حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
ما و این دهه نودیها: کار حاجآقاها خیلی سخت است یا کار آتشنشانها؟!
کار حاجآقاها خیلی سخت نیست! آتشنشانها کارشان خیلی سختتر هست، ممکن است کلاه آتشنشانها بسوزد ولی کلاه حاجآقاها آتش نمیگیرد!
شنبه: بسیار عجله دارم و از یک اپلیکیشن تاکسی اینترنتی می گیرم، راننده خانم است و چه خانمی! نه راه پس دارم و نه راه پیش، از یک طرف در صورت لغو سفر به قرارم نمی رسم و از طرف دیگر فکر می کنم که دیگران با دیدن یک آخوند کنار این خانم با خودشان چه فکری خواهند کرد؟
یکشنبه: تلویزیون دارد گزارشی خبری پخش می کند از وزیر محیطزیست فرانسه که به خاطر یک شام اشرافی برکنار شده است، به یاد برخی وزرای خودمان می افتم و با ناراحتی کانال را عوض می کنم!
دوشنبه: در ساعات ابتدایی شب برای طی کردن عرض اتوبان از پل عابر پیاده می گذرم. به قدری تاریک است که مجبورم از نور موبایل استفاده کنم. دیواره های پل را از دو طرف پوشانده اند. با خودم فکر می کنم که اگر مثلاً یک دختر بخواهد از این مسیر عبور کند با وجود معتادها چه خواهد شد؟
و البته با این وضع، روزها هم حتماً عبور از پل مشکل دارد! به یاد توییتی میافتم که بانویی مدتها پیش نوشته بود درباره مشکل عبور خانمها از پلهای عابر پیاده که دیواره هایشان را تابلوهای تبلیغاتی پوشاندهاند!
سه شنبه: در ازدحام ورودی مترو مأمور نیروی انتظامی با محبت و احترام مرا به آن سوی مانع دعوت می کند تا کارتم را زودتر بزنم، ضمن تشکر قبول نمی کنم. میگوید خیلی شلوغ است! باز نمیپذیرم.
نفر پشت سرم می گوید: منتظر بودم ببینم میروی یا نه؟ حالا خیالم راحت شد!
چهارشنبه: در یک مهمانی خانوادگی پسرک پنج ساله که در جواب خالهاش از آرزوی خود برای آتش نشان شدن گفته آرام به طرف من میخزد و میپرسد: "حاج آقایی" چه فایده ای دارد؟ -منظورش روحانی شدن است- می گویم همان طور که آتشنشان و پزشک مواظب سلامت جسم آدم ها هستند، حاج آقاها هم مواظب سلامت فکر و دل آدم ها هستند! بعد کمی در سکوت فکر می کند و -انگار واقعا همین حالا آتشنشان باشد- متفکرانه و با جدیت می گوید: ولی کار حاج آقاها خیلی سخت نیست! آتش نشان ها کارشان خیلی سخت تر هست، ممکن است کلاه آتشنشانها بسوزد ولی کلاه حاج آقاها آتش نمیگیرد!
با تعجب به او خیره شدهام و هرچه سعی میکنم از نوع سوختن آخوندها و آتش گرفتن عمامه برایش حرف بزنم نمیتوانم! خدایا ما را با این دهه نودیها تنها نگذار!
پنجشنبه: مرد میانسال میپرسد الان در کدام نشریه مینویسید؟ میگویم شهرآرا، خراسان و شهروند. بعد اضافه می کنم در فضای مجازی بازنشر میشود. میگوید هفت ماه است که پاکم! و توضیح می دهد که مدتهاست از اینترنت دور است!
میگوید: دیدم دارم روانی می شوم گذاشتم کنار! اوایلش به اندازه بستن به تخت دشوار بود ولی به مرور دارم عادت می کنم. می گویم آقا شما یک کلینک ترک اعتیاد بزن، اولین مشتری اش خودمم!
*دکترای علوم ادیان از دانشگاه فرانسوی قدیس یوسف بیروت
* منتشر شده در روزنامه شهرآرا، پنج شنبه 25 مهر 98
72
شما دست از سر ما بردارین .سلامت روحمون پیش کش ....مث مور و ملخ همه جا ریختین و فساد و بدبختی روز به روز بیشتر میشه ..خودتون رو با آتش نشانان شریف مقایسه نکنین ...یکی نیست جلوی بی بند و باری خودتون و بگیره ...ده نودیه !!!! پدر سه ده رو درآوردین ..الآن نوبت به نودی ها شده
ای کسی که نظر گذاشتی... در حلال زادگیت تحقیق کن...آیت الله قاضی فرمود هرکس زره ای با این لباس مشکل داشته باشد در حلال زادگی اش شک کند..