روایت «صبح‌نو» از محل زندگی اقوام میترا استاد ؛

هراس در خانه بازماندگان جنایت

به‌دنبال خانه یکی از وابستگان میترا استاد، همسر مقتول شهردار اسبق تهران، کوچه پس‌کوچه‌های محله ستارخان را بالا و پایین می‌روم. زیر آفتاب ظهر رمضان آدرسی در دست دارم که می گویند نشان خانه برادر مقتول است.

هراس در خانه بازماندگان جنایت

به‌دنبال خانه یکی از وابستگان میترا استاد، همسر مقتول شهردار اسبق تهران ، کوچه پس‌کوچه‌های محله ستارخان را بالا و پایین می روم. زیر آفتاب ظهر رمضان آدرسی در دست دارم که می گویند نشان خانه برادر مقتول است و اکنون والدین و فرزند میترا در آنجا ساکن هستند اما در کوچه نشانی از پرچم سیاه یا پارچه‌نوشته‌ای برای تسلیت نیست. کوچه در سکوتی مرموز فرورفته؛ زنگ خانه را که می‌زنم، پسرکی ریزجثه با لباسی سیاه بر بالکن خانه‌ای قدیمی ظاهر می‌شود؛ او مهیار است، فرزند میترای مقتول!

آفتاب ظهر روزهای آخر ماه رمضان سایه خود را روی کوچه محله ستارخان انداخته است، اهل محل در خانه‌هایشان هستند و رفت‌وآمدی نیست، به‌دنبال یافتن یک سؤال به این کوچه آمده‌ام: میترا استاد که بود؟

زنی کشته می‌شود، مردی اعتراف به قتل می‌کند؛ علت اختلاف زناشویی است! تا اینجای قصه همه چیز شبیه ده‌ها خبری است که روزانه در صفحه‌های حوادث رسانه‌های دنیا می‌خوانیم اما پیشینه مرد داستان ما یک تفاوت اصلی با سایر داستان‌های واقعی دیگر دارد که سرنوشت پرونده و اطلاع‌رسانی آن را تغییر می‌دهد؛ مرد داستان ما یک سیاستمدار مشهور است! حالا داستان قتل همسر دوم شهردار اسبق پایتخت و وزیر اسبق آموزش‌و‌پرورش سال‌های دور کشور، دهان به دهان می‌چرخد. رسانه‌ای نمانده که خطی بر این ماجرا ننوشته باشد. فضای مجازی پر شده است از هشتگ نجفی و قتل همسر وی؛ اما آنچه منتشر می‌شود بسیار متفاوت‌تر است از آنچه برای هزاران زن مقتول دیگر نوشته می‌شود. درحالی تمامی رسانه‌ها از نجفی و قتل همسر دومش می‌گویند که روز به روز موضوع اصلی که همان مقتول است بیشتر در هاله‌ای از ابهام فرو می‌رود و این سؤال باقی می‌ماند که میترا استاد که بود و چرا کشته شد؟

پرچم عزایت کجاست؟

آدرس را بار دیگر مرور می‌کنم؛ تابلوی کوچه درست است اما هیچ نشانه‌ای از عزادار بودن خانواده‌ای وجود ندارد. مرسوم است که برای هر متوفی مجلس ختمی گرفته می‌شود و پرچم سیاهی به در خانه‌اش می‌زنند. براساس تقویم و رسوم باید مجلس ختم را روز گذشته برگزار می‌کردند اما خبری از مجلس ختم نیست.

پلاک خانه را ندارم، چندین بار کوچه را بالا و پایین می‌روم تا بتوانم نشانی از خانواده مقتول بیابم. پیرزنی از خانه‌ای بیرون می‌آید، از او می‌پرسم که آیا خانواده استاد را می‌شناسی اما او سر تکان می‌دهد. می‌گویم این چند روز عزاداری و تشییع جنازه‌ای در کوچه بوده است؟ باز می‌گوید نه! می‌پرسم در این هفته رفت‌وآمد بیشتری در کوچه نبوده است؟ این بار ناامیدم نمی‌کند و با انگشت آپارتمانی قدیمی را نشان می‌دهد و می‌گوید: چند روزی است که افرادی در این خانه رفت‌وآمد دارند، شاید صاحب نشانی، آنجا باشد.

دنیایی معمولی مثل دنیای من و تو!

