شبی که با «پدرسالار» یلدا میشود/ خاطرهبازی با محمدعلی کشاورز
اهالی «چهل تیکه» به بهانه ضبط ویژهبرنامه شب یلدا، ساعتی را با محمدعلی کشاورز سپری کردند تا ضمن عیادت از این بازیگر پیشکسوت سیما و سینما، مروریبر خاطرات یک عمر بازیگری او داشته باشند.
نامش محمد علی کشاورز است؛ خودش میراثی است فراتر از یک نام و رسم و هویت. میراثی که خاطرات یک دوره تاریخی ایران را به دوش میکشد؛ از تئاترهای لاله زار و نمایشهای دهه ۴۰ و ۵۰ تا فیلم و سریالهایی چون «هزاردستان»، «مادر»، «دلشدگان» که از علی حاتمی به یادگار مانده است.
تا سالهای بعد که با «سربداران» و «سلطان و شبان» و «پدرسالار» برای پدر و مادرهای امروز و جوانهای متولد دهه ۵۰ و ۶۰ خاطرهساز شد و حتی این آخرترها که در «فرزند صبح» افخمی ایفای نقش کرد.
محمدعلی کشاورز این روزها در منزلش گذران عمر میکند و حالا تلویزیون است که به پاس یک عمر خاطره سازی مهمانش شده تا او از همه این سالها بگوید؛ در یک شب سرد که قرار است خاطراتش زینتبخش شبکه نسیم سیما در شب یلدا باشد.
برنامه «چهل تیکه» که از شبکه نسیم پخش میشود این بار به خلاف همه برنامههای خود که میزبان هنرمندان و بزرگان و پیشکسوتها میشد، خود به مهمانی هنرمند بزرگی رفته است تا بیشتر رسم ادب را به جا آورده باشد؛ برنامهای که هر بار از مجری تا تهیهکنندهاش تاکید میکنند که بنایشان فقط و فقط بر تکریم مهمان است و لاغیر.
همزمان با حضور اهالی «چهل تیکه» ما هم مهمان این هنرمند خاطرهساز چند نسل میشویم تا از این گفتگوی یلدایی نصیب برده باشیم.
عوامل برنامه گفتهاند ساعت ۱۶:۳۰ در منزل کشاورز باشیم؛ «قرار نیست استاد خسته شود و باید زودتر تصویربرداری انجام شود» این را یکی از عوامل برنامه میگوید و من خود را حوالی همان ساعت به منزل محمدعلی کشاورز در شهرک غرب میرسانم.
از همان در ورودی منزل که به داخل وارد میشوید ابهت کشاورز هر مخاطبی را میگیرد. تابلویی بزرگ در دیوار مقابل در نصب شده است که تصویر آن از نقش وی در فیلم «کمال الملک» به کارگردانی علی حاتمی انتخاب شده است. این ابتدای خاطرهبازیهای امشب است و گرداگرد اتاق و منزل کشاورز، پر است از عکسها و خاطرات او از نقشهایش و دوست دارید به هر طرف سرک بکشید و از این خاطرات که به قدمت یک عمر میرسد دیدن کنید.
تیم برنامه «چهل تیکه» بخشی از دکوراسیون خانه را به هم زده و در حال آماده سازی و جابهجاییهای نهایی برای یک لوکیشن جدید است. «چهل تیکه» خودش یک استودیو دارد که از نوار کاست و وی اچ اس تا المانهای دیگر آن، همه قرار است مخاطب را به خاطرات دهه ۶۰ ببرد به سالهای دور. حالا این تیم برای منزل کشاورز بیشتر فضای شب یلدایی را تدارک دیده است.
دو مبل راحتی و یک میز وسطشان در گوشهای از اتاق پذیرایی چیده شده است تا گفتگو آنجا شکل بگیرد. گفتگویی که همیشه در استودیوی «چهل تیکه» و در میان مردم و نوارهای وی اچ اس انجام میشد.
روی میز، همه خوردنیهای شب یلدا دیده میشود از قاچهای کوچک هندوانه تا دانههای انار و آجیل و مهمترین المان شب یلدا که «کتاب حافظ» است.
