گپی خودمانی با سازندگان کمدی محبوب «ممیزی»
ممیزی شعر و ترانه در دفتر موسیقی تراژدیای تمامعیار است. از یکسو، ترانههایی بیکیفیت از صافی شورای شعر و ترانه میگذرد و به تکیهکلام مردم کوچه و بازار تبدیل میشود و از سوی دیگر، گاهی ترانههای فاخر حتی فرصت خوانش پیدا نمیکنند.
ممیزی شعر و ترانه در دفتر موسیقی تراژدیای تمامعیار است. این موقعیت تراژیک به یک مجموعه طنز با عنوان ممیزی شعر و ترانه راه پیدا کرده است که ١٠ روز یکبار از طریق رسانه وی. او. دی فیلیمو پخش میشود و طرفداران بسیاری دارد. حامد جوادزاده، تهیهکننده و کارگردان این اثر به همراه چند تن از همکاران ازجمله وحید آقاپور، سوژههای این برنامه را پرورش میدهند.
آقاپور نقش ممیز لجوج شعر و ترانه را دارد و جوادزاده هم بهصورت ماسکه در نقش خواننده حضور دارد. تا بهحال حدود ٢٧ آیتم از ممیزی شعر و ترانه منتشر شده است که از میان آنها «شب به گلستان تنها» به خوانندگی داریوش رفیعی، «مرغ سحر» از محمدرضا شجریان، «پیشدرآمد» علی عظیمی و «حَیّک» از مهدی یراحی پربازدیدتر بوده اند.
برای بررسی موضوع ممیزی، فرصتهایی که طنز برای اصلاح ایجاد میکند و دلایل پرداختن به این سوژه سراغ عوامل این برنامه رفتهایم. وحید آقاپور که در این آیتمها نقش ممیز را دارد، میگوید که کاراکتر ممیز یک اندیشه محوری دارد و آن اندیشه، اندیشهای محدود، سختگیر، کجسلیقه، توأم با سوءظن و سوءتفاهم است.
جای ممیز نشستن در برنامه «ممیزی شعر و ترانه» چه حال و هوایی دارد؟
حال و هوای خوبی ندارد.
به هرحال ممیز ویژگیهای چندگانهای دارد. شما برای رسیدن به آن ویژگیها چه مواردی را مدنظر قرار دادید؟
پیشینه این برنامه به چهارسال قبل برمیگردد. این آیتمها در برنامه شهرآورد از شبکه یک پخش شد و بازخوردهای خوبی هم داشت، اما بعد از مدتی متوقف شد. دنبال فرصتی برای تولید دوباره برنامه بودیم تا اینکه در چهارسال گذشته فضای مجازی عرصهای شد برای عرضه فرآوردههای نمایشی و محتواهای گوناگون؛ بنابراین این فضا را برای تولید دوباره این برنامه مناسب دیدیم.
کاراکتر ممیز یک اندیشه محوری دارد و آن اندیشه، اندیشهای محدود، سختگیر، کجسلیقه، توأم با سوءظن و سوءتفاهم است. وقتی این موارد در یک کاراکتر جمع شود، چیز جذابی نمیشود. تجربه سالیان گذشته و درواقع شناختی که از ژانر کمدی دارم، کمک کرد تا این صفات را در کنار نمک ذاتی و جذابیت توضیحناپذیر ادغام کنم و این کاراکتر خلق شود؛ کاراکتری که هم حرص درآور و هم دوستداشتنی است.
چقدر از ایده این اجرا و قرار گرفتن به جای چنین شخصیتی که همه چیز را از بالا نگاه میکند، برای خودتان بود؟
ایده کلی البته متعلق به حامد جوادزاده است، ولی برای نوشتن هر قسمت، کارِ گروهی روی متن انجام میشود که من و حامد جوادزاده در آن نقش بیشتری داریم و درواقع درباره اینکه شخصیت و سوژه چطور جذابیت پیدا میکند و چطور قابل انتقاد است بحث و تبادلنظر میکنیم. بههرحال پروسه کار روی متن، تأثیر زیادی در قابل دفاع بودن محصول دارد و همه این مراحل با همفکری انجام میشود تا به نتیجه برسیم.
احتمالاً خودتان هم تجربه قرار گرفتن در چنین فضایی را دارید.
بله، اصولا همین ممیزها وظیفه صدور مجوز برای تئاتر را دارند و من به دلیل فعالیتم در این عرصه برخورد زیادی با آنها داشتهام. بخشی از تجربیاتم را در این راه به کار بستهام و درواقع راهنمای من بوده است.
از همان ابتدا چطور این کار را قبول کردید؟
ما بهواسطه همکاری در رادیو گفتگو از گذشته آشنایی داشتیم بنابراین همکاری دوباره در پس همان آشناییها شکل گرفت. بههرحال اغلب پدیدآورندگان هنری در کشور ما اعم از شاعر، نویسنده، سینماگر، هنرمند تئاتر و سایر شاخههای هنری در عرصه کاری خود با مقوله نظارت آشنا هستند و گاهی ذهنیتی هم در اینباره دارند.
