جزئیات قتل دختر7ساله ای که از کنار پدرش ربوده شد/ مادر "آتنا" این روزها زبانش بند آمده
در پی اعترافات مرد شیطان صفتی که آتنا دختر 7 ساله پارس آبادی را طی جنایت هولناکی ربوده و به قتل رسانده است، مقامات قضایی اعلام کردند بازپرس سرگرم تنظیم پرونده اتهامی این جنایتکار بیرحم است تا هرچه زودتر قضات دادگاه کیفری محاکمه او را آغاز کنند.
این جنایتکار 40 ساله که بیش از دو هفته به طور شبانه روزی در برابر جمع کارآگاهان بازجو لب به اعتراف نمیگشود، سرانجام در حدود ساعت 2 بامداد آخرین شب بازجویی یکباره گفت: قتل را قبول میکنم. من این دختربچه را به خلوتگاه کشاندم و خفهاش کردم.کارآگاهان که آثار خستگی ناشی از بازجویی چندین ساعته بر چهرههایشان پیدا بود، با شنیدن این حرف به هیجان آمدند و توضیح بیشتری از او خواستند.
یکی از بازجوها پرسید: ما روزهایی که در جست وجوی آتنا کوچه به کوچه میگشتیم تو را هم در میان جمعیت میدیدیم...
مرد جنایتکار جواب داد: درست تشخیص دادهاید. من هم همراه با پدر آتنا و سایر افراد خانوادهاش به هر جا سر میزدم تا کسی به من سوءظن پیدا نکند. چگونه این دختربچه بیگناه را ربودهای و کشتهای؟ بعضی از روزها همراه پدرش میآمد مقابل مغازهام و کنار بساط پدرش مشغول بازی میشد و دیدن طلاهایش وسوسهام میکرد. گاهی هم به مغازهام میآمد و آب میخورد. آن روز هم وقتی آتنا وارد مغازهام شد دهانش را محکم گرفتم تا به خلوتگاه مغازهام بکشانم اما شروع به تقلا کرد و خواست دستم را گاز بگیرد. من هم آنقدر دستم را روی دهانش فشار دادم که از تقلا افتاد و خفه شد، دیدم دیگر نفس نمیکشد. جنازهاش را توی کیسهای انداختم و بردم توی پارکینگ که خلوت بود. چشمم به یک بشکه پلاستیکی بزرگ افتاد، جسدش را توی بشکه انداختم و رویش را پوشاندم تا هر وقت محل خلوت شد در تاریکی غروب ببرم و در بیرون از شهر بیندازم. چند روزی فرصتی پیش نیامد تا اینکه پلیس به من هم مظنون شد. چند نفر دیگر هم مثل من با سوءظن پلیس روبهرو شده و در بازداشت به سر میبردند. هر روز هم من را به بازجویی میبردند اما لب به اعتراف باز نمیکردم.
گزارش پلیس حاکیاست پس از پیدا شدن جسد آتنا در بشکه پارکینگ، کارآگاهان ضمن بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف پارکینگ و کارگاه رنگرزی این مرد جنایتکار، او را بهعنوان قاتل مورد شناسایی قرار دادند که سرانجام مجبور شد به قتل آتنا اعتراف کند.
به گزارش پلیس، پدر آتنا مرد دستفروشی است که در مقابل کارگاه رنگرزی مرد جنایتکار بساط پهن میکرد و به فروش پوشاک میپرداخت و به گفته شاهدان، آتنا هم بعضی از روزها پدرش را همراهی میکرد تا کمک رسانش باشد.
غروب روزی که آتنا ناپدید شد پدرش در برگشت به منزل متوجه غیبت او شد و سراغش را از ساکنان خانه گرفت و همسرش با تعجب گفت: آتنا مگر با تو نبود؟ زن و شوهر به این ترتیب متوجه غیبت دختر خردسال شدند و همان شب از پلیس برای یافتن آتنا کمک خواستند.
