از آنچه بر «کلاسیکو»ی فردوسیپور گذشت تا انتشار محتوا در یوتیوب و ویاودیهای داخلی؛ مجوز برای چه؟
آیا رسانهها باید برای انتشار محتوای صوتی و تصویری در فضای مجازی از سازمانی زیرمجموعه صداوسیما مجوز بگیرند؟ آیا انتشار محتوای شخصی در فضای مجازی به سازمان تنظیم مقررات محتوای صوت و تصویر فراگیر مربوط میشود؟ ویاودیها چگونه مجوز میگیرند؟
«ساترا» عنوان سازمانی است که در یک سال اخیر هر جا صحبت از مقررات انتشار صوت و تصویر در فضای مجازی بوده نام آن را شنیدیم. درحقیقت از زمانی که صدور مجوز به ویاودیها از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این سازمان داده شد نام ساترا یا سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر سازمان صداوسیما بر زبانها افتاد.
همین یکی دو ماه پیش هم انتشار نامهای از سوی رئیس قوه قضاییه و واگذاری مجوزهای انتشار صوت و تصویر در فضای مجازی به این سازمان در شبکههای اجتماعی بحثهای فراوانی به وجود آورد. بحث درباره اینکه آیا انتشار عکس و ویدئو در صفحات شخصی هم زیر نظر این سازمان قرار دارد یا این موضوع که رسانهها که یک بار مجوزشان را از ارشاد گرفتهاند و حالا در شبکههای اجتماعی برای خودشان صفحات و مخاطبینی دارند آیا باز هم باید از ساترا مجوز انتشار صوت و تصویر بگیرند؟ این سوالات و سوالات مشابه اینها یک سوی ماجرا بود و اینکه ساترا از نظر سازمانی، زیرمجموعه صداوسیما محسوب میشد سوی دیگر. درحقیقت سوال اساسی که برای همه کاربران شبکههای مجازی، به خصوص کاربران پرمخاطبتر و اصطلاحا اینفلوئنسرها به وجود آمده بود این بود که آیا برای تولید محتوا برای صفحاتشان زیرمجموعه سازمان صداوسیما قرار میگیرند که سالهاست علاقه زیادی به در دست داشتن انحصار تولید محتوا در تمام عرصهها دارد؟
اینها بخشی از سوالاتی بود که برای به دست آوردن پاسخ آنها به سراغ وحید فرهمند معاون تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا رفتیم و حاصل آن گفتوگویی شد که در ادامه میخوانید.
من به عنوان نماینده رسانههایی که مجوزمان را از ارشاد میگیریم و اساساً برای انتشار صوت و تصویر در فضای مجازی مجوزهایی داشتیم با شما صحبت میکنم. سازمان شما یکباره آمده و میگوید ما که اتفاقا رقیب شما هم محسوب میشویم باید محدودیتهایی داشته باشیم؟
اصولاً مفهوم تنظیمگری یک مفهوم زاییده اقتصاد است و تنظیمگری برای تنظیم بازار به وجود آمد. بعداً به حوزههای دیگر از جمله رسانه تعمیم پیدا کرد. احتمالاً در جریان پروندههای مختلف قضایی و حقوقی برای رسانهها هستید که یک تخلف در تولید یا انتشار پیام تبدیل شده به یک پرونده قضایی و بعضا امنیتی. برای اینکه نهاد تنظیمگر در نهادهای حاکمیتی نداشتیم، ناگزیر از ابزار قضایی استفاده میشود و در این ابزار هم انعطافی که برای رگولاتوری رسانهها در فضای مجازی ضروری است، وجود ندارد. خیلی از کشورها میگویند برای اینکه قضازدایی کنیم و قوانین را منعطفتر کنیم ابزار تنظیمگری را تعبیه کنیم. نکتهای که وجود دارد این است که مثلا در خصوص واردات خودرو، امروز دولت یکباره تعرفه واردات را بالا میبرد. شما که قرارداد با شرکت خودروساز خارجی بستی، پیشفروش هم کردی، میگویی این افزایش قیمت تمام معادلات من را به هم میریزد و من ورشکسته میشوم. این سوال شما درباره رسانهها هم به همین شکل است. نکته این است که در ساترا فرآیند بدین گونه است که هر مقررهای که قرار است اثر مستقیم یا غیرمستقیم بر صنعت بگذارد که اعم از موضوعات مختلفی است که با آن سروکار داریم، حتما رسانهها یا نماینده آنها که در معماری ساترا از آن تحت عنوان «نهاد خودتنظیمگر» یاد میشود، باید در آن نظر بدهند و مادامی که پیوست نظرات رسانه را نداشته باشد قابل طرح در مرجع تصویب نیست مگر اینکه خود رسانهها تمایل به ابراز نظر نداشته باشند، مازاد بر این، نهاد خودتنظیمگر در مرجع تصویب هم کرسی دارد.