مخاطبان هنر هم تا حدودی از مقوله ممیزی به درکی نسبی رسیدهاند. بههرحال این برنامه درباره ممیزی و معایبش طرح موضوع میکند و به آن نگاه طنازانه و مفرحی دارد و این دو مقوله به من انگیزه قبول و ادامه همکاری را در این زمینه داد.
هر محصول فرهنگی به دنبال اصلاح روند موجود و تأثیر بر رویههای غلط است. در این مورد فکر میکنید «ممیزی شعر و ترانه» تا چه میزان تاثیرگذار است؟
اگر متولیان امر انتقادپذیر و تأثیرپذیر باشند قطعا این قبیل کارها تاثیرگذار است، اما اگر اینگونه نباشند، این برنامه یا هر برنامه دیگری تاثیری نخواهد داشت. البته از مدیران دولتی بازخوردهای خوبی گرفتهایم، اما اینکه نهایتا محصول ما در بازه زمانی طولانی چقدر تاثیرگذار است و تا چه میزان توان هموار کردن مسیر را برای هنرمندان خواهد داشت به روحیه متولیان امر برمیگردد.
متولیان را تا حدی میشناسید و با این پیشزمینه، رویههای غلط چقدر اصلاحپذیر است؟
خیلی بدبین نیستم. با قطعیت نمیتوان گفت تصمیمگیران اهل پذیرش انتقاد نیستند، اما به نظر من یکسری چارچوب و روال اداری فرسایشی از گذشته به دستگاه فرهنگ و هنر تحمیل شده که کار را سخت کرده است. در این شرایط حتی اگر بعضی از مدیران ارادهای برای تغییر داشته باشند، سیستم سخت مانع آنهاست و تا زمانی که ارادهای برای اصلاح نباشد، نمیتوان منتظر تغییر خاصی بود.
تا جایی که میدانم بازتابهای «ممیزی شعر و ترانه» خوب بوده است، اما میخواهم بدانم در این مدت بازخورد بد یا نقدی هم داشتهاید؟
عمده بازخوردهای منفی از طرف هواداران برخی از خوانندگان بوده است که البته رده سنی آنها خیلی پایین است. آنها هم شاید با مقوله کمدی و طنز آشنایی زیادی نداشته باشند، بنابراین متوجه کارکرد برنامهای اجتماعی و کمدی نیستند.
جامعه ما نیاز فراوان به طنز دارد؛ یک دلیل آن ایجاد فضای شاد و دلیل دیگر جنبه انتقادی طنز است که قابلیت تاثیرگذاری بر روندها دارد. با این تفاسیر فکر میکنید فضای طنز این روزهای تلویزیون و سینما چگونه است؟
دنبالکننده جدی طنز در تلویزیون نیستم، اما چیزی که جسته و گریخته در تلویزیون، سینما یا شبکه نمایش خانگی میبینم، کمدی سطح بالا، ارزشمند و فرهنگی نیست و در بسیاری از مواقع با سهلالوصولترین راهها سعی در خنداندن مردم دارند. نگاه کیفیتمحور به ما میگوید خنداندن درست تماشاگر، اتفاقا مقوله دشواری است که نیاز به دانش و تجربه دارد.
از این نگاه وضع آثار کمدی مطلوب نیست و شاید اگر به گذشتههای دور یعنی دهه ٧٠ برگردیم، حرکتهای نوآورانه بیشتری ببینیم. بهعنوان مثال اجارهنشینهای داریوش مهرجویی همچنان یکی از قلههای مثالزدنی سینمای کمدی است که هرگز تکرار آن را ندیدیم. فکر میکنم در سینماگرهای عرصه کمدی نیاز به پالایش و پاکسازی جدی داریم.
چطور کسی سراغ طنز میرود و دیگری سراغ هزل یا همان طنزهای غیراخلاقی؟
کار ارزشمند زمانبر است و زحمت میطلبد و اینها با قاعدههای تجاری و سرمایهسالارانه هماهنگ نیست. سینمایی که منتظر رسیدن به سود و بازگشت سرمایه است، مجالی برای آفرینش طنز فاخر پیدا نمیکند؛ مگر اینکه صاحب سرمایهای پیدا شود که بازگشت سرمایه برایش مهم نباشد و بخواهد اثری فرهنگی و فاخر تولید کند.
قطعا چنین افرادی کم پیدا میشوند، چون اصولا گرایش به راحتطلبی و سطحینگری گرایش نیرومندی است که در همه جوامع ازجمله جامعه ما وجود دارد.
برای شما کدام فضا جالبتر و راحتتر است؛ طنز یا جدی؟
آنچه برای من مهم است، کاری است که بتوان از کیفیت آن دفاع کرد. از نظر سختی و آسانی هم نمیتوان آن را رتبهبندی کرد، اما در هر صورت کار اثرگذار دشوار است.