جست وجو روزها ادامه یافت اما اثری از آتنا به دست نیامد و سرانجام مأموران به فکر بازبینی دوربینهای مداربسته افتادند که در مقابل یک بانک و مغازههای اطراف محل بساط پدر آتنا نصب شده بود که همان محدوده میتوانست محل گذر این پدر و دختر باشد.
ابتدا تصاویر دوربین مداربسته بانک را بازبینی کردند و سپس نوبت به تماشای تصاویر ضبط شده مغازهها رسید. کارآگاهان پلیس با دیدن این فیلمها به هیجان آمدند. آتنا را دیدند که در تصویر ضبط شده دوربین یکی از مغازهها ظاهر شد. این دوربین نشان میداد که در حال گذر از مقابل این مغازه است، اما با کمال تعجب متوجه شدند در دوربین مداربسته مغازه بعدی اثری از او نیست. کارآگاهان متوجه شدند آتنا در همین مسیر که به مغازه رنگرزی قاتل میرسد ناپدید شده و ضمن تحقیق چند کاسب گفتند آتنا گاهی برای نوشیدن آب به همین مغازه رنگرزی میرفت، به این ترتیب کارآگاهان به رنگرز 40 ساله ظنین شدند و او را بازداشت کردند اما این مرد طی بازجوییهای دو هفتهای منکر ربودن آتنا شد تا سرانجام به جنایتی که مرتکب شده بود اعتراف کرد.
دادستان پارس آباد میگوید: کارآگاهان جنایی پس از 60 ساعت تماشای دقیق و بازبینی فیلمهای چند دوربین مداربسته به یقین رسیدند که دختربچه مقابل مغازه رنگرزی قاتل ناپدید شده و از آن پس اثری از آتنا در دوربینهای مداربسته بعدی دیده نمیشد و مأموران کشف جرم یقین پیدا کرده بودند که در همین نقطه یعنی مغازه رنگرزی ناپدید شده و احتمالاً وارد همین مغازه شده است. در ادامه تحقیقات سرنخ مهمی پیدا کردیم و متوجه شدیم مرد رنگرز در ساختمانی که زندگی میکند پارکینگ ندارد و خودرواش را جای دیگری پارک میکند. در یک کوچه فرعی در نزدیکی محل زندگی او ساختمانی بود که در طبقه اول آن مغازهای وجود داشت و تبدیل به پارکینگ شده بود. صاحب ساختمان این پارکینگ را در اختیار مرد رنگرز قرار داده بود تا خودرواش را آنجا پارک کند. با این اطلاعات دستور بازرسی پارکینگ صادر شد و به همراه مأموران پلیس، بازپرس پرونده و پزشکی قانونی راهی آنجا شدیم.
عصر دوشنبه 19 تیرماه درحالی که 20 روز از گم شدن آتنا میگذشت مأموران وارد پارکینگ شدند و در داخل پارکینگ یک بشکه پلاستیکی دیدند که در گوشهای قرار داشت. وقتی در بشکه باز شد، دیدند پر از خاک است. زیر خاک به یک کیسه پلاستیکی رسیدند که داخل کیسه یک گونی بود، در آن را که باز کردند یک ساک پارچهای دیدند. پس از باز شدن زیپ ساک ،جسد دختربچه گمشده در داخل آن پیدا شد. بررسیها نشان میداد که مدتها از مرگ او میگذرد و به یقین در همان زمانی که ناپدید شده بود، به قتل رسیده است.
به گفته دادستان، مرد رنگرز که معتاد است به دروغ گفت چند روز پیش قاچاقچیان بشکه پلاستیکی را به داخل پارکینگ آوردند و به او گفتند که داخل آن بستههای تریاک است ولی نمیدانسته داخل بشکه جسد دختربچه گمشده است. اما این مرد جنایتکار که سعی داشت خودش را بیگناه جلوه دهد، سرانجام نیمههای شب اعتراف کرد.
دادستان پارس آباد گفت: پس از اعترافات این مرد جنایتکار، مأموران طلاهای دختربچه را در مغازه او پیدا کردند تا اینکه این جانی بیرحم پس از حدود 2 هفته با پیدا شدن جسد آتنا در پارکینگ راز جنایت خود را فاش کرد.