هر رسانهای؟
همانطور که اشاره کردم ساترا در حال تسهیل ایجاد یک نهاد خودتنظیمگر متشکل از دارندگان مجوز است. آنجا براساس اساسنامه و سازوکارهای درونی خودشان انتخاب میکنند. همین الان به صورت غیررسمی با خیلی از رسانهها در ارتباط هستیم. اما باید این را همگرا و نظاممند کنیم و برای پایدارسازی آن تلاش کنیم که بتواند بخشی از وظایف ساترا را عهدهدار شود و آن امور توسط خود رسانهها و از مسیر این نهاد تمشیت پیدا کند. نکته دوم اینکه به دلایل فراوانی که بخش عمده آن به خود صداوسیما برمیگردد که اراده محکمی برای انجام این مأموریت قانونی وجود نداشته است، اجرای این دستور از سال ۹۴ جدی گرفته نشده؛ من تصورم این است که این موضوع در سازمان از اولویت مهمی برخوردار نبوده و از سال ۹۵ این موضوع شکل جدیتری به خود گرفت و البته که استقرار این ادبیات، با ابهامات و شبهاتی که سایر دستگاههای حاکمیتی به آن وارد میکردند، پیشروی کار قدری زمانبر و کند میشد. الان جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که باید در خصوص تنظیمگری رسانههای صوتی و تصویری در فضای مجازی همانند بسیاری از کشورهای مترقی دیگر چارهاندیشی شود. منظورم این نیست که فضا را ببندند، اتفاقاً از مهمترین مسئولیتهای این سازمان بازارسازی، تسهیل کسب و کار و پایدارسازی آنهاست و همه اینها بر مبنای منافع عمومی شکل میگیرد به نحوی که بتوان از حقوق کاربر، ارائهدهنده خدمات و سایر اجزای دخیل در این فرآیند حمایت کرد تا مثلا شاهد سرقت اطلاعات کاربران رسانههای صوتی وتصویری نباشیم یا شاهد حذف نرمافزارهای کاربردی رسانههای صوتی و تصویری از دستگاههای دریافت خدمات نظیر تلفن همراه نباشیم.
پلتفرم آنجایی مسوول است که محتوا را انتخاب یا سازماندهی میکند. آپارات و یوتیوب و ... آنجایی محتوا را انتخاب و سازماندهی میکنند که شما یک محتوا را انتخاب میکنید، چند محتوای مرتبط به شما پیشنهاد میکنند. یا آنجایی که داغترینها و برترینها را به مخاطب پیشنهاد میکنند. پس مسوول هستند. پلتفرمها با الگوریتمها دنیا را جلو میبرند.
شما حتی خودتان این وجاهت قانونی را از یک بند میگیرید که درباره آن بند هم مسوول حقوقی شورای عالی فضای مجازی مصاحبه کرده و گفته ما بر این سازمان ارشد هستیم. چرا این سازمان باید تصمیم بگیرد؟
سوال شما این است که رابطه منطقی سازمان ما با شورای عالی فضای مجازی چیست؟
نه من خیلی صریحتر میپرسم. من میگویم شما یک زیرمجموعهای هستید که الان به واسطه بخشی از مشکلات سیاسی که بین نهادهای مختلف در کشور وجود دارد، دارید علیه نهادهای بالادستی قیام میکنید.
تمام اطلاعات من بیانگر هماهنگی کامل ما با مرکز ملی فضای مجازی است. جلسات زیادی را با ریاست محترم مرکز و معاونین ایشان داشتهایم. حتما در مواردی هم نظرات متفاوت است که در آنجا بحث کارشناسی صورت میگیرد مثل خیلی از موارد دیگر در بخشهای مختلف. ماهیت کار تنظیمگری هم اقتضای این تفاوت و تضارب آرا را دارد. مهم این است که در اصل موضوع و راهبرد محوری اتفاق نظر و هماهنگی وجود داشته باشد. درخصوص سوال شما، من یک قرائت دیگر دارم. قرائت من این است که سازمان صداوسیما از سال ۹۴ این صلاحیتی که به شکل صریح به او وارد شده را انجام نداده، تا سال قبل که این سازمان شکل گرفته. الان اتفاقی که افتاده این است که در همه اسناد اینجا، در همه جلسات اینجا، حتی در نهادی که قوانین این سازمان را مصوب میکند، نماینده مرکز ملی فضای مجازی و نماینده شورا حضور دارد. حتما یک نسخه از اسناد ما آن جا میرود و با اسناد سیاستگذاریهای کلان تطبیق داده میشود.