عوامل برنامه در هر گوشهای در رفت و آمد هستند. یک نفر محمدرضا علیمردانی مجری برنامه را گریم میکند. یکی دیگر کشاورز را آماده میکند. دیگران دوربینها، نور و باقی صحنه را چک میکنند. چهار دوربین در نقاط مختلف خانه گذاشتهاند.
علیمردانی دوبلور، بازیگر و خواننده است و برای اولین بار در «چهل تیکه» مجری هم شده است. البته بیشتر خودش را میزبان معرفی میکند وقتی هم از او دلیلش را میپرسم اینطور شرح میدهد: «من به احترام همکاران و دوستان عزیزم که تخصصشان اجراست، خودم را همسنگ آنها نمیدانم و از عنوان دیگری استفاده نمیکنم تا سوءتفاهم پیش نیاید.»
علیمردانی درباره هنرمندان پیشکسوت و خاطرهسازی که مهمان برنامه شدهاند، میگوید: «ماموریت ما به یاد آوردن افرادی است که برای خاک و سرزمین ما زحمت کشیدهاند و در زمان خودشان تلاش کردهاند آیندهای را رقم بزنند که برای مردم این سرزمین روزگار بهتری داشته باشد.»
فرصت زیادی برای گفتگو نیست، الهام حاتمی تهیهکننده و کارگردان «چهل تیکه» است و از عوامل میخواهد زودتر ضبط را شروع کنند.
عوامل برنامه احتمالا خیلی بیشتر از کسانی هستند که به منزل این بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما آمدهاند اما همین تعداد هم سعی دارند خیلی جمع و جور و فشرده در گوشهای از خانه کشاورز که مثل «پشت صحنه» یک استودیو شده است گرد هم آیند.
حالا کشاورز را همراهی میکنند تا در مقابل دوربین قرار بگیرد. پایش چند ماهی است آسیب دیده است و از یک واکر کمک میگیرد، اما بیشتر از واکر از نام علی(ع) بهره میگیرد و همزمان شعری میخواند که زمزمهاش «علی گویم، علی جویم» است.
روی صندلی مینشیند. محمدرضا علیمردانی هم مقابل او مینشیند. خوش و بش دوبارهای با هم میکنند. عکاس مرتب عکس میگیرد و کشاورز با خنده میگوید از این عکسها به من هم بدهید.
یکی از عوامل دسته گلی را که ابتدای ورود علیمردانی به کشاورز تقدیم کرده است مرتب میکند تا در گلدانی در کنار قاب دوربین بگذارد. کشاورز با همان لبخندی که از صورتش محو نمیشود میگوید «فقط مواظب باشید ان یادگار مادر من است» و تازه میفهمید عمر این خانه نه بهاندازه هنرمند ۸۹ ساله که به قدمت یادگارهای پدری و مادری اوست.
همه آماده هستند و نوای قرآنی که از بیرون منزل به درون میپیچد این پیشواز یلدایی را معنوی تر میکند. قرار است با پایان قرآن و اذان، ضبط را آغاز کنند. کشاورز یاد دخترش میکند که در بلژیک است از دلتنگیاش میگوید و اینکه قرار بود بیاید و در کنار پدر باشد اما پروازها نتوانست دختر را به پدر برساند...
علیمردانی حالا شعری از حافظ را انتخاب کرده و آن را مرور میکند. کمی بلندتر میخواند به گونهای که عوامل هم آن را میشنوند. به این بخش میرسد «نخست موعظه پیر صحبت این حرف است...» سر اعراب و ویرگول در این مصرع گفتگوهایی بین مجری و عوامل مطرح میشود.
ساعتی از حضورم در میان عوامل گذشته است و بالاخره ضبط آغاز میشود. دوربینها آماده هستند و علیمردانی میگوید: «در بلندترین شب سال ۹۸ در منزل یکی از بلندمرتبهترین اصحاب فرهنگ و هنر هستیم»
در همین حین که او در قاب یکی از دوربینها نگاه میکند و این جملهها را خطاب به مردم میگوید کشاورز شروع به زمزمهخوانی شعری میکند که نام حضرت علی (ع) در میانش شنیده میشود. «مولای درویشان علی علی(ع)».
