چرا شاه حزب «رستاخیز» را تاسیس کرد؟ / روایت و تحلیل سفیر واشنگتن در تهران برای وزیر خارجه وقت آمریکا از اهداف پشت پرده شاه
سفارت امریکا در تهران در سندی به تاریخ 1975 به ماجرای تاسیس حزب رستاخیز و علل پشت پرده آن، پرداخته است.
در این سند که ویکیلیکس منتشر کرده، آمده است:
عنوان سند: تاسیس حزب رستاخیز ایران توسط شاه
تاریخ: ۴ مارس ۱۹۷۵
از: سفارت آمریکا در ایران
به: وزیر خارجه آمریکا
خلاصه: اعلام تاسیس حزب رستاخیز ایران توسط شاه در روز 2 مارس تلاشی است برای جلب حمایت گستردهتر از سلطنت و انقلاب شاه-ملت. تمامی مردم ایران که در سن رای دادن هستند یا باید عضو این حزب جدید شده و یا با این خطر مواجه شوند که به عنوان مخالف شاه و حتی خائنانی انگاشته شوند که یا باید ایران را ترک کنند و یا به زندان بروند. شاه بازگشت ایران به نظام تک حزبی را به این دلیل ضروری دانست که «اظهارات شرم آور» تعدادی از ایرانیان نشان می دهد مردم ایران باید برای رسیدن به «تمدن بزرگ» با یکدیگر متحد شوند و همچنین به این دلیل که احزاب مخالف ناکام بودهاند. ظاهرا انتخابات برنامه ریزی شده برای تابستان برگزار خواهد شد اما مشخص نیست سازماندهی آن چگونه خواهد بود. حداقل نتیجه این است که انعطافپذیری نظام سیاسی ایران کمتر خواهد شد. احتمالا واکنش بین المللی از بی تفاوتی تا اتهام افزایش خودکامگی متغیر خواهد بود. ظاهرا شاه قصد دارد مداخله فعال در امور سیاسی روزمره را ادامه دهد. این مسئله کاملا با این تصورات قبلی در تضاد است که او احتمالا به تدریج خودش را محدود به تعیین سیاست های کلی کرده و اجرای آن را برعهده دولت خواهد گذاشت. پایان خلاصه.
بیانیه طولانی شاه در کنفرانس خبری 2 مارس، که نمایندگان رسانههای خارجی به آن راه داده نشدند (متن آن با ایرگرام ارسال شده است) تاسیس حزب رستاخیر ایران بود. حزب جدید شامل حزب حاکم ایران نوین، حزب مخالف اما وفادار [به سلطنت] حزب مردم، و حزب اولتراناسیونالیست پان ایران و گروه وابسته حزب ایرانیان، خواهد بود. نخست وزیر هویدا برای مدت حداقل دو سال دبیرکلی آن را برعهده خواهد داشت. شاه بعدا ریس هیات اجرایی و رییس دفتر سیاسی این حزب جدید را معرفی خواهد کرد. کنگره حزب احتمالا تا دو ماه آینده، برگزار خواهد شد. انتخابات عمومی تابستان امسال تحت نظارت حزب جدید برگزار خواهد شد.
اظهارات شاه مانند همیشه با تمجید خوکفایی و استقلال اقتصادی فزاینده کشور آغاز شد که با ضعف تقریبی این کشور در نیمه ابتدایی قرن کاملا در تضاد است. او اشاره کرد که احزاب مخالف به درخواست خود او ایجاد شدند و افزود که کار دشواری پیش رو داشته اند. شاه گفت آنها نتوانستند نقش مناسب خود را ایجاد کنند. او گفت برخی ایرانیان «اظهارات شرم آروی» داشته اند که نشان دهنده عدم درک آنها از اهداف ایران است. لذا برای متحد کردن مردم ایران در راه رسیدن به اهداف انقلاب شاه و مردم، او تصمیم به ایجاد سازمانی جدید گرفته است تا اختلافات حزبی را از بین ببرد. تنها شرایط عضویت در سازمان جدید عبارت خواهد بود از وفاداری به 1) سلطنت، 2) قانون اساسی ایران، و 3) انقلاب ششم بهمن (شاه و مردم). او بصورت خاص اعلام کرد که این حزب جدید از انتقاد سازنده حمایت خواهد کرد و پیش بینی کرد که شاخه های سیاسی در داخل حزب جدید شکل بگیرد. او از تمامی ایرانیان که در سن رای دادن هستند خواست یا وارد این ساختار سیاسی جدید شوند و یا مخالفت خود را علنا اعلام کنند. منظور او از این گفته آن بود که کسانی که با سه اصل گفته شده موافق نیستند یا باید از ایران بروند و یا به عنوان خائن زندانی شوند، مگر آنکه آشکارا مخالفت خود را اعلام کرده و بگویند که ضدکشور نیستند. اگر مخالفت آنها ایدئولوژیک باشد فرد آزاد می شود اما «نباید هیچ انتظاری داشته باشد». مسلما مشارکت کامل در پیشرفت ایران نیازمند عضویت در حزب رستاخیر خواهد بود. او گفت انتظار دارد کارگران، کشاورزان، و معلمان اولین گروه هایی باشند که وفاداری خود را به حزب جدید اعلام می کنند.