از دیدن خانه تعجب می‌کنم. در این روزها آن‌قدر از برج لاکچری و ماشین لکسوس نجفی و مهریه 1362 سکه‌ای مقتول و مطالبات و خواسته‌هایش در رسانه‌ها شنیده‌ام که دیدن این آپارتمان ساده و قدیمی برایم عجیب است. نمی‌دانم استاد در کدام واحد آپارتمان ساکن بوده؛ برای همین تک‌تک زنگ‌های آپارتمان را می‌فشارم. پسرک لاغر اندامی بر بالکن یکی از خانه‌ها ظاهر می‌شود، چهره‌اش را این روزها زیاد دیده‌ام. بدون شک مهیار است پسر میترا، همان زن جوان و مقتول.

یکی از همسایه‌ها در ورودی آپارتمان را برایم باز می‌کند، در محوطه آپارتمان هم نه پرچم سیاهی زده‌اند و نه پیام تسلیتی از هیچ وابسته و همکاری آمده است و نه حتی شاخه گلی برای تسلیت خانه‌شان را مزین کرده.

پشت درهای بسته کیست؟

به نظرم بالکنی که مهیار روی آن بود، طبقه دوم است، پس در خانه دوم را می‌زنم، همسایه‌ای خواب‌آلود در را باز می‌کند و آهسته می‌گوید، طبقه بالا و در را به رویم می‌بندد. به طبقه سوم می‌رسم، دو در یکی باز و یکی بسته روبه‌رویم است. گمان می‌کنم در سمت چپ را به استقبال من باز کرده‌اند. وارد که می‌شوم چند لیوان یک بار مصرف و یک پارچ آب را روی میز پذیرایی می‌بینم. به خیالم این‌ها را در استقبال من گذاشته‌اند اما چند لحظه‌ای که صاحب خانه را صدا می‌کنم و جوابی نمی‌شنوم، نگران می‌شوم. هیچ‌کس اینجا نیست و گویا تمام وسایل خانه را برهم زده‌اند. سریع بیرون می‌آیم و زنگ خانه همجوار را می‌فشارم.

مهیار با لباس مشکی در را باز می‌کند. نابالغ‌تر و ریزنقش‌تر از آن تصویری است که رسانه‌ها ترسیم کرده‌اند. سراغ دایی‌اش را می‌گیرم، بی‌آنکه جوابی دهد به طبقه بالا اشاره می‌کند. طبقه بالاتر خانه همسایه است که او هم آرام و با احتیاط با اشاره مرا به طبقه پایین راهنمایی می‌کند.

در حین برگشتن به طبقه سوم، مادر میترا را می‌بینم که شتابان در خانه‌ای که باز بود را می‌بندد و با سرعت به خانه سمت راستی می‌رود و در را پشت سرش قفل می‌کند. گویا می‌ترسد از صحبت کردن. مادر مقتول و مهیار پسر نوجوانش در خانه‌اند اما پذیرای حضورم نمی‌شوند و پاسخی هم درخصوص زمان مراسم ختم نمی‌دهند. در ساختمان آن‌ها هراس موج می‌زند.

نیم ساعتی در ساختمان می‌مانم و از پشت درهای بسته به مادر میترا اطمینان می‌دهم که برای کمک آمده‌ام اما او با دلخوری از من می‌خواهد تا آپارتمان را ترک کنم. به نظر می‌رسد که مادر از چیزی نگران است و گویا با پلیس تماس می‌گیرد تا از ماندنم در آنجا ممانعت کند. مسعود استاد، برادر مقتول هم حاضر به حضور و مصاحبه نمی‌شود. نامه‌ای برایشان می‌گذارم و خارج می‌شوم.

با این‌حال مسعود، برادر مقتول که خود نیز گویا یکی از کارمندان شهرداری شده است در صفحه اینستاگرامش همزمان با انتشار عکس خواهرش عنوان می‌کند که «به زودی حرف‌های ناگفته‌ات را به گوش همگان می‌رسانم خواهر عزیزم و قول می‌دهم تا انتقامت را از افراد رذل و پستی که دسیسه قتل برایت چیدند ،نگیرم از پای نخواهم نشست.» ولی در این روزها هیچ مصاحبه‌ای از این استاد دانشگاه در رشته هوافضا منتشر نمی‌شود.

از ابتدای انتشار خبر و اعتراف به قتل همسر از سوی سیاستمدار کارکشته، انگشت اتهام بسیاری از هم‌حزبان مرد به سوی مقتول نشانه رفت. در رسانه‌ها نوشتند مرد قاتل؛ محمدعلی نجفی، از خانواده‌ای اصیل و دارای هوشی بی‌نظیر است. سپس از سوابق کاری و خدماتش گفتند، از حلم و صبوری‌اش و در نهایت از اینکه او مظلومی است که از سوی همسر دومش آن‌قدر تحت فشار روانی قرار گرفته که عنان اختیار از دست داده و ناچار به قتل شده است.