تهیهکننده و کارگردان «ممیزی شعر و ترانه»: «ممیزی شعر و ترانه» نقد کژاندیشی است
حامد جوادزاده که تهیهکننده و کارگردان «ممیزی شعر و ترانه» است، میگوید که این ایده برای دیروز و امروز نیست، در سال ٨٥ آن را در رادیو اجرا کرده و سپس ایده را به تلویزیون برده است: «حالا هم که آن را برای فضای مجازی تولید میکنیم.» او معتقد است که ماجرای ممیزی نقد کژ اندیشی است نه نقد ممیزی: «البته ما بهشدت به ممیزی نیاز داریم، اما چیزی که من را ناراحت میکند، کژ اندیشی است.
میگویند تراژدی از حد بگذرد، تبدیل به کمدی میشود؛ مثلا به آدمها میگویند کلاه بیاورید، سر میآورند. البته گاهی با ممیزیهای درست هم مواجه شدهام، اما خیلی کم. بیشتر اوقات با مواردی مواجه شدهایم که حرص ما را درآورده است. مطمئنا اگر یک نفر بخواهد برخی اشعار ایرجمیرزا را بخواند، کسی باید جلوی او را بگیرد، اما واقعا چه کسی باید جلوی انتشار آن را بگیرد؟ بنابراین فردی که بهعنوان ممیز انتخاب میشود مهم است.»
سوژه از کجا آمد؟
جرقه شکلگیری این سوژه برای او و همکارانش از ماه رمضان سال ٨٥ ایجاد شد که تلویزیون چند سریال موفق با ترانه تیتراژ خوب داشت: «گفتیم شاید بد نباشد به ترانههای تیتراژ بپردازیم و مثلا تصور کنیم خواننده این اثر برای دریافت مجوز رفته است. اینگونه سوژه خلق شد.»
همه میدانیم طنز همیشه در دل خود پیام و انتقادی دارد و شاید به دنبال اصلاح وضع موجود است، اما آیا «ممیزی شعر و ترانه» تاثیرگذار بوده است؟ جوادزاده در پاسخ به این سوال میگوید: «قطعا بیاثر نخواهد بود. تأثیر گذاشته است، اما بیشتر وقتها تصور ما اتفاق نمیافتد.
بازخوردی در این سطح که کسی بگوید ترانهمان به واسطه این انتقادها تصویب شد، نداشتیم، اما برخی از ترانهسرایان توقع تولید چنین طنزی را برای خودشان داشتند و مثلا میگفتند به داد ما برسید. خب! چه میتوانستم بگویم؟ ظاهرا «ممیزی شعر و ترانه» را برای وزیر ارشاد پخش کردهاند و کلا مخاطبان بسیاری در وزارت ارشاد و سازمان صداوسیما دارد. حتی از سوی سازمان صداوسیما، چندین شبکه و حتی وی. او. دیها سفارش ساخت چنین برنامهای را داشتم.»
از مهاجرت به شبکه مجازی پشیمان نیستیم
او خود را در زمینه ممیزی صاحب تجربه میداند و میگوید: «گاهی شعرای خودمان گفتهاند شاهد اتفاقات مشابهی بودهاند. درباره سوژه هم همین که ترانهاش شنیده شده باشد، میشود برای آن طنز ساخت.» این گروه البته ابتدا در تلویزیون کار را ارائه و بعد به شبکههای مجازی و فیلیمو مهاجرت کردند در حالیکه ممکن است تلویزیون رسانه فراگیرتری باشد: «از کاری که میکنم پشیمان نمیشوم.
همهاش تجربه است. البته در فضای مجازی مخاطب خوبی داریم، تعامل بهتری شکل میگیرد و دستمان هم بازتر است. سال ٩٣ که این برنامه را برای تلویزیون خلق کردم، فضای تلویزیون کمی بازتر بود، اما حالا خیلی سختتر شده است. البته اخیرا کار نکردهام، اما احساسم این است.»
طنزهای ممیزی بعد از پخش بیشتر مورد استقبال گرفتهاند البته به گفته جوادزاده فقط فنپیجهای حامد همایون با آنها بد برخورد کردند: «به حامد همایون پیام دادم که فنپیجهایت را مدیریت کن، وگرنه آبرویت را میبرند، اما اگر موضع خودت هم این است که وای به حال ما.
اگر هم موضع تو این نیست، موضع رسمی بگیر تا فنپیجهایت بفهمند با چه چیزی باید مخالفت یا موافقت کنند. تا همین حالا بیشتر اهالی ادب و هنر مخاطب ما بودهاند، چون بیشتر آنها رفقای خودمان هستند. به گوشمان میرسد. حتی وزیر ارشاد هم پیگیر کار است. کلا در ارشاد دست به دست میچرخد و مثل سریال آن را دنبال میکنند.»
این گروه فعلا «ممیزی شعر و ترانه» را سوژه برنامهسازی کردهاند، اما هیچ بعید نیست که در فرصتهای دیگر سراغ ایدههای دیگر هم بروند: «اگر فراغت پیدا کنم، ممیزی را به حوزه فیلم و سریال و کتاب هم میبرم. البته، چون خوانندگی برای عموم جذاب است خیلی خوب جواب داده است، درحالیکه ممکن است در کتاب آنقدر مخاطب نداشته باشد.»
منبع: شهروند
72