ناصر محمدخانی: با همسرم از خوشحالی گریه کردیم
وقتی قاضی جابری و حرفهایش را شنیدیم من و همسرم از خوشحالی گریه کردیم و خدای خودمان را شکر کردیم که در ماه میهمانیاش بار دیگر نگاهی ویژه به من داشت.
بعد از فاصله زمانی ۱۰ ساله دوباره پرونده شهلا جاهد به شکلی دیگر باز شده و قاضی جابری در خصوص رأی این پرونده و آنهایی که تصور میکردند در آن حکم در حق شهلا جاهد جفا شده به نوعی روشنگری کرده است. به همین بهانه سراغ ناصر محمدخانی رفتیم تا بار دیگر درباره پرونده قتل همسر او لاله سحرخیزان و البته حکم اعدام شهلا جاهد صحبت کنیم.
آقای جابری قاضی پرونده بعد از سالها چه صحبتهایی در مورد پرونده شهلا جاهد مطرح کرده؟
آقای جابری در برنامهای حاضر شدند و در پاسخ به سؤالی که سنگینترین و جنجالیترین پرونده چه بوده، صراحتاً پرونده شهلا جاهد را عنوان کردند. این حرف بار دیگر مهر تأییدی بر خیلی از حقایق زد و من هم واقعاً خوشحالم که آخرین قاضی پرونده هم بعد از سالها که خبری از آن پرونده نبود و به نوعی حکم در سکوت اعلام شده بود، حقایق را به زبان آورد.
این حرفها گویا خیلی آرامتان کرده؟
وقتی قاضی گفت یک درصد هم در حقانیت حکم ارائه شده شک نداشتم و شهلا گناهکار بود واقعاً تسکین پیدا کردم و آرامش خیلی خوبی داشتم. در چند سال اخیر متأسفانه بعضی افراد به من بهتان زدند و در صفحه شخصی و اینستاگرامم به من و خانوادهام فحاشی کردند که فکر میکنم پس از چیزی حدود یازده سال از اجرای حکم قاضی خدا جوابشان را داد.
اما چرا بعد از این همه سال قاضی حرف زد؟
بالاخره در ماه رمضان قاضی پرونده آقای جابری در برنامهای حضور داشتند و این واقعیت را گفتند. در واقع شاید قبلاً چنین برنامه و چنین بستری هم فراهم نشده بود که قاضی در محلی حاضر و سؤالی پرسیده شود و همه چیز در اختیار رسانهها قرار گیرد.
کسانی که به شما بعد از حکم و اجرایش بد و بیراه میگفتند، حرفشان دقیقاً چه بود؟
خیلی حرفها که هیچ کدامش حقیقت نداشت و همه بر اساس شایعه و ناآگاهی بود اما مهم حرف یکی از قضات بود که ایشان هم گفتند شهلا این قدر