دیدگاه اهالی فرهنگ و هنر درباره پیشآمدهای اخیر
بخشی از بدنه جامعه، امیدواری سالیان نخست فعالیت دولت را از دست داده است و حرفهای روزمره مردم از انتظار برای روزهای سختتر اقتصادی حکایت دارد.
فرهنگ در شرایط سخت، همواره گریزگاه ذهنی جوامع بوده و اهالی فرهنگ منادیان این امید. درهر دوره تاریخی سختی، این اهالی خیابان فرهنگ بودهاند که توانستهاند مردم را دور هم جمع کنند و از امید بگویند و بخوانند و بنویسند. از روزهایی که میتوان در کنار هم گذراند و پیش رفت و دوباره اعتماد کرد و آینده را ساخت.
امروز در ادامه مسیری که روزهای گذشته بخشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعیمان آغاز و پیش گرفتند، به سراغ بدنه فرهنگ و هنر ایرانزمین رفته است. چهرههایی که میتوانند مسیر پیش روی فرهنگ ایران را پس از رخدادهای اخیر ترسیم کنند. از آنها خواستیم به ما بگویند «چه باید کرد؟» و تصویر آینده در ذهنهای رنگی و رؤیابین آنها - که ویژگی ذهن هر هنرمندی باید باشد - چگونه است.
گسترش ناامیدی به نفعمان نیست
حسن انوشه
سرپرست گروه نویسندگان دانشنامه ادب فارسی
شرایطی که طی یکی- دو هفته اخیر به واسطه گرانیهای اخیر بنزین بر جامعه سایه افکنده، موجب شکلگیری موجی از نگرانی شده است. من هم منکر مشکلات اقتصادی پیش رو نیستم؛ منتهی تأکید دارم که گسترش این ناامیدی به نفع هیچ کداممان نیست. ما، باید، امیدمان را حفظ کنیم. به گمانم برخلاف صحبتهایی که این روزها میان مردم رد و بدل میشود باید همچنان به آینده امیدوار باشیم، چراکه حتم دارم آینده بهتری در انتظارمان است. مسئولان و افرادی که در تصمیم گیریها دستی دارند باید دلایلی را که منجر به این ناآرامیها شده بررسی کنند و در صدد بهبود شرایط اقتصادی برآیند.
به گمانم این روزها وظیفه مهمی هم برگردن اهالی فرهنگ و هنر در همه بخشهاست. اینکه در هر شاخهای که مشغول فعالیت هستند بکوشند تا امیدی دوباره به جامعه بدهند. ایران امروزمان بیش از هر زمان دیگری نیازمند یاری همه جانبه همه اقشار و گروههاست. کاری به مسئولان ندارم؛ خطاب من به خود مردم و اهالی فرهنگ و هنر است. کاری کنیم تا امیدی دوباره به جامعهمان دمیده شود. در این بین اهالی رسانه هم وظیفه مهمی بردوش دارند؛ هر چند که مسئولان صدا و سیما نشان دادهاند که نمیتوان چشم امیدی به آنان داشت، اما از مدیران سایر رسانهها و بویژه صفحات پرمخاطبی که در شبکههای اجتماعی از سوی خود مردم اداره میشوند انتظار میرود از قدرتی که رسانهها در گسترش پیام و اثرگذاری بر مخاطبان در اختیار دارند، در این زمینه بهره بگیرند.
