روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به دیدار آن حضرت آمد. پیامبر (صل الله علیه و آله) از او پرسید: چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. اسم یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که خیلی از اهالی دهکده فکر می کردند که ِاین دو نفر با هم برادرند. با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند. اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این دو نفر وجود داشت....
در زمانهای قدیم امیرزادهای بود که عاشق شکار بود. روزی در عالم خواب دختری را دید و یک دل، نه صد دل عاشق دختر شد. وقتی از خواب بیدار شد، وسایل سفر را بست تا بلکه بتواند دختر را به دست بیاورد. رفت و رفت تا رسید به دامنه کوهی. بالای کوه قصر بزرگ و باشکوهی بود......
کرگدنی گورخر کوچک را دید که در گل و لای فرو رفته و هر چه تلاش میکند نمیتواند خود را نجات دهد. او میدانست که گیر کردن در گل و لای چقدر رنج آور است و میدانست که گورخر کوچک، بدون کمک شانسی ندارد....
پادشاهی پیر، عاشق خر پیرش بود. روزی پادشاه هوس حرف زدن با خرش را کرد! بنابراین جایزه زیادی را برای کسی که بتواند حرف زدن به خرش را آموزش بدهد تعیین کرد، با این شرط که عدم توفیق زبان آموزی به خرش، معادل کشته شدن طرف مقابل خواهد بود.....
سالها پیش در دشت بی حاصلی مرد هیزم شکنی به اسم ویسو با همسر و فرزندانش در یک کلبه زندگی میکرد.....
در سال های اولی که حضرت محمد (ص) به تازگی به پیامبری برگزیده شده بود، مردم اکثر بت پرست بودند و هر کدام بتی می ساختند و آن را عبادت می کردند، برخی از این بت ها از جنس سنگ و گل بود و برخی از چیزهای دیگر، اما در این میان مردی بود که نخلستان بزرگی داشت و بتی از بهترین خرماهای خود ساخته بود و خود و خانواده اش آن را عبادت می کردند.
ریشه ضرب المثل «همین آش است و همین کاسه» به زمان حکومت نادرشاه بر میگردد.
در این اینجا با داستان و معنی و مفهوم ضرب المثل ایرانی ” هر چیز که خوار آید روزی به کار آید ” آشنا می شوید.
بسیاری از حرف ها را نمی توانیم رک و مستقیم بگوییم ، اما به وسیله ضرب المثل ها می توانیم به آسانی با دو پهلو حرف زدن حرف خودمان را بگوییم، مثل ضرب المثل کسی جایی نمی خوابد که زیرش آب برود.