حداقل در صحبتهایشان این را نشان نمیدهد.
چیزی که در عمل من میبینم یک تعاملی بین رئیس محترم مرکز ملی فضای مجازی، رئیس سازمان صداوسیما و رئیس سازمان تنظیم مقررات وجود دارد. در جلساتشان شرکت میکنیم. دوستان در جلسه ما نماینده دارند. اسناد ما تطبیق داده میشود.
الان دستوری که رئیس قوه قضاییه دادند به خواست شما انجام شده؟
تصور من این است که ریاست محترم قوه قضائیه به وجود نهادهای تنظیمگر برای کاهش حجم پروندهها و نهایتاً جرم زدایی از رفتار اشخاص، باور ویژهای دارند. اولین بخشنامه را هم درباره شورای رقابت دادند. همیشه باید یک رابطه منطقی میان قوه قضاییه و تنظیمگرها باشد.
ما الان یک سری پلتفرم غیرقانونی داریم که مردم در آنها صوت و تصویر منتشر میکنند. من میتوانم بروم مستند بسازم آنجایی که میخواهم این را منتشر کنم و یا در تلگرام رسانهام منتشر کنم. سازمان شما اینجا کجا قرار میگیرد؟
مگر ما دراینباره موضعی داریم؟
قوه قضاییه دست میگذارد مثلا میگوید این که منتشر شده فیلم گزارش آقای هادیان از ماهشهر بوده. این پخش شده؛ اثراتش آن چیزی که باید باشد از نظر دوستان نیست. این آقا را محکوم میکند و میگوید مجوز صداوسیمایت کو؟
شبیه این اتفاق در یکی از این پلتفرمهایی که انتشار محتوا توسط کاربر انجام میشود، رخ داد و صاحب پلتفرم مشکل قضایی پیدا کرد. نگاه ما اصلا این که شما میگویید نیست. آن زمان مسوول آن پلتفرم از ما مجوز نداشت ولی الان کسی که در آن پرونده پیگیر حمایت از پلتفرم است، ما هستیم، در صورتی که ارتباط محتوایی و فرآیندی به ما نداشت. ما با سرویسهای رسانهای کار داریم.
اصل نظریه مسئولیت پلتفرمهای اشتراک محتوا خیلی وقت است که در ادبیات حقوقی سایر کشورها تثبیت شده و در کشور ما نیز آرا و نظراتی وجود دارد که همین اصل را تقویت میکند. مضافا اینکه پذیرش مسئولیت پلتفرم در سرویسهای اشتراک محتوا با اصول حقوقی و شرعی کشور نیز تطابق دارد. پلتفرم آنجایی مسوول است که محتوا را انتخاب یا سازماندهی میکند. آپارات و یوتیوب و ... آنجایی محتوا را انتخاب و سازماندهی میکنند که شما یک محتوا را انتخاب میکنید، چند محتوای مرتبط به شما پیشنهاد میکنند. یا آنجایی که داغترینها و برترینها را به مخاطب پیشنهاد میکنند. پس مسوول هستند. پلتفرمها با الگوریتمها دنیا را جلو میبرند. ما الان درباره حرف سه سال پیش اتحادیه اروپا حرف میزنیم، همین الان در ایران گروهی را میشناسم که در تنظیمگری الگوریتمها فعالیت میکنند. یعنی تا آنجا پیش رفتند.
ماجرا این است که شکل قصه به قدری حساس است که این حرفهای شما قابل باور نیست.
چقدر پیشفرضت درباره صداوسیما زمانی که به اینجا میآمدی در این که چه سوالاتی بپرسی موثر بود؟
قطعا تاثیر داشته.
من با هر رسانهای حرف زدم این پیشفرض وجود داشته. اما من با ادبیات خودم حرف میزنم فارغ از اینکه در ذهن شما چه پیشفرضی وجود دارد.