چرا طلاهایش را دزدیدم
رنگرز جنایتکار در آخرین مرحله بازجویی درباره سرقت النگوهای آتنای 7 ساله گفته است: من بدهی داشتم و نمیدانستم چکهایی را که به طلبکاران داده بودم چگونه پرداخت کنم وقتی چشمم به النگوهای دختربچه افتاد تصمیم به سرقت آنها گرفتم. این النگوها را در مغازهام جاسازی کردم تا سر فرصت بفروشم تا چکم وصول شود.
به گفته مأموران تحقیق این مرد 40 ساله که همسر و 3 فرزند دارد دارای سابقه کیفری است و اعتیاد به مواد مخدر دارد.
این مرد جنایتکار به نام اسماعیل 15 سال پیش از همسر اولش جدا شده و سپس با زن دیگری ازدواج کرده است.
قاتل در همه جست و جوها همراه خانواده آتنا بود
دوست پدر آتنا، مردی که از لحظه ناپدید شدن آتنا با پدرش همراه و شماره تلفنش در فضای مجازی منتشر شده بود تا اگر کسی از دخترک خبری دارد به آنها اطلاع دهد، گفت: «قاتل را میشناسم، مرد موزی با چشمهای زردرنگ که نگاهش ترس خاصی دارد. هر روز پدر آتنا وانتش را در مقابل مغازه این مرد جنایتکار پارک میکرد تا لباسهایی را که داخل وانت بود بفروشد. معمولاً آتنا هم با پدرش همراه بود و در همان اطراف بازی میکرد. از خانه پدر آتنا تا محلی که دخترک ناپدید شد چند دقیقه بیشتر راه نیست.»
او ادامه داد: «مرد رنگرز، یکی از افرادی بود که در تمام مراحل تحقیق و جست وجو برای یافتن آتنا با ما بود و هر آنچه ما در مورد آتنا میدانستیم او هم باخبر میشد ولی چه میدانستیم که او عامل قتل همین دخترک است و با ما همراه شده تا متوجه شود که مسیر تحقیقات پلیس به کجا میرسد. از آنجایی که او آگاهی کامل به منطقه داشت و میدانست کدام دوربینها فعال هستند، طوری بچه را به مغازهاش برده بود که دوربینها تصویرش را ضبط نکنند. به همین دلیل زمانی هم که پلیس به بررسی دوربینهای مداربسته پرداخته بود هیچ ردی از این قاتل به دست نیاورد. حتی او میدانست که پلیس قرار است برای یافتن دخترک سگ جست وجوگر بیاورد و برای همین هم یکسری کارهایی را انجام داده بود تا سگها متوجه نشوند که او دخترک را به داخل مغازهاش برده و کشته است. اما اینکه چطوری به او ظنین شدند را نمیدانم ولی خوب میدانم که مرد رنگرز اطلاعات زیادی از فعالیت پلیس داشت. دوربینها آخرین بار حدود ساعت 4 بعد از ظهر تصویر آتنا را گرفته بودند و بعد از آن دخترک به طرز مرموزی ناپدید شده بود.»
این شاهد جوان گفت: «فقط خدا میداند که در این مدت چه به خانواده آتنا گذشت. مادر آتنا نمیتواند حرف بزند و هنوز شوکه است و تحت مراقبتهای ویژه قرار دارد. آنها به غیر از آتنا یک دختر 3 ساله دیگر هم دارند و نمیتوانم بگویم که این پدر و مادر وقتی خبر کشف جسد و دستگیری قاتل را شنیدهاند چه بر آنها گذشته است.»
جسد آتنا که در حدود سه هفته درون بشکه قرار داشت به اداره پزشکی قانونی انتقال یافته تا مورد آزمایش متخصصان قرار گیرد و قرار است دادستان مرکز استان نیز بر روند آزمایشات تخصصی پزشکان قانونی نظارت داشته باشد. گزارشها نشان میدهد قاتل این دختر بچه، چند سابقه کیفری از جمله کودک ربایی و تجاوز به عنف نیز داشته است.