حکایت قتل یک زن در میان است اما آنچه مطرح نمی‌شود آن است که مقتول کیست؟ بیشتر از آنچه باید در مورد مقتول پژوهش شود، همه گفته‌ها در مورد قاتل است و حزب و جناحش. حتی حامیان حقوق زنان نیز در مورد این پرونده سکوت پیشه کرده‌اند.

تشییع جنازه مقتول نیز داستان غریبانه‌ای دارد؛ بعدازظهر پنجشنبه جسد مقتول در حالی در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد که پدر و مادرش هنوز برای طرح شکایت به دادسرای جنایی تهران نرفته‌اند و هنوز بخش زیادی از واقعه برای والدین داغدار مقتول پنهان است. او را در قطعه مجاور 10در بهشت سکینه کرج دفن کردند در حالی که فقط حدود 40 نفر در تشییع جنازه حضور داشتند و البته این سوال به وجود آمد که چرا او را در بهشت زهرای تهران دفن نکردند؟

در این میان تنها کسی که از وابستگان مقتول مصاحبه می‌کند، پدرش است که در پاسخ کوتاهی به یکی از خبرنگاران گفته است: «میترا فرزند بزرگم بود و خبر مرگش، کمرم را شکست. من وقتی خبر را شنیدم شوکه شدم چون در همه این مدت از چیزی خبر نداشتم. حتی نمی‌دانستم که دخترم با شوهرش دچار مشکل و اختلاف شده است. من در شهرمان بودم که فرزندانم زنگ زدند و گفتند که دخترم توسط شوهرش به قتل رسیده است. حالا هم کاری به شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و چیزهایی که می‌گویند، ندارم. همه‌چیز دست قانون است و ما هم همه‌چیز را به قانون می‌سپاریم.»

22

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 30
  • مونا
    0

    شعورت کجاست؟ سرم را پایین انداختم و بدون احترام به حریم خصوصی خانواده صاحب عزا، به ساختمان آنها وارد شدم. بدون اجازه به اولین خانه ای که درش باز بود رفتم ولی متاسفانه از من پذیرایی نشد و به پلیس زنگ زدند. چون نتوانسته بودم برای خبرگزاری زرد و دو زاری‌ام چیزی سر هم کنم، یک سری مزخرفات کشدار تایپ کردم و برگ زرد دیگری به رسانه زردمان افزودم.

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      زندگی.خصوصی.هر.فرد.مربوط.به.خو دش.است.ونباید.رسانه.ای.شود...وبهره.برداری.سیاسی.شود..قوه.قضاییه.بدون.توجه.به.این.هوچی.بازیهای.رسانه.ای..قضاوت.خواهد.کرد..وهمه.جوانب.را.با.تخصص.وبدون.احساسات.بیرونی.انجام.خواهد.داد....باشد.که.دروازه.را.میشه.بست.ولی.دهان.مردم.را.نیشه.بست..ویا.یک.کلاع..چهل.کلاع..(ضربالمثل.های.مربوط.)

  • محمد
    0

    احسنت به این املا و حروف چینی

  • ضیا
    0

    من تنها چیزی که میتونم بگم اینه که باقتل اقای نجفی هیچ چیز درس نمیشه کشور ما توی همه ی سطوح دچار ضعف وفساد شده اگر شهردار یک شهر چنین جرمی رو مرتکب میشه دلیلش اینه که اون جامعه که توش زندگی میکنه جامعه ای پریشانه ودراخر از رئیس قوه قضاییه میخوام یبار با لباس مبدل خودشون برن دادگستری منطقشون از رفتار بعضی قضات وکارمندان دادگستری بامردم مظلومی که به اون ها پناه بردن باید خجالت کشید.فقطی یه سرباز برای مردم کشورش احترام قائل نیست مطمئن باشید برای خاک وطنش هم ارزشی قائل نیست..

  • آتنامنصوری
    0

    ببخشید یبار این متنو خودتون بخونید ببینید اصلا چیزی ازش میفهمید.چرا متنش اینجوریه؟!مثل این میمونه که یه متن که به زبان دیگه بوده ترجمه کردین ولی بعدش بدون اینکه بخونیدش وویرایشش کنید گذاشتینش اینجا چراقتل میترا استاد رو انقد بزرگش کردن؟!بسه توروخدا دلمون پوسید بسکه خبرقتل وجنایت شنیدیم

  • سورنا
    0

    خب عاقبت كسي كه زندگي يه ادم رو نابود ميكنه وارد حريم يه زن ديگه با مكر و فريب ميشه ميشه اين !!!كاملا مشخصه از يه طبقه بي فرهنگ و بي هويت بودن !!!!!!