در جستوجوی پناهگاه گمشده
سید جمال ساداتیان
تهیهکننده
بارها از مسئولان شنیدهایم که وقتی مشکلی پیش میآید از مردم میخواهند خواستههایشان را بهصورت مشروح مطرح کنند. اما چه ساز و کاری برای این هدف اندیشیده شده است؟ این خواسته چگونه باید بیان شود و صحبت مردم از چه طریق باید به گوش مسئولان برسد؟
جریانهای کارگری باید از مسیر سندیکاها یا اتحادیهها یک سری پروسه اداری طی کنند تا مطالبههایشان مطرح شود. در شرایط ایدهآل انتظار این است که عامه مردم هم حقوق و خواستههایشان را از طریق احزاب پیگیری کنند. اما وقتی احزاب فعالی در کشور نداریم ناگزیر جریانات اعتراضی بهصورت خودجوش شکل میگیرد. این فعالیتها چون سازماندهی نشده و خودجوشاند فضا را برای سوءاستفاده جریانات فرصتطلب فراهم میکنند. خروجی آن هم میشود اتفاقی که در هفته گذشته تجربه کردیم؛تر و خشک با هم میسوزد و در این میان هم دولت صدمه میبیند، هم حاکمیت و هم خود مردم. چون تشخیص سره از ناسره در آشوب و بلوا سخت است. از یک سو، دولت گاهی اوقات چارهای در گرفتن برخی تصمیمگیریها ندارد. همه بخوبی میدانیم در شرایط تحریم کامل قرار داریم. دولت بخشی از درآمدهایش را از دست داده و از نظر اقتصادی در تنگنا قرار دارد. از سوی دیگر، مردم در شرایط سخت اقتصادی به سر میبرند. خسته از وعدههایی که سالهاست در مواجهه با بحرانها به آنها داده شده است. آن هم در شرایطی که از وعده و وعید مسئولان ناامید شدهاند. مردم خوب میدانند نان شبشان با سخنرانی فراهم نمیشود و نیازمند کارهای عملیاتی است. در شرایط پیچیده فعلی مسئولیت اصلی بر دوش حاکمیت است. میگویند وقتی بچهای از همه جا رانده میشود به آغوش پدر پناه میبرد. اما وقتی مردم از همه جا مستأصل میشوند به کجا باید پناه بیاورند؟ مسلماً به دولت! این وظیفه دولت است که سازوکاری برای التیام و آرامش و آسایش جامعه ایجاد کند. ما مردم ایران هم که در این سالها ثابت کردهایم درک درستی از شرایط دولت داریم، باید صبور و خویشتندار باشیم. البته که باید با دولت حرف بزنیم و حرفمان شنیده شود؛ آن هم در آرامش. در عصبانیت هیچ تصمیم منطقیای گرفته نمیشود. باید فضایی برای شنیدن صدای مردم فراهم شود و آرامش شکل بگیرد. در این شرایط است که میتوان به تصمیمات منطقیتر رسید.
هراس از یک واقعیت گریزناپذیر
فریدون مجلسی
مترجم ادبی و کارشناس مسائل بینالملل
بحث گرانی بنزین و کاهش روزافزون توان اقتصادی مردم تنها یک وجه از ماجراهایی است که این روزها به موضوعی جدی در صحبتهای مردم تبدیل شده است. وجه دیگر این اتفاقات که توجه کمتری به آن شده، این است که اگر مردم در اعتراض به وضع موجود به خیابانها بیایند به بالاتر رفتن سطح آگاهی و فرهنگشان منجر میشود. این اتفاقی است که نظام ما نزدیک به نیم قرن برای آن از طریق نظام آموزشی زحمت کشیده است. این مسأله در 10-15 سال اخیر که دسترسی به وسایل ارتباط جمعی سهلتر شده و شاهد حضور جدی شبکههای اجتماعی در زندگی مردم هستیم، سرعت بیشتری پیدا کرده است. مسئولان کشور چه در سطح دولت و چه در سطح حکومت، باید بدانند این اعتراضها نتیجه تلاشیست که خود آنها در ارتقای دانش و آگاهی مردم انجام دادهاند. پس باید در مقابل اعتراضات این چنینی، رفتار معقولانهتری در پیش بگیرند.
انتظارم از مسئولان این است که در برابر مردم متناسب با سطح فرهنگیای که خودشان در افزایش آن سهم داشتهاند رفتار کنند. البته در کنار همه گلایهها و انتقادات فعلی، در روزهای گذشته شاهد انتشار بیانیه متفاوتی از مسئولان بودیم. در این بیانیه به همه خانوادههایی که عزیزانشان در شلوغیها بازداشت شدهاند اطمینان داده شد با فرزندانشان رفتاری شبیه آنچه سال 88 احمدی نژادیها انجام دادند نمیشود؛ رفتاری شبیه آنچه در کهریزک رخ داد و هنوز از حافظه مردم پاک نشده است. این بیانیه را میتوان گام مثبتی در همین زمینه دانست. به نظر میرسد مسئولان متوجه شدهاند رفتاری همچون آنچه که اشاره شد درشأن مردم امروز کشورمان و در مواجهه با مطالبات آنان نیست.
پیشنهاد من به مسئولان دولتی و حکومتی این است که به یاد بیاورند در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم و این مردم هم با آموزشهای خود دولتمردان رفتاری قرن بیست و یکمی از خود بروز میدهند. به همین دلیل دولتمردان هم باید رفتاری مطابق همین دوران از خود نشان دهند. البته همه این معترضان که جزو قشر دانشجو و تحصیلکرده نبودهاند تا رفتارشان برایمان سؤالبرانگیز نباشد. بخشی از آنها به دهکهای پایین جامعه تعلق داشتهاند که با بیشترین محرومیت روبهرو هستند؛ به حاشیهنشینها و کارتن خوابها. طبیعی است که در چنین شرایطی، مردم علاوه بر اعتراض، ناراحتیها و فقدانهای خود را به طریق دیگری نشان بدهند که شاید چندان خوشایند نباشد.
