گزارش نشست نقد کتاب ريشههای الهياتی مدرنيته / روایتی از نسبت شهروند ایرانی با دنیای مدرن
کتاب «ريشههاي الهياتي مدرنيته» میتواند جنبههایی خاص از چالش بنیادین نسبت سنت و مدرنیته را برای متفکران ایرانی روشن نماید و چشماندازی عمیقتر از آنچه بودیم و هستیم و خواهیم شد را، به خودآگاه فکری جمعیمان بگشاید.
امین پاکزاد- کتاب «ريشههاي الهياتي مدرنيته» چنديست روانه بازار کتاب شده است.
اين کتاب را فیلسوف آمريکايي مايکل آلن گيلسپي نوشته و توسط زانيار ابراهيمي به فارسي برگردانده شده است. انجمن علوم سیاسی ایران، نشست نقد و بررسی این کتاب را با حضور داود فیرحی، شروین مقیمی و مترجم کتاب برگزار کرد که چکیدهای از مباحث مطرح شده را در این گزارش میخوانید:
این کتاب درباره چگونگی ارتباط الهیات مسیحی و مدرنیته است. مدرنیتهای که جان و مغز پیکر دنیای مدرن است؛ با میوههایی چون علم، تکنولوژی، مکتبهای اقتصادی، سیاسی و هنرهای مدرن. اینکه چگونه مدرنیتهای که پس از چند قرن، امروزه خود را چنان متفاوت از دنیای فکری پیش از خود میداند، که ندای جدایی کامل با سنتهای پیش از خود را آوازهافکنی میکند، سوال اصلی کتاب است. در رویکرد نویسنده این کتاب، ارتباط ناگسستنی الهیات پیش از مدرنیته با آنچه امروزه از مدرنیته میشناسیم، به بحث گذاشته میشود.
در ابتدای جلسه، شروین مقیمی نکاتی انتقادی نسبت به کتاب مطرح کرد. از جمله اینکه، شروع بحث کتاب از یک واقعه رخداده جهانی است. از یک شرّ اتفاق افتاده، از 11 سپتامبر 2001. اینکه چرا شهروند آمریکای مدرن، فاجعهای آنچنانی را رقم زد؟ مقیمی پاسخ گيلسپي را در واقع پاسخ به آن پرسش میداند و اینکه انسان مدرن، با فرد انتحاری به لحاظ برخی ریشههای فکری تفاوت ندارد. خاستگاه مدرنیته، در سپیدهدم تاریخیاش مملو از الزامات الهیاتی بوده است. از این منظر، معتقد است نویسنده از سطحی سیاسی فراتر نمیرود و وارد لایههای عمیقتر فکری نمیشود. اگرچه در نگرشی کلیتر، موافق است که مدرنیته همچون الهیات از درکی «ایمانی» برخوردار است و اینچنین با کتاب همدلی دارد.
داود فیرحی سخنران بعدیست. او بیشترین همدلی را با مباحث کتاب دارد. وی دوگونه رویکرد متفاوت فکری که در ایران نسبت به مدرنیته وجود دارند را برشمرد. دسته اول، کسانیاند که آنچنان دل در گرو سنت دارند که هر گونه تمایل، نظر و سوگیری به سمت مدرنیته را کفری نابخشودنی میگمارند. دسته دوم، که برخی روشنفکران از آن جملهاند، چنان گوش و هوش به مدرنیته سپردهاند که نوای سنت را نمیشنوند و صدای گذشتهگان را در خور اعتنا نمیبینند. با این طبقهبندی، او کتاب گيلسپي را نماینده متفکران راه سوم میداند. راه سومی که با اتصال خاستگاه مدرنیته به اجزایی الهیاتی، شاید پلی برای گفتوگو و همفهمی دو جریان دیگر باشد. بدین ترتیب، از منظری که بیشتر در جهت پاسخ به معضلات فکری جامعه ایرانی است به استقبال کتاب میرود و آنرا خواندنی میداند.
سخنران سوم زانیار ابراهیمی، با آنکه مترجم کتاب است اما خود را در جایگاه نماینده نویسنده قرار نمیدهد و با رویکردی انتقادی به توصیف کتاب میپردازد.
او، اساس استدلال کسانی چون گيلسپي را این میداند که میگویند در نظر آنان الهیات حرف نهایی را میزند و هر چه در جهان فکری رخ دهد را به صورتی پیشینی، برآمده از الهیات میدانند بیآنکه تفاوتها و فراتر رفتنهای مدرنیته را ببینند. آنها نبود امر استعلایی در جهان معاصر را نمیتوانند بپذیرند؛ همچون «درد شبح اندام» که وقتی عضوی از بدن قطع میشود و وجود ندارد همچنان جای خالی عضوِ نداشته، درد میکند. بنابراین برگذشتن از سنت (عقل و دین) و دو شهر نمادین آنها (آتن و اورشلیم) را امری محال از منظر گيلسپي میداند.
نقد دیگر وی این است که، این ربط محکم مدرنیته به الهیات مسیحی (و نه اسلامی) را نوعی بومیسازی خشک مدرنیته میداند به نحوی که گویی امکان بازسازی یا تجربه مشابه در سایر منظومههای فکری و فرهنگی وجود ندارد. به این معنا که مدرنیته فقط در سرزمینهایی با الهیات مسیحی میتواند رشد کند و دیگران را شاید فقط توانایی استفاده از محصولاتی چون علم دست دهد و اندیشهها و نظامهای فکری- سیاسی مدرنیته قدرت پراکندگی جغرافیایی نمییابند. بدین ترتیب در این تفکر، امکان گسترش مدرنیته به لحاظ فکری کاملا سلب میشود.