تأیید آزار و اذیت دختر 7 ساله
قاضی ناصر عتباتی، دادستان عمومی و انقلاب اردبیل گفت: نتیجه تحقیقات پزشکی قانونی نشان می دهد «آتنا اصلانی» دختر هفت ساله پارس آبادی پیش از قتل هدف آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است. با این نتیجه پرونده وارد فاز جدیدی شده تا ابهامات آن برطرف شود.
وی افزود: این پرونده به صورت فوق العاده وخارج از نوبت بررسی و رسیدگی می شود. خشم و غم مردمی از مرگ دلخراش آتنا حدود 30 روز پیش بود که عکس این دختر در شبکههای مجازی توسط کاربران دست به دست شد تا شاید فرجی حاصل شود و آتنا اصلانی به آغوش گرم خانوادهاش برگردد. کار به جایی رسید که برخی از بازیگران و هنرمندان سینما و تلویزیون نیز برای پیدا کردن آتنا اصلانی در صفحات شخصیشان از مردم برای پیدا کردن دختربچه اردبیلی کمک خواسته بودند.
به گزارش ایران، اما با انتشار خبر قتل آتنا، شهر پارسآباد اردبیل در ماتم فرو رفت و مردم از خشم به خیابانها ریختند و منزل قاتل را سنگباران کردند و سعی کردند مغازهاش را به آتش بکشند. در همین خصوص دادستان شهر پارسآباد با حضور میان مردم، آنها را به آرامش دعوت کرده است درحالی که مردم خشمگین خواستار اشد مجازات برای اسماعیل رنگرز قاتل آتنا اصلانی هستند.
حیله گریهای قاتل همانگونه در این گزارش عنوان شد اسماعیل قاتل حیله گری که آتنا را ربوده و به قتل رسانده بود پس از پنهان کردن جسد این دختر در پارکینگ انفرادیاش، بهعنوان یک آشنای دلسوز، با والدین آنها اظهار همدردی میکرد و آنها را در جست وجوها برای یافتن این دختربچه همراهی میکرد.اسماعیل رنگرز ضمناً سعی داشت ظن پدر و مادر آتنا را متوجه دیگران کند و بقبولاند دخترشان توسط یک مرد غریبه که ساکن شهر دیگری ست ربوده شده است. این قاتل حیله گر حتی وقتی مردی از ساکنان همان محله خودش را حلق آویز کرد سعی کرد به والدین آتنا تلقین کند که همین مرد دخترشان را سربه نیست کرده است.
به گفته یکی از شاهدان ،این مرد جنایتکار بسیار خوب نقش خود را بازی کرد تا راز جنایتش فاش نشود و بعد چنین وانمود کرد که مرد ناشناسی به خاطر سرقت 6 النگو، انگشتر و گوشواره همراه آتنا این دختر را ربوده است. وداع با کودک 7 ساله ظهر دیروز پیکر آتنا اصلانی بر دوش خیل عظیمی از مردم در آق مزار این شهر به خاک سپرده شد.
در این مراسم فرماندار، دادستان، فرماندهان نیروی انتظامی، هنگ مرزی و سپاه، شوراهای اسلامی شهر و شهردار، جمعی از رؤسای ادارات و... حضور داشتند. به گفته شاهدان ازدحام جمعیت در مراسم به حدی بود که انتقال پیکر این دختربچه 7 ساله به گورستان با سختی انجام شد.در ادامه پدر و مادر آتنا اصلانی از مردم شهرشان به خاطر همدردی و همراهیشان قدردانی کردند.
منبع: خبرفوری
34
پیام من این است که هر بلایی که برسر همان طفل معصوم اون سگ صفت آورده همان بلارا برس او بیاورن تا درس عبرتی به همسال دیگران بشود ممنون متشکرم
باید زنده ،زنده اون خوک کثیفو آتیش زید باید زیر شکنجه بمیره نه اعدام.چون اعدام یه لحظست
هنگ کردم بخدا، تسلیت میگم