پیشنهاد من به مسئولان این است که در وهله اول حواسشان به حاشیهنشینها و محرومان خودمان باشد. آنها باید به یاد بیاورند که ثروت این کشور متعلق به همین مردم است و آنان باید با مدیریت صحیح، کشور را از بحران عبور بدهند. ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست. امیدوارم با توجه به برخورداری از منابع طبیعی بتوانیم شرایط زندگی مردم را به سطحی برسانیم که دیگر چنین تغییر قیمتهایی خشم و ناراحتی آنان را بهدنبال نداشته باشد. این مسأله نیازمند یک تغییر و اصلاح اصولی در سطح تفکر همه تصمیمگیرندگان است. آنها باید بدانند با غیبت ایران در سطح روابط خارجی و جهانی راه به جایی نمیبریم و تنها به دامنه تحریمها میافزاییم. اینها مسائلی است که توجه به هر یک از آنها میتواند گامی مثبت به سوی ایرانی آرام و همراه با صلح بردارد.
بگذاریم شُشهای جامعه تنفس کند
عبدالجبار کاکایی
شاعر
راهحلهایی برای برون رفت از شرایطی که چند روزی کشور با آن درگیر بود وجود دارد که به قول سهراب سپهری مانند آب زلال و روشن است اما باید به آنها توجه شود وگرنه بیانشان تنها بیان بدیهیات است. یکی از این راهحلها این است که به سنت کشورهای دیگر مسیر اعتراض مردم را روشن کنند. بارها شنیدهایم که میگویند اعتراض مشکل ندارد و اغتشاش مشکل دارد. بگویند مردم چطور میتوانند اعتراض کنند؟ دولت باید این ابهام را برطرف کند و جایی برای بیان اندیشه آزاد و اعتراض عمومی مردم در نظر بگیرد. در بعضی از کشورها یک منطقه جغرافیایی مانند میدان یا یک پارک برای اعتراض عمومی وجود دارد که مردم آنجا میتوانند آزادانه اعتراض کنند. عوامل اغتشاش اقلیتی هستند که نباید به آنها توجه کرد. نباید روی سخن دولت با اوباش باشد و دولت باید در نظر بگیرد که در کنار این اوباش و خرابکاران مردم وجود دارند و باید زودتر با مردم حرف بزنند. مردم بالغ شدهاند و نادیده انگاشتن و خوار شمردن درک عمومی و فهم مردم آسیبزاست. بهنظر میرسد کسانی هنوز به بلوغ طبقه متوسط جامعه و گردش آزاد اطلاعات در شبکههای اجتماعی که باعث رشد نسبی آگاهی جامعه شده ایمان نیاوردهاند. مجاری فرهنگی و تولید فرهنگ ما هم با ممیزی مواجهند. اگر در حوزه فرهنگ دولت اجازه بدهد بسیاری از این حرفها و اعتراضها در حوزه فرهنگ بهصورت قالبهای فرهنگی و هنری تولید شود مردم احساس میکنند حرفشان زده میشود و صدایشان شنیده میشود. اما اکنون میبینیم فیلمهایی که مضامین لودگی دارند به راحتی روی پرده سینما میآیند اما فیلم یا کتابی که براساس اصول حرف میزند دچار ممیزی میشود. در حوزه فرهنگ اختیار باید به دست هنرمندان و تولیدکنندگان هنر داده شود و نقش دولت نقش قیم نباشد. در غیر این صورت جریان آزاد گردش اطلاعات با نقص و خلأ مواجه میشود و شایعات اوج میگیرد و حرفهایی زده میشود که جامعه را به هم میریزد. در واقع دولت در حوزه فرهنگ باید محافظهکاری توأم با ترس را کنار بگذارد و با شهامت بیشتری عرصه را باز کند و از باز شدن فضا نترسد که با باز شدن این فضا شُشهای جامعه تنفس میکند و وضعیت آرامتر میشود.
علی اشرف صادقی، زبانشناس: دلسوز مردم باشید
یکی از مهمترین راههایی که دولت باید در پیش بگیرد مبارزه با صاحبان ثروت های بادآورده و نامشروع و کسانی است که با فساد به ثروت رسیدهاند. در مقابل، دولت باید از فقرا حمایت کند. در شرایطی که جامعه اکنون دارد باید گفت فرهنگ روبناست. اصل و زیربنای جامعه اقتصاد است و تا زمانی که وضع اقتصادی مردم خوب نشود مردم به فرهنگ اعتنایی نمیکنند. حکومتها و دولتها هستند که فرهنگ را میسازند و بنابراین دولت باید فرهنگ را از بالا ایجاد کند. اگر بخواهم مثالی بزنم باید از راهنمایی و رانندگی و قوانینش استفاده کنم. اگر سرعت بالا یا رد شدن از چراغ قرمز جرم است کسانی که این قانون را وضع میکنند باید اول از همه خودشان آن را رعایت کنند. این درباره همه قوانین صادق است. این فرهنگ است وگرنه پرداختن به مسائلی که فرع اینهاست تأثیری ندارد. زمانی اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی بازمیگردد که کسانی که در مصدر امور قرار میگیرند متخصص آن کار و دلسوز مردم باشند. ضمن اینکه حقوق مردم باید رعایت شود و اگر این اتفاق نیفتد اعتماد عمومی ترمیم نمیشود.