همین الان که با شما صحبت میکنیم یک سال نگذشته از اینکه صداوسیما آیپیتیویها را زیر سلطه گرفت و نابود شدند.
موضوع اپراتورهای تلویزیون تعاملی یا همان آی پی تی وی به معاونت مجازی سازمان صدا وسیما مرتبط است و ربطی به این سازمان نداشت. این مساله دیگر وجود ندارد. نسبت سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر با آیپیتیوی چیست؟ شما بیبیسی را میشناسید؟
بله.
بیبیسی یک شبکه تلویزیونی برای مخاطب تلویزیون دارد و یک آیپلیر برای مخاطب در فضای مجازی. این مخاطبها با هم فرق دارند. هر برودکست باید یک (اکستنشن) آیپلیر در فضای مجازی داشته باشد که همه دارند. اینکه آن بخش به من مربوط است؟ نه قطعا. به معاونت فضای مجازی خود سازمان مربوط است.
ممکن است شخصی باتوجه به مزیت آنتن زنده سازمان صدا و امکاناتی که در اختیارش وجود دارد، آن امکانات و منافع را برای مصارف شخصی و ایجاد ارزش افزوده برای تولیدات خودش در فضای مجازی به کار برد، اینجاست که موضوع تعارض منافع اهمیت پیدا میکند. این موضوع در همه حوزهها اهمیت پیدا کرده و اخیرا شاهد تصویب دستورالعملهای داخلی دستگاهها در اینباره بودیم. پخش برنامه «کلاسیکو» در پلتفرمها هم از نظر مقررات ما منعی نداشت. ممکن است سازمان با آقای فردوسیپور یک قرارداد داشته باشد و مثلا بگوید تو نیروی رسمی من هستی اجازه کار جای دیگری نداری، خودش باید برود در این زمینه اعتراض کند. از نظر ساترا مشکلی نداشت.
ولی شما آدم آن سازمان هستید.
بله با این وجود مسئولیت راهبری اپراتورها نه بر عهده ماست نه منطقی است که ما متولی باشیم. آیپیتیوی همان آیپلیر صداوسیما است. سازمان صداوسیما یک سازمانی است که تولید محتوا و پخش میکرده. نیاز دیده که وارد فضای مجازی شود. این ورود به فضای مجازی زیرساخت میخواسته و برای تهیه این زیرساخت فراخوان داده. ۷شرکت بالا آمدند. شما زیرساخت داری، من محتوا دارم، باید قراردادی باشد. ۵۰-۵۰ شریک شدند. نسبتش با سازمان من چه بوده؟ اولا که قرارداد آیپیتیوی سال ۹۵ بسته بوده.
بله ولی در ابتدا ۲۵درصد سهم صداوسیما بوده. یکباره گفته شده ۵۱درصد سهم برای صداوسیما باشد.
نه اینطور نیست. من متن قراردادها را در اختیار شما قرار میدهم. از همان اول ۵۰-۵۰ و با عبارت بالمناصفه بوده. سازمان تنظیم مقررات تازه سال بعد تشکیل شده. اگر سال قبلش سازمان ما بود اول میگفتم باید آیپیتیویها هم از این سازمان مجوز بگیرند.
اگر بخواهیم جزئیتر بحث کنیم ماجرا این است که شما یک ژست آوانگارد دارید که چیزهایی که میگویید کعبه آمال ما است. از اول انقلاب افرادی بودند که میگفتند صداوسیما یک نقش نظارتی داشته باشد و کار را برونسپاری کند.
در فضای مجازی این اتفاق رخ داده است. ساترا همان نهاد تنظیمگر برای فعالیتهای رسانه ای صوت و تصویر در فضای مجازی است.
این ایده همیشه بوده. از افخمی تا حسام آشنا و علی لاریجانی بعد از رفتن از صداوسیما این ایده را داشتند. همه هم درباره این حرف میزنند که میشود تلویزیونهای محتوامحور با دیدگاههای مختلف داشته باشیم....
همانطور که گفتم رگولاتوری این عرصه در فضای مجازی شکل گرفته است.
شما میگویید من این کار را میکنم ولی من میگویم اینطور نیست. برنامه «کلاسیکو»ی عادل فردوسیپور قبل از پخش با هزاران انتقاد و تماس روبهرو میشود که این برنامه نباید پخش شود.