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      مکر وفریب چیه ازش خواستگاری شده و اون پذیرفته خواستگارشم ادم ساده و بیچاره ای نبوده

  • رضا
    0

    مافیای سیاسی این دولت آنقدر قوی هست که این خانواده رو اینقدر ترسونده که حتی حاضر به شکایت نشدند.ظلم تا کی پایدار میمونه شماهایی که ظلم میکنید هم بالاخره خواهید مرد.

    نظرات شما -
    • مجید محمدی
      0

      توی اخبار امده که خانواده مقتوله دیروز و یا امروز ساعت ۱۱ رفتند دادسرا شاکی شدند

  • مهدی
    0

    اونجا که نوشتید تشییع جنازه غریبانه خیلی مظلوم نماییه دختری که خودشو میچسبونه به ادمی مث نجفی ادم مظلومی نیست قطعا و ضمنا این نتیجه ی فرصت طلبی اون خانوم وهواپرستی یه پیرمرده دنیا دیدس

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      پشت پرده این جنایت کثیف دسیسه ای برای رییس قوه قضاییه است

    • لیلی
      0

      اون دختر نبود .باکره نبود .بلکه زن مطلقه بود و یک پسر بچه ۱۰ یا ۱۱ یا ۱۲ یا ۱۳ ساله داره.سن پسر بچه متغیر در رسانه های خبری اومده .

  • علیرضافرزانه آزاد
    0

    آن معاون رئیس جمهورهای مونث وحامیان حقوق زنان که ازکودک همسری وعدم انتخاب وزیر زن وعدم کفایت معاون وزیر ومدیرکل و وکیل زن میخروشیدند و برای حضورزنان درورزشگاههای فوتبال محیطهای گثیفی( برای زنان عفیف) که تنها دخترها وزنهائیکه آب ازسرشان گذشته حاضرتد روزهای شلوغ قدم به آنجا بگذارند ونسبت به فحشهای چارواداری واکسینه هستند بلکه تجسم عینی آنهایند گریبان چاک میکردند ونگران حقوق زنان درهمه مسائل بودند( گرچه باظاهر اشرافیشان نمیخواندوکسی جدیشان نمیگرفت) ولی برای دلخوشکنک وتوجیه حضور تشریفاتیشان افاضاتی درباره حقوق زنان میگفتند...حالاکه یکی ازهمپالکی های مذکر اصلاح طلبشان مرتکب قتل زن دومش ( محصول هوسبازی سرپیری) شده روزه سکوت گرفته و حرفی برای گفتن ندارند !!! خوش بودگرمحک تجربه آید به میان## تاسیه روی شودهرکه دراو غش باشد فاعتبرو یا اولی الابصار

    نظرات شما -
    • هستی امینی
      0

      خودتون فهمیدین چی نوشتین ؟بخاطر دفاع از حزب کوفتیتون هرچرتی رو نگین ,حق خانم ها درهر جهت زیرپا گذاشته شده شما که یکی به نعل میرزنی یکی به میخ از این آب گل آلود ماهی نگیر چون سمیِ

  • هیچ کس
    0

    وقتی مملکت دسته یه عده عوضی باشه این میشه که با کمی عصبانی شدن جون یه نفر رو میگیرن واونو با رسانه های دروغ به عنوان فرشته جا میزنن اگه نجفی رو اعدامش نکن به جرم قتل، باید در این مملکت رو تخته کرد. اوف بر شما سیاستمداران کثیف که با پول میخرید میفروشید میکشین.

  • کاربر ناشناس
    0

    امیدواریم دستگاه عدل حق مظلوم رو بگیره بیچاره خانواده میترا هم داغ دیده اند و هم نگران

    نظرات شما -
    • کامران
      0

      حالا منظورتون از مظلوم کی هست؟دکتر نجفی یا مقتوله

  • کاربر ناشناس
    0

    چه غم انگیز .

  • ناشناس
    0

    از گوشی های موبایل این مقتوله .از همسر اول دکتر نجفی .از داماد دکتر نجفی .از همسر اول این مقتوله .از ادعاهای دکتر نجفی درباره صدها ضبط شده او توسط نهادهای امنیتی و این مقتوله . از عدم حضور و بی خبری وکلای دکتر نجفی در بازسازی صحنه قتل . و عدم اجرای مجدد بازسازی صحنه قتل با حضور وکلای دکتر نجفی . از عدم انتشار کالبد شکافی جسد مقتوله . و.... هیچ خبری نیست .به یکباره سکوت خبری اجرایی شد.