عبدالحسین مختاباد، خواننده موسیقی سنتی: باید زخم جامعه را التیام داد
انتظار من از دولت این است که از مردم عذرخواهی کند. این نشان از یک رفتار مدنی دارد. جامعه ما این روزها در یک تنش روحی است و اتفاقات اخیرهمه ما را غمگین کرده است. دراین بین هر کسی کشته شده باشد یک ایرانی است. دراین گونه اتفاقات است که وزن رفتار مدنی یک دولت مشخص میشود. دولت باید رفتار پدرانه برای مردمش داشته باشد. اگر یک پدر فرزند ناخلف داشته باشد و او را بدرستی تربیت کند آنگاه میتوان گفت او پدری باتدبیر و اندیشمند است. جمهوری اسلامی یک دولت 40 ساله است و باید نوع برخوردش با مردم در نهایت پختگی باشد. این جامعه به لحاظ روحی و جسمی زخمی است و باید آن را التیام داد. ایران، کشوری غنی و ثروتمند است؛ هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ معنوی. کشوری که در کل آسیا و خاورمیانه متفاوت است و این جنس از برخوردی که صورت گرفت درشأن مردم ایران نبود. مردم ما فرهیخته و اهل صلح و دوستی هستند. به اعتقادات آنها احترام بگذاریم و با رفتار مدنی با مردم برخورد کنیم.
اسماعیل آذر، شاعر:با سلاح حقیقت سخن بگویید
دولت واژهای است که بسیار استعمال شده و شاید بخاطر این کثرت استعمال، ارزش کلامی خود را از دست داده باشد اما مهمترین وظیفه دولت مسأله شفافیت است. اگر مسئولان دولتی همه چیز را برای مردم بگویند و در پرده سخن نگویند مطمئناً مردم نیز با آنها همکاری خواهند کرد و دست دولتشان را خواهند گرفت اما اگر جز این رویه باشد قطعاً در مسیری شبههناک قدم خواهیم گذاشت. دراین مسیر شبههناک دشمنان هم بیکار نخواهند نشست و شعله را مشتعلتر میکنند و به این اتفاقات دامن خواهند زد. راه حل من این است: دولت برای پیشگیری ازاین گونه وقایع، باید با سلاح حقیقت حرکت و مردم را آگاه کند. هر چه آگاهی مردم درارتباط با دولت کمتر باشد، رابطه بین مردم و دولت سختتر و پرمخاطرهتر خواهد بود.
داوود فتحعلی بیگی، نویسنده و کارگردان: به حضور احزاب نیازمندیم
مسئولان دولتی در مواجهه با اتفاقات اخیر باید پای صحبتهای مردم بنشینند و به حرف آنها گوش بدهند. یکی از مهمترین کارهایی که در این باره باید صورت بگیرد و ضرورت دارد، این است که احزاب پایبند و معتقد به جمهوری اسلامی اجازه فعالیت مستمر داشته باشند. این احزاب باید در چنین مواقعی جلساتی برگزارکنند تا آن نشستها فرصتی برای شنیدن حرفهای مردم باشد و بهعنوان نمایندگان این مردم، سخنان و انتقادات آنها را به مسئولان دولتی انتقال بدهند. طبیعتاً با فراهم کردن چنین شرایطی، فرصت طلبان زمانی برای ایجاد آشوب نخواهند یافت. این احزاب میتوانند سوپاپ اطمینان برای جلوگیری از بروز خیلی از این حوادث باشند. در اتباط با چالش سهمیهبندی بنزین هم باید بگویم ای کاش از ابتدای سال زمینه گازسوز شدن ماشینها فراهم میشد؛ حتی با دادن یک وام اندک. در این صورت طبیعتاً دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نمیبودیم و مردم هم غافلگیر نمیشدند. مسئولان دولتی میگویند ما میدانیم به مردم فشار وارد میشود. خب راهکارهای برونرفت از این فشارها را بیان کنند. مگر مردم ما به غیر از آرامش و یک زندگی ایدهآل چه انتظاری دارند؟ مسئولان دولتی نباید بگذارند زمینههای گرانی فراهم شود و آرامش را به مردم برگردانند.
منبع: روزنامه ایران
72