به طور کلی، توصیفها و نقدهایی که در این نشست از این کتاب شد، این سوال مهم را برجسته کرد؛ نسبت انسان ایرانی با مدرنیته چیست؟ در جامعه و حکومتی دینمحور، امروزه حضور عناصر گوناگون تفکر مدرن رفتهرفته آشکارتر میشود و پرداختن به آن سوال نیز حیاتیتر. نسبت سنت و مدرنیته البته از دوران انقلاب مشروطه همواره سوالی بنیادین بوده است. به این ترتیب، کتاب «ريشههاي الهياتي مدرنيته» میتواند جنبههایی خاص از این سوال بنیادین را برای متفکران ایرانی روشن نماید و چشماندازی عمیقتر از آنچه بودیم و هستیم و خواهیم شد را، به خودآگاه فکری جمعیمان بگشاید.
منبع: خبرفوری
66
آیا در دین داری و دین آموزی رهنمودها و هشدارهای رسای قرآن را جدی گرفته ایم؟؟؟!!! --- خداوند مهربان در قرآن کریم بارها تاکید کرده حد و مرزها و بایدها و نبایدهای دین داری درست را بگونه ای رسا و گویا و سرشت نشین و در سطح درک همگان در شناختهای فرهنگ دین داری قرآنی بعنوان حجت قطعی تخلف ناپذیر برای هدایت و راهنمایی بشر فرستاده تا او را از کج رویهای من در آوردیها و خرافات و جعلیات بشری که پیوسته به دین پس از رحلت پیامبر افزوده شده اند رهایی بخشد. خداوند دانای مطلق بشر را در هر یک از این شناختها که در آیات محکم و مفصل در سر تا سر قرآن آمده اند با هشدارهای قرآنی فراوان آشکار و رسا نسبت به هرگونه تجاوز و فرا تر رفتن از این حد و مرزها و بایدها و نبایدها بر حذر داشته و او را به عاقبت شوم و مجازات پایان ناپذیر این تجاوز در جای جای قرآن آگاه کرده است. با توجه به وجود قرآن و ترجمه ی آن در دست رس همگان در همه جا خداوند هشدار داره که بشر با هیچ توجیه و بهانه ای حق ندارد فرا تر و خارج از حد و مرزها وباید ها و نبایدهای رسا و سرشت نشین محکم و مفصل مذکور و یا در تضاد و تعارض با آنها هیچ حکم و اعتقادی را به دین بیافزاید و یا بنام دین بپذیرد و اگر چنین کند در قیامت از او خواسته می شود برای افزوده ها و پذیرفته های خود دلایل قاطع انکار ناپذیر قطعی الصدور و قطعی الدلاله ؛ یعنی برهان قاطع بیاورد که هرگز در توان اونخواهد بود و ناگزیر خواهد شد مجازات بزرگ پایان ناپذیر تجاوز خود را در تحریف دین خدا بپذیرد.
تکلیف مخاطبان متدین در مقابل روشنگریهای قرآنی و عقلی چیست؟ --- با عنایت به این که آثار و پیامدهای سرنوشت ساز دین داری و مذهب داری در نظر مؤمنان حیاتی ترین نیاز و مسئله ی زندگی بشر اند و خداوند بشر را در زمینه ی دین داری و مذهب داری به تدبر و تعقل و تفکر و جست و جوی دلیل انکار ناپذیر فرا خوانده است ؛ بی تردید بشر این نیاز و مسئله را باید بگونه ای عالمانه و در سطح توان و باکمک علمی دین شناسان پارسا با تحقیق و تفحص علمی اطمینان زا و یقین آفرین به دست آورد. با این وصف حقیقت گرا که گذشت بشر مؤمن خدا پرست در مقابل روشنگریهایی که با تکیه به وحی اصیل بی شبهه ی محکم و مفصل الهی و با کمک از اصول استدلال عقلی از روش دین داری و مذهب داری اکثریت مؤمنان انتقاد می کنند موظف است برای مصون نگه داشتن دین داری و مذهب داری خود از گرفتار شدن به انحراف و کج روی با تحقیق و تفحص عالمانه و با کمک دین شناسان وحی شناس خرد گرای پارسا با دلایل قطعی انکار ناپذیر و بی شبهه به درستی یا نادرستی این انتقادها آگاه شود. کوتاهی در کسب این آگاهی علمی بی تردید بحکم قرآن که وحی اصیل الهی است و بحکم عقل برای بشر مسئولیت زا است و امکان دارد تلاش یک عمر بشر در دین داری و مذهب داری را هدر دهد و بشر را در زندگی پس از مرگ دچار بزرگ ترین زیان جبران ناپذیر کند. بنگرید به آیات 103 تا 106 سوره کهف. دین داری و مذهب داری جاهلانه ی عوام گرای تهی از تحقیق عالمانه بحکم خداوند در قرآن زیان بار است و نزد ذات اقدس احدیت او پشیزی ارزش ندارد.