  • بهروز
    0

    این روزها چقدر راحت میشه به اسم خبرنگار سر از زندگی مردم درآورد و تفتیش کرد...فقط اسم اسلامی رو یدک میکشیم وگرنه چقدر قران سفارش کرده از تجسس و دخالت در زندگی مردم پرهیز کنید؟؟؟چقدر عکسی که فرزند شهید تندگویان در تشابه خبرنگاران به کفتارهایی که پس از شکار بر سر طعمه جمع میشن این موقعها تجسم پیدا میکنه...متاسفم

    نظرات شما -
    • محمد
      0

      پسر آهنگران عکس مقایسه و تشابه حیوانات وحشی را با خبرنگاران جمع شده اطراف دکتر نجفی در صفحه اش اورده بود در خبرها اسم اهنگران امده بود

  • خلیل
    0

    بالاخره این مقتوله از یارسارنی ها هست یا نه؟

  • نریمان
    0

    شوهر دکتر پیدا کرده بودی حاضر بود زن و بچه اولش رو به خاطر تو ول کنه. پسر هم که از شوهر مهندس قبلی داشتی . قر و اطوار و خونه بالای شهر و ماشین و مسافرت و چند تا چند تا گوشی موبایل و شهرت و..... دیگه چی میخواستی؟اینهمه تهدید و دعوا و کتک کاری و بدخلقی و فحاشی برای چی بود؟

    نظرات شما -
    • زن
      0

      من یک دخترم تحصیل کرده تر از تو در چندین رشته . خوشگل تر از تو که توی عکسهات بدون ارایش و بدون عمل جراحی . تو با اینهمه ارایش و شاید اعمال جراحی زیبایی تازه این مدلی شدی .یکی یکدونه دخترم .کل خانواده ام تحصیلات عالیه دارند ویکی از اون یکی عالیتر . شیک پوش تر از تو در عین حال طبق موازین شرعی نه مثل تو که مردان را به خاطر عشوه و رنگ لعاب ارایش فریب دادی. من باکره ام نه مثل تو مطلقه .من مجرد مانده ام چون نخواستم تعمدا زندگی خواستگاران را تخریب کنم .اما تو چه؟اقلا زندگی دو مرد (دو شوهر )و یک پسر بچه را ازبین بردی. تقریبا من و تو همسن هستیم . اما من اگر همسر دوم مردی بخواهم بشو ایشان باید همانند زندگی عالی که برای من فراهم می کند همانند ان را نیز ابتدا برای خانم اول خود اماده کند . زن اول و زن دوم یک مرد باید مانند دو دوست و دو خواهر باهم باشند و هر دو برای تعالی ان مرد سعی کنند . و.... فرق تو با دیگر دختران و زنان ایران بسیار است اینها نمونه های کمی بود که شاید مادرت و پدرت به تو یاد ندادند شاید یاد دادند و تو پند نگرفتی خدا از عذاب اخرت همه ما کم کند

  • محمدزاده
    0

    مگر خانواده مقتوله اسراری را پنهان می کنند که در خبر کلمه هراس امده ؟ ایا اینها یارسان هستند ؟

  • محمد
    0

    کشورمان اینقدر مشکل داره که با این قتل هم میشه چند روزی مردم را سرگرم کرد بازهم انشالاه حق به حقدار برسه اگر از طرف دوست و هم حزب اقای نجفی نفوذ بکنن که طی مراحل پرونده عوض بشه یقین داشته باش اه مظلوم زمین گیرخواهد کرد حالا هرچه قدر هم گردن کلفت باشی

  • کاربر ناشناس
    0

    عجیبه چرا اینقدر راحت جنایت صورت میگیره

  • دانیال
    0

    هست

  • محال
    0

    هیچ وقت هم حزبی های اصلاح طلب نمی گذارند نجفی مجازات شود محسن خان هاشمی غلامحسین خان کرباسچی حسین خان مرعشی وروحانی اجازه اعدام یارغا رشان رامی دهند پدر میترا هم ول معطل است برگرد راه به جایی نمی بری

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      مطالبی که در باره جلوگیری از اجرای قانون در باره اقایان نوشتید باور ندارم فکر نمی کنم اقایان انقدر بی دین باشند که بخواهند حق کسی پایمال شود