سلام و احوالپرسی علیمردانی با مخاطبان تمام میشود و کات کوتاهی میدهند که رو به کارگردان میگوید «نمیدانستم قرار است آقای کشاورز در این لحظه بخوانند» و تازه میفهمیم کشاورز هم شگفتانههایی برای گروه دارد.
با یک کات کوتاه تصویربرداری را ادامه میدهند؛ سخن از مبارکی شب یلداست و کشاورز شعری را میخواند «گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است» بیتی از سعدی که بارها در همین گفتگو و به تناسب هر جا که پای عشق به میان میآید آن را تکرار میکند.
برای خیلی از مخاطبانی که کمتر از پشت صحنههای تلویزیونی آگاهی دارند، شاید جالب باشد که بدانند تهیهکننده و کارگردان برنامه معمولا در طول برنامه بیشترین ارتباط را با مجری دارد از اطلاع دادن نسبت به اینکه میخواهند کات دهند تا ماجراهای یک باره تا اینکه وقتی بحث جالبی مطرح میشود همزمان سوالی را در گوش مجری بیان کند.
کارگردان تقریبا باید حواسش به همه عوامل صحنه، مجری، مهمان و... باشد تا بتواند همزمان خروجی کار را پیش پیش، پیشبینی کند. پیشبینی حاتمی کارگردان این برنامه البته غیر از خروجی برنامه در محتوا و دادههایی است که به عنوان شگفتانه و سورپرایز برای مخاطب به ارمغان میآورد.
هر برنامه از «چهل تیکه» پر از تیکههایی از خاطراتی است که هر بار در هر برنامه به تناسب مهمان رونمایی میشود و دست برنامه پر است از برگ برندههایی که قرار است مهمان و مخاطب را با هم غافلگیر کند.
این شگردی است که خود حاتمی روی آن تاکید دارد و دوست ندارد این شگفتانهها را از قبل به مهمان نشان دهد و یا حتی درباره شان صحبت کند. دلیل هم دارد و معتقد است: «معمولا اصلا قبل از شروع ضبط با مهمان حرف نمیزنیم چون اگر حرف بزنیم محتوایی که داریم را لو میدهیم حتی خیلی سوال نمیپرسیم چون ممکن است ماجرا خراب شود و به همین دلیل است که لحظات شگفتانگیزی را روی انتن میبینیم در حالی که اگر توضیح بدهیم دیگر آن لحظهها را نداریم.»
فاصله بین ضبطها خیلی کوتاه است گاهی در حد یک جا به جایی عوامل که به یک دقیقه هم نمیرسد. قرار است کشاورز را خیلی خسته نکنند. هماهنگی برای همین برنامه هم به سختی انجام شده است و اصلا از آخرین حضور کشاورز در قاب تلویزیون چند سالی میگذرد آذرماه ۹۶ در برنامه «صبحی دیگر» با اجرای نیما کرمی آخرین حضور این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران بود.
در فازهای اول گفتگو از محله و خانه و اصفهان زادگاه این هنرمند توانمند صحبت میشود و در ادامه اولین فیلم خاطرهانگیز را برای او نمایش میدهند. این طرف یکی از عوامل قطعاتی از سکانسهای مختلف فیلم و سریالهای او را که در یک پوشه در لپ تاپ جدا شده است هر بار پلی میکند تا از طریق تلویزیون خانگی نمایش داده شود. یکی از این ویدئوها بخشهایی از دعوای او در نقش «شعبون استخونی» در سریال «هزار دستان» است. کشاورز لبخندی همراه با حسرت دارد و میگوید: «حیف شد علی حاتمی فوت کرد. خیلی خیلی نجیب بود.»
ویدئویی هم از حضورش در «دلشدگان» اثر دیگری از علی حاتمی دارند. کشاورز دوباره از حاتمی تعریف و تمجید میکند. ویدئو که پخش میشود انگار خود جوانی اش را که میبیند کیف میکند و لبخند میزند.
شب خاطره بازی است و علیمردانی هر بار ویدئویی از یکی از بازیهای درخشان کشاورز را مقابل دیدگانش مرور میکند. «کمال الملک» پخش میشود و مجری از همکاری با انتظامی میپرسد که کشاورز میگوید «عزت» و بعد با حسرت دوبارهای ادامه میدهد «خدا رحمتش کند...»
