران همچنین اطمینان حاصل می‌کند که بخش عمده‌ی هزینه‌های فعالیت‌های مخرب خود در سراسر خاورمیانه را عراقی‌ها می‌پردازند، نه ایرانی‌ها.

حفظ کنترل بر عراق برای رژیم ایران از نظر نمادین نیز حیاتی است. شکست نیروهای نیابتی و متحدان ایران در دو کشور عربی، جمهوری اسلامی را متزلزل جلوه داده و روحیه‌ی مخالفان رژیم را تقویت کرده است. از دید تهران، از دست دادن نفوذ در یک کشور عربی دیگر—آن هم کشوری که از نظر جغرافیایی و اجتماعی به ایران نزدیک‌تر است—می‌تواند فاجعه‌بار باشد و اثرات دومینویی در داخل ایران به همراه داشته باشد. ایرانی‌ها به‌طور منظم برای زیارت و تجارت به عراق سفر می‌کنند؛ و آنچه در عراق رخ می‌دهد، معمولاً محدود به همان کشور نمی‌ماند. رژیم تهران نگران است که اگر کنترل خود بر همسایه‌اش را از دست بدهد، احتمال از دست دادن کنترل مردم خودش نیز بیشتر خواهد شد.

بیرون راندن ایران از عراق کار ساده‌ای نخواهد بود؛ تهران نفوذی بسیار بیشتر از ایالات متحده در دولت عراق دارد. ایران ممکن است کنترل تمامی جنبه‌های حکومت‌داری در عراق را به‌دست نداشته باشد، اما در مواقع حساس، بغداد را تحت کنترل خود دارد—زمانی که نخست‌وزیر تازه ای انتخاب می‌شود، وقتی که نیرویی از سپاه پاسداران قصد عبور از خاک عراق را دارد، یا هنگامی که ایران می‌خواهد از خاک عراق برای شلیک پهپاد به مشاوران نظامی آمریکا استفاده کند. در چنین لحظاتی، ایران می‌تواند بدون مانع در امور همسایه‌اش مداخله کند.

تهران، به‌عنوان مثال، در تعیین برندگان انتخابات عراق مهارت دارد. در سال ۲۰۱۸، ایران نقش محوری در نخست‌وزیر شدن عادل عبدالمهدی ایفا کرد. قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، عبدالمهدی را در آزمونی از وفاداری قرار داد و پس از تأیید، به جناح‌های طرفدار ایران دستور داد که از نامزدی او حمایت کنند. در انتخابات پارلمانی ۲۰۲۱ عراق نیز، با وجود شکست گسترده‌ی گروه‌های وابسته به ایران، تهران همچنان توانست به اهداف خود برسد. هنگامی که مقامات مستقل تلاش کردند دولت را تشکیل دهند، سپاه پاسداران از شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران خواست که قوانین تشکیل دولت را به نفع خود تغییر دهند، نتایج انتخابات را به چالش بکشند و حتی به رقبا حمله کنند.

در نتیجه، السودانی و چارچوب هماهنگی (یک ائتلاف مورد حمایت ایران) با وجود داشتن اقلیت کرسی‌ها، توانستند قدرت را در دست بگیرند.

واشنگتن می‌تواند این الگو را مختل سازد، اما باید مستقیماً با تلاش‌های ایران مقابله کند. طی یک دهه‌ی گذشته، دولت ایالات متحده عادت کرده که از نخست‌وزیران عراق حمایت کند، از جمله عبدالمهدی و السودانی، حتی زمانی که آن‌ها مهره‌های ایران بوده‌اند. سیاست‌گذاران آمریکایی نگران بودند که عراق ممکن است به ورطه جنگ داخلی فرو برود یا توسط داعش تصرف شود. از این رو، حفظ روابط با دولت عراق به هر قیمتی برای آن‌ها ضروری به نظر می‌رسید.

اما اکنون واشنگتن باید از این رویکرد دست بکشد. جنگجویان داعش دیگر در آستانه‌ی فتح بغداد نیستند، نفوذ ایران در سراسر منطقه تضعیف شده و عراق کاملاً به جامعه‌ی کشورهای عربی بازگشته است. در آستانه‌ی انتخابات پارلمانی اکتبر ۲۰۲۵، ایالات متحده باید نشان دهد که هیچ علاقه‌ای به باقی ماندن السودانی در قدرت ندارد. واشنگتن نباید السودانی را امسال به کاخ سفید دعوت کند و بدین ترتیب، پیامی روشن ارسال کند که او از حمایت آمریکا برخوردار نیست. سفارت ایالات متحده در بغداد باید تمامی مراحل انتخابات را از نزدیک نظارت کند و هرگونه تضعیف دموکراسی را به‌طور علنی محکوم کرده و تحریم‌هایی علیه عاملان آن اعمال کند. انتخابات ۲۰۲۵ و فرآیند تشکیل دولت پس از آن باید آزاد، عادلانه و فقط تحت تأثیر اراده‌ی مردم عراق باشد.

ایالات متحده باید اقدامات بیشتری انجام دهد تا رهبران عراق در برابر خواسته‌های ایران سر خم نکنند. برای این منظور، واشنگتن باید خطوط قرمزی روشن و قابل درک برای مقامات عراقی تعیین کند. آمریکا باید نشست‌های عمومی خود را منحصراً با عراقی‌هایی برگزار کند که در جهت منافع ملی عراق فعالیت می‌کنند. در مقابل، ایالات متحده باید با آن دسته از نخبگان عراقی که با ایران همسو شده و به منافع کشورشان آسیب می‌زنند، برخوردی سخت‌تر داشته باشد. دولت آمریکا باید دارایی‌های آن‌ها را تحریم کند، از نظر دیپلماتیک آن‌ها را به حاشیه براند و تهدید کند که علیه تروریست‌های تحت حمایت ایران و حامیان مالی آن‌ها در عراق از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد.

دولت ترامپ قبلاً در این مسیر گام‌هایی برداشته است. در تاریخ ۴ فوریه، یادداشتی صادر کرد که از وزارت خزانه‌داری خواست "بلافاصله تحریم‌ها یا اقدامات اجرایی مناسبی" را علیه هر کسی که تحریم‌های ایران را نقض کند، اعمال کند. این شامل عوامل ایران در عراق نیز می‌شود. در ۷ مارس، ایالات متحده از تمدید معافیت تحریمی که به عراق اجازه می‌داد برق ایران را خریداری کند، خودداری کرد.

این اقدامات ممکن است نتواند همه رهبران عراق را از همکاری با ایران منصرف کند؛ زیرا در میان نخبگان عراقی گروه کوچکی وجود دارد که عمیقاً از ایالات متحده متنفرند. اما اکثریت قاطع عراقی‌ها نه به تهران وفادارند و نه به واشنگتن؛ آن‌ها صرفاً به مشوق‌ها واکنش نشان می‌دهند—و تاکنون ایران در شکل دادن به این مشوق‌ها موفق‌تر بوده است.

تحریم‌ها و دیپلماسی سختگیرانه، علاوه بر کمک به واشنگتن برای بهبود موقعیت خود در عراق، می‌توانند اهرمی برای دستیابی به برتری در مذاکرات هسته‌ای با ایران نیز باشند. جمهوری اسلامی از دست دادن نفوذ خود در بغداد را تهدیدی جدی می‌داند و دولت ترامپ می‌تواند از این ترس به‌عنوان ابزاری در مذاکرات استفاده کند. در دوره اول ریاست‌جمهوری، ترامپ از توافق هسته‌ای که رئیس‌جمهور پیشین آمریکا آن را امضا کرده بود، خارج شد و سیاست "فشار حداکثری" را علیه ایران به اجرا گذاشت تا معامله‌ای بهتر به‌دست آورد. این بار، ترامپ می‌تواند ضمن سرکوب شبکه‌های ایران در عراق، دست خود را به‌سوی تهران دراز کند. با این رویکرد، ایران مجبور خواهد شد که به پای میز مذاکره بیاید، به‌جای آنکه روند مذاکرات را به تعویق بیندازد یا در آن کارشکنی کند.

این سیاست، تغییری در رویکرد واشنگتن محسوب می‌شود. طی یک دهه‌ی گذشته، دولت‌های متوالی آمریکا در جریان مذاکرات هسته‌ای، چشم خود را بر فعالیت‌های مخرب منطقه‌ای ایران بسته بودند؛ زیرا برچیدن شبکه‌ی عظیم نیابتی تهران، فرآیندی پیچیده و دشوار بود. اما پس از سقوط اسد و تضعیف حزب‌الله، مقامات آمریکایی ممکن است بتوانند هر دو هدف را دنبال کنند. با بیرون راندن ایران از عراق، واشنگتن این فرصت را دارد که همزمان نفوذ جهانی تهران را کاهش دهد و شانس رسیدن به توافقی را افزایش دهد که برنامه هسته‌ای آن را متوقف می کند. دولت ترامپ باید از این فرصت استقبال کند.

درباره نویسندگان این مقاله: 

مایکل نایتس، پژوهشگر ارشد در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک و یکی از بنیان‌گذاران وبلاگ تحقیقاتی Militia Spotlight  است که توسط این مؤسسه منتشر می‌شود.

حمدی مالک، پژوهشگر وابسته در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک و یکی از بنیان‌گذاران Militia Spotlight است.

*. محتوای این مقاله مورد تایید خبرفوری نیست و صرفا برای اطلاع از نگاه سایر تحلیلگران آورد شده است.

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 9
  • ناشناس
    2

    مگه عراق مال ایران بوده که حالا از دست بره اونا برای ایران جز بدبختی هیچی نداشتند

    نظرات شما -
    • بهلول
      0

      عراق وطن مسئولانه

  • ناشناس
    2

    کاش ذره ای هم به فکر مردم پارسی ایران زمین بودند نه اعراب

  • ناشناس
    0

    هست و نیست مردم ایران را قربانی محور جماقت کردند.

  • ناشناس
    0

    کدوم محور مقاومت؟

    نظرات شما -
    • Shahram
      0

      حیف سرمایه های انسانی و مالی که ناگهان دود شد رفت هوا . ولی شر آن و روسیاهی به روی بعضی ها نشست!!

  • Shahram
    0

    کاملا درست و تخصصی بود . آفرین.
    مسئولین هم بخونن

  • محمد
    1

    خیلی پرمحتوا مشخص یک استاد سیاست این مقاله رو نوشته تاثیر گذار و عبرت آموز کاش مسیولین خفته هم این رو بخونند

  • ناشناس
    0

    واقعا این محور حماقت،،تا کی می خواد از خون ملت ایران تغذیه کند؟؟؟؟؟پس ملت ایران چه وقتی،زندگی کنند،اصلا حق زندگی دارند؟؟؟آمریکا اگه مرد باشه باید دولت عراق را تحریم کند تا دست‌نشانده دیگران نباشد و به عنوان یک کشور مستقل عمل کند