تست خود شناسی : آیا شما هم کارهایتان را به تعویق می اندازید ؟
شايد اين سوال در ذهن بسياري از خوانندگان خطور كند كه آيا نويسنده مقاله از آن دسته آدمهايي است كه نفسش از جاي گرم درميآيد؟ و يا خودش به آنچه مينويسد ايمان دارد؟ و به قول معروف عامل به گفتار خويش است يا نه؟
در كتاب مقدس قرآن كريم هم اشاره به اين مطلب شده كه: "چرا به آنچه كه ميگوييد عمل نميكنيد، نزد خداوند اين گناهي است بزرگ" (سوره صف آيه 3)
نه، اين طور نيست كه همه به آنچه مينويسند عمل ميكنند يا بهتر است بگوييم كاملا عمل ميكنند و شكي نيست كه اين مقاله را خودم بايد چندين بار براي عبرت خودم بخوانم تا با دعاي خير شما و همت و تلاش خود بتوانم به آنها عمل كنم و اقرار ميكنم كه اتفاقا نفسم از جاي سرد و پردردي برميخيزد.
يادم هست در دوره راهنمايي مشغول نوشتن تكاليفم بودم اما چه تكليف نوشتني؟! يك خط مينوشتم و يك ساعت بالا و پايين ميپريدم تا اينكه حوصله مادرم سر رفت و گفت: "بشين مشقت رو بنويس" دوباره شروع به نوشتن كردم و باز حوصلهام سر رفت. به مادرم گفتم: "آخه تموم نميشه دستم درد گرفت، خيلي سخته." مادرم گفت: "عذاب جواب دادن به بابات و معلم و بعد تجديدي و رد شدن دردش بيشتره يا چند دقيقه به خودت سختي بدي، ها؟!"
اين جمله ساده و زيبا اما فلسفي را آن روز درك نكردم، اما امروز ميدانم درد تكليف انجام ندادن خيلي بدتر از درد تكليف را سر موقع انجام دادن است. اگر به دوران كه پشت سر گذاشتهايم نظري بيندازيم، ميبينيم كه فرصتها و موقعيتهاي طلايي زيادي وجود داشته اما ما با طفره رفتن فرصتها را يكي پس از ديگري از دست دادهايم كه امروز افسوس و حسرتش را ميخوريم. واژه procrastination يا به تعويق انداختن امروزه به عنوان يك بيماري در عرصه روانشناسي حرفهايي براي گفتن دارد و آنهايي كه به اين عادت ويرانگر خو گرفتهاند متوجه عوارض خطرناك و آسيبهاي شديد روحي - رواني آن نيستند. علت به تعويق انداختن امور جاري ناشي از تنبلي يا عدم مسووليتپذيري، ترس، اجتناب از دردهاي سطحي، بيانضباطي و كوچك شمردن موقعيتهاي مقتضي است. مثل گفتنيهايي كه گفته نشد، ديدنيهايي كه ديده نشد، خوردنيهايي كه خورده نشد، آزمايشاتي كه بايد در روز به خصوصي ميداديد، چيزهايي كه بايد در سالهاي قبل ياد ميگرفتيد، چيزهايي كه بايد با همان پولي كه داشتيد ميخريديد و دلهايي كه بايد همان سالها به دست ميآورديد.
به تعويق انداختن، يك ادراك و يك باور غلط قدرتمند و بازدارنده است. اين گونه افراد نميدانند كه ترس از دردهاي بالقوهاي كه بعدا برايشان پيش ميآيد ترسي است واقعي و آنها بايد متوجه چنين ترسي كه ترسناك هم هست، باشند. مثل ترس از عدم فرصت براي جبران، مواخذه خود، از دست دادن توان براي دوباره ساختن و ترس از غيرممكن شدن. اينگونه افراد خيلي از مسووليتهايشان را به بهانه دستيابي به آرامش پشت گوش مياندازند و با توجيهاتي مثل بيعلاقگي به امور دنيوي، قناعت و رضايت از آنچه دارند، شيوه درويش مسلكي در پيش ميگيرند و خود را از ديدگاه خود به آرامش ميرسانند، اما نميدانند روزي از آنها خواسته ميشود كه چرا به وظايف اساسي خود عمل نكردهاند.
كارهايمان را به موقع انجام دهيم و نيمه كاره رها نكنيم. يك تابلوي زيبا تهيه كنيم و در وسط آن با خطي درشت و خوانا بنويسيم همين حالا just now .