غیر از اینها صحنههایی از سریال «سلطان و شبان» و «پدرسالار» هم پخش میشود و یک غافلگیری عجیب که یادآور اجرای کشاورز در سالها پیش است در برنامهای به نام «نقشه». خودش برخی از اینها را که میبیند تعجب میکند و میگوید اینها را از کجا دارید.
حاتمی اما این سوال برایش خیلی عادی است. تقریبا بیشتر مهمانان تصویر یا سکانس یا ویدئویی در آرشیو صداوسیما دارند که خودشان نمیدانند و کارگردان در جواب همه آنها میگوید ما خیلی چیزها داریم که شما ندارید.
درباره آرشیو و ویدئوها هم خیلی کوتاه توضیح میدهد که: «من به ارشیو خیلی مسلط هستم. اطلاعاتی که شاید از خیلیها بیشتر باشد و البته با کمک بخش آرشیو صداوسیما به دست آمده است. از طرف دیگر دو سال زندگیام را توی آرشیو گذاشتم تا این اطلاعات را پیدا کنم و خدا را شکر که متولیان آنجا حمایتم کردند»
بخش دیگری از گفتگو را ضبط میکنند، صحبتها به همکاری خاطره انگیز کشاورز با آنتونی کوئین در فیلم «کاروانها» میرسد که پیش از این هم چند باری از آن سخن گفته است. بلافاصله به پیشنهاد کوئین برای مهاجرت و بازی در آمریکا اشاره میکند و با افتخار و اقتدار تعریف میکند که چطور پیشنهاد او را به خاطر سرزمینش رد کرده است.
ساعت از ۷ شب گذشته است. بخشهای گفتگو در فاصلههای کمتر گرفته میشود صحبت از هرچه که میشود، تاکید کشاورز بر عشق است عشق و عشق. صحبتهایی که کاملش امشب از شبکه نسیم پخش میشود و ارزش تماشای کامل این قسمت از «چهل تیکه» را دارد.
گفتگو را که تمام میکنند عوامل سعی میکنند این دیدار با هنرمند برجسته سینمای ایران را از دست ندهند و تا میتوانند با او عکسهای یادگاری میگیرند و احتمالا باقی علاقمندان این پیشکسوت هنر تئاتر، تلویزیون و سینمای کشور هم این امکان را دارند که امشب ساعت ۲۰:۳۰ «چهل تیکه» را از شبکه نسیم تماشا کنند.
عکسها از مهدی آزادبخت
72
با سلام و تشکر من که خیلی خوشم اومد چون ایده شون جدید بود که خودشون به سراغ آقای کشاورز رفتند توی شب یلدا که به دیدار بزرگترها میرن. البته حتما هم نباید شب یلدا باشه از همین ایده استفاده کنند و خدمت هنرمندانی که دچار پیری و عوارض اون شدند هم برن. اتفاقا خیلی خوبه که بدونیم دنیا فقط خوشی و جوانی نیست و به قول آقای قمشه ای همه این پیرها یک روز حوری و پری بودن. دوس داشتم بیشتر از حال خانم شهلا ریاحی، ثریا قاسمی، جمشید هاشم پور، ابولفضل پور عرب و ... هنرمندان پیر فراموش شده بیشتر باخبر بشیم. ما ایرانیها خیلی به خانواده علاقمندیم. هنرمندانمون واقعی رو هم جزیی از خانواده خودمون میدونیم و وقتی خبری ازشون نیست دوس داریم ببینیم چرا نیست و کجاست و وضعش چطوره. از آقای علیمردانی هم خیلی ممنونم بخاطر ادب و متانت و مهربونی و مناعت طبعشون. بعضی هنرمندا تا به جایی میرسن زود خودشونو گم می کنن. ان شاء الله در فیلمهایی جدی با نقش اول مرد بیشتر ببینیمشون. از خانم حاتمی هم بخاطر ساخت این برنامه و زحماتشون و انتخابهای خوبشون سپاسگزارم.
امیدوارم حال و هوای این روزهای اقای کشاورز و نصیریان خوب باشد چون هر دو از مفاخر هنری میباشند. با تشکر از گزارش ارائه شده.