من با سه پلتفرم انتشار دهنده این محتوا جلسات متعددی داشتم. انتشار برنامه با مشارکت چهرهها و عوامل سازمان صداوسیما ذاتا مذموم نیست و مادام که از حیث قواعد و مقررات اداری و استخدامی سازمان صداوسیما و یا تعارض منافع با آن سازمان مشکلی نداشته باشد و اعلام تخلف نشود، ما از تولید و انتشار این برنامهها حمایت میکنیم. درخصوص برنامه الکلاسیکو نه، بلکه کلی میگویم که نکته اینجاست که ممکن است شخصی باتوجه به مزیت آنتن زنده سازمان صدا و امکاناتی که در اختیارش وحود دارد، آن امکانات و منافع را برای مصارف شخصی و ایجاد ارزش افزوده برای تولیدات خودش در فضای مجازی به کار برد، اینجاست که موضوع تعارض منافع اهمیت پیدا میکند. این موضوع در همه حوزهها اهمیت پیدا کرده و اخیرا شاهد تصویب دستورالعملهای داخلی دستگاهها در این باره بودیم.
پخش برنامه «کلاسیکو» در پلتفرمها هم از نظر مقررات ما منعی نداشت. ممکن است سازمان با آقای فردوسیپور یک قرارداد داشته باشد و مثلا بگوید تو نیروی رسمی من هستی اجازه کار جای دیگری نداری، خودش باید برود در این زمینه اعتراض کند. از نظر ساترا مشکلی نداشت.
برگردیم به بحث ویاودیها الان یعنی هر کسی میتواند یک ویاودی ثبت کند؟
درصورت احراز شرایط بله.
شما میگویید تشکیلات شما کاملا یک سازمان شورای عالی رقابت در حوزه تولید محتوا است و به نمایندگی از صداوسیما نیستید.
ما صرفاً حافظ منافع صداوسیما نیستم. حافظ منافع عمومی هستم. اگر میخواستیم حافظ منافع صداوسیما باشم، باید به هیچکس مجوز نمیدادیم و فقط میگفتیم آیپیتیویها چون ۵۰ درصدشان برای صداوسیما است، انحصار تولید داشته باشند. وزارت ارشاد وقتی مجوز میداد چند تا مجوز داد؟ هفده، هجده تا. اگر نگاهمان انقباضی بود در یکسالونیم نزدیک به پنجاه، شصتتا مجوز نمیدادیم.
من الان به عنوان یک ویاودی از شما مجوز میگیرم. اگر تخلفی در محتوا داشته باشم با دادسرای رسانه طرفم. این که مشخص است. اما چند سال بعد که مثلا شما نباشید شخص دیگری که جای شما است میتواند مثلا در محتوای من دخالت کند؟
اگر منظورتان محتواهایی است که باید رسانهها منتشر نمایند، تا الان به جز مقررات فعالیت رسانه در زمان بحران که رسانه میبایست محتواهایی را برای اطلاع رسانی عمومی و حیاتی منتشر کنند، بحثی پیرامون این موضوع نداریم. با رسانههای دارای مجوزمان هم که صحبت کنید نمیگویند ساترا به ما گفته این را پخش کنید. نکتهای که شما میگویید این است که الان اینطور است، ولی اگر فرهمند رفت شاید تغییر کند. حتی در مجلس شورای اسلامی که تصویب قوانین سخت است، همیشه تغییر و تحول وجود دارد. اما یک نکته این است که ما سعی کردیم این تفکرات را تبدیل به ادبیات و منطق و البته فرآیند حاکم بر تنظیمگری کنیم. گفتیم رسانهها در تدوین مقررات به ما کمک کنند. در سایت ما پیشنویس مقررهها را گذاشتیم و از مخاطب خواستیم نظر بدهد. در پیشنویس مقررات ما اشتراک نظر داریم. از طرف دیگر در جلسات ما رسانهها کرسی دارند و حضور پیدا میکنند و نظر میدهند. ما یک نهاد دولتی هستیم، شما برای اینکه از تصمیمات خلقالساعه ما در امان باشید میتوانید به دیوان مراجعه کنید. سال گذشته از رئیس محترم دیوان عدالت اداری هم خواستیم برای اینکه در اسرع وقت و خارج از نوبت به دعاوی این حوزه علیه ما رسیدگی شود یک شعبه مخصوص اختصاص بدهد که انشالله این کار را پیگیری میکنیم. یعنی ما اگر ادعا داریم که شفاف هستیم باید ابزار راستیآزمایی این را هم داشته باشیم.
منبع: خبرآنلاین
72