نکته: اقدام شاه در بازگشت به نظام تک حزبی سالهای 1964 تا 67، بیش از هر چیزی، نشان دهنده حساسیت فوق العاده او در برابر انتقاد و تمایل شدید به مشاهده علنی حمایت عمومی است. بعد از تجربه او با احزاب مخالف فرمانبردار در سال های 1956 تا 64 که نتایج ضعیفی به دنبال داشت ،شاه به سمت جامعه پیشروی حسن علی منصور متمایل شد تا حزب ایران نوین را به عنوان ابزاری برای اجرای انقلاب ششم بهمن ایجاد کند. در نتیجه حزب مردم بازسازی شد تا با شبیه سازی ایران نوین، عملکرد کارآمدتری را داشته باشد. ظاهرا احزاب با وجود اظهارات مداوم مبنی بر وفاداری به شاه و برنامه های او برای ایران، نتوانسته اند او را راضی کنند. همانطور که ناکامی دبیرکل های سابق حزب مردم، ژنرال علی نقی و ناصر آمری نشان میدهد، حتی فعالیتهای مخالفان فرمانبردار نیز برای شاه بیش از حد تند است. هرچند، اظهارات گذشته او نشان دهنده حمایت دایمی از مفهوم نظام چندحزبی در ایران بود، اما تصمیم سلطنتی به ایجاد دولت تک حزبی نشان دهنده تغییری 180 درجه ای در سیاست است که در عین حال ظاهرا قول های قبلی برای برگزاری انتخابات آزاد در اواخر امسال را هم منتفی می کند. بخش اصلی سخنرانی، این گفته بود که او «اظهارات واقعا شرم آوری شنیده است که به هیچ وجه {بیان آن} از یک ایرانی انتظار نمی رود. البته این صحنه همواره در زمان هایی اتفاق افتاده که ایران برای دفاع از حقوق خود در یک پیچ تاریخی تلاش می کرده است. این شرایط غیرقابل تحمل است». در این شرایط تردید داریم که نقد سازنده چندانی در حزب رستاخیر ایران انجام شود.
از نظر عملی تغییر چندانی اتفاق نیفتاده است، زیرا علیرغم ظاهرا سازی با احزاب مخالف ساختگی، همواره شاه لحن گفتار آنها را تعیین کرده و تنها حزب حاکم ایران نوین اهمیت داشته است. نخست وزیر مجری اصلی بوده، و انتخاب او به عنوان دبیرکل کنگره حزب در ماه ژانویه، حزب ایران نوین را از قبل هم به شاه نزدیکتر کرده است. پیامد فوری این حرکت جدید انبوهی از اظهار وفاداری به شاه، قانون اساسی و انقلاب، توسط هردوی گروهها و افراد بوده است. مشخصا هیچ جایگزین قابل توجهی برای ایرانیانی وجود ندارد که میخواهند مشارکت فعالی در توسعه ایران داشته و در سازندگی آن سهیم باشند. تمامی تفاوت دیدگاه ها درباره چگونگی اجرای برنامه شاه برای ایران تا زمان ایجاد ایدئولوژی حزب جدید و تثبیت رهبری آن، سرکوب خواهد شد.
سخنرانی شاه درباره اهداف حزب سرتاخیز و بسیاری نکات دیگر، مبهم است. مثلا واضح نیست که نامزدها چطور برای انتخابات تابستان، انتخاب خواهند شد و در چه پلتفرمهایی عمل خواهند کرد. نشانههایی در این سخنرانی نشان میدهد که آن را عجولانه و با هدف بیان، پیش از رهسپار شدن شاه به الجزایر آماده کرده اند. هرچند اغلب مردم ایران با بدبینی این تغییرات را خواهند پذیرفت، اما نقد تلویحی از تمامی احزاب به دلیل عدم حمایت از تلاش شاه برای انقلاب و فشار از بالا باعث دور شدن برخی افرد، بویژه کسانی خواهد شد که به سختی برای حزب ایران نوین تلاش کردند با این تصور که در حال اجرای خواسته شاه هستند.
واکنش بین المللی احتمالا از بی تفاوتی تا افزایش اتهام درباره تمامیت خواهی متفاوت خواهد بود. تصویر ایران به عنوان کشوری که در آن همه عناصر در روند توسعه بکار گرفته می شوند دچار خدشه خواهد شد مگر آنکه عضویت در حزب جدید بسیار فراگیر شود. به نظر می رسد که سیاست موفق و سابق ایران در زمینه مصالحه و همکاری، با موضع «همه یا هیچ» در برخورد با مخالفان جایگزین شده است.
در گزارش A-19 سفارت گفته بود که شاه امیدوار است به سمت موقعیتی پیش برود که بتواند سیاستهای عام را تعیین کرده اما خود را از فعالیتهای روزمره دولت دور کند. برداشت اولیه از این اقدام در ایجاد یک حزب سیاسی جدید و پیش بینی انتخاب تعدادی از رهبران آن توسط شخص خودش، آن است که او به سمت مداخله مستقیم تر در کارهای دولتی برگشته است. قضاوت بهتر درباره این نکته را زمانی میتوان انجام داد که عملکرد این حزب جدید مشخص شود.
در مجموع و با توجه به میزان کنونی کنترل های سیاسی، تصمیم شاه برای تلفیق همه احزاب سیاسی در یک حزب ظاهرا کمک چندانی به بهبود نظام سیاسی ایران نخواهد کرد و در عین حال برخی صدمات داخلی و بین المللی را به همراه خواهد داشت.
هلمز
*ایرگرام اصطلاحی دیپلماتیک است که به معنای ارسال فیزیکی پیام از طریق کیف های دیپلماتیک است.
منبع: انتخاب
18