آن را در جايي نصب كنيم كه بيشتر در معرض ديدمان قرار ميگيرد و بعد ليستي از كارهاي در دست اقدام و نيمه تمام تهيه كرده و آنها را به ترتيب اولويت ضربدر بزنيم و يكييكي تمامشان كنيم. در غير اين صورت باز دچار بيماري به تعويق انداختن خواهيم شد، مطمئن باشيد اگر غير از اين عمل كنيد خيلي از كارهايتان فراموش ميشود. دردهاي كوچك را كه ظاهرا در كارهاي روزمره احساس ميكنيم به جان بخريم. اين دردها نبايد رشد كنند، بزرگ شوند و مصيبت گردند. اين حرفها را سرسري نگيريد يك بار ديگر پشيمانيهاي بزرگ خود را مرور كنيد و ببينيد آيا آنها اول به صورت اموري ساده و قابل حل در دستان حلال شما نبودند كه شما آنها را نديده گرفتيد؟! ما حداقل روزانه چندين مورد از اين فرصتهاي به ظاهر بياهميت داريم كه به آنها نميپردازيم و پس از گذشت سالها بايد تاوان بزرگي پس بدهيم. از همين امروز به عواقب كارهاي انجام نشدهاي كه امروز بايد انجام ميداديد، فكر كنيد. شايد كمي ترس در اينجا لازم باشد هر چند كه واقعا بايد از آنها ترسيد، پس همين حالا شروع كنيد.
فرمولي را كه پيش رو داريد از لابهلاي عاداتي كه معمولا اينگونه افراد دارند تهيه و تنظيم شده است.
جلوي گزينههاي درست يا غلط ضربدر بزنيد و نتايج آن را بررسي كنيد. ببينيد آيا شما هم اهل به تعويق انداختن كارهايتان هستيد يا خير.
1- وقتي كاري برايم پيش ميآيد بستگي به حوصلهام دارد كه همان موقع انجام دهم يا خير.
درست غلط
2- عادت دارم براي انجام كارهايم آنها را به بختهاي كوچكتري تقسيم كنم.
درست غلط
3- من ساعات بالا بودن روحيات خود را ميشناسم.
درست غلط
4- بيشتر در انجام دادن و به ثمر رسيدن كارهايم به معجزه اعتقاد دارم.
درست غلط
5- اگر جزييات كاري برايم كاملا مشخص نباشد آن را انجام نميدهم.
درست غلط
6- عادت دارم چند كار را با هم و همزمان انجام دهم.
درست غلط
7- فضايي را كه قرار است كاري در آن انجام دهم اول مرتب ميكنم.
درست غلط
8- شروع و خاتمه كارم را زمانبندي ميكنم.
درست غلط
9- از ديگران ميخواهم وظايفم را به من تذكر دهند و از آن استقبال ميكنم.
درست غلط
10- برنامه خاصي براي تشويق خود دارم.
درست غلط
به تعويق انداختن، يك ادراك و يك باور غلط قدرتمند و بازدارنده است
محاسبه امتيازات
1- غلط 2- درست 3- درست 4- غلط 5- غلط 6- غلط 7- درست 8- درست 9- درست 10- درست
نتايج آزمون
4-1: متاسفانه شما كارهايتان را به تعويق مياندازيد بهتر است اصولي را كه در بخش توضيحات خواهد آمد يقينا رعايت كنيد.
6-4: نسبتا مسووليتپذير و موفق خواهيد بود كمي بيشتر حساسيت نشان دهيد.
10-6: نتايج پرثمر كارهايتان را در آينده خواهيد ديد و به آرامش واقعي خواهيد رسيد.
توضيحات:
1- غلط: شما نبايد از نفس خود پيروي كنيد، خوب يا بد بودن لزوما كاري مربوط به حوصله شما نيست.
2- درست: تقسيم كردن به بخشهاي كوچكتر باعث رغبت بيشتري در انجام آن كار خواهد بود.
3- درست: معمولا آگاهي از ساعات و ميزان حوصله شما راهنماي خوبي براي پرداختن كارهايتان در آن ساعات خواهد بود.
4- غلط: هر چند توكل به خداوند اصل به ثمر رساندن همه كارهاست اما از تو حركت از خدا بركت را نبايد فراموش كرد و معجزه زماني اتفاق ميافتد كه ما عصاي خود را در لحظه مقتضي به زمين انداخته باشيم.
5- غلط: جزييات كار را دقيقا نميتوان پيشبيني و محاسبه كرد. خيلي از تصميمگيريها در مسير كار، انجام ميپذيرد.
6- غلط: وقتي كاري را انجام ميدهيد صرفا روي همان كار تمركز داشته باشيد. مبادرت به انجام چند كار ضريب خطا را بالا ميبرد.
7- درست: مرتب بودن فضاي كار با افزايش روحيه و نشاط براي انجام كار رابطهاي مستقيم دارد.
8- درست: زمانبندي كردن كارها از اتلاف وقت و نيرو جلوگيري ميكند و نظم خاصي به آن ميبخشد.
9- درست: تذكر و يادآوري جهت انجام امور همچنين انتقادپذير بودن ميتواند كارها را به ثمر برساند.
10- درست: پاداش دادن به هر كاري حتي اگر اين پاداش از جانب خود انسان باشد ميتواند دايره اعتماد به نفس شما را وسيعتر و انگيزه پرداختن به كارهاي روزانه را قويتر سازد.
منبع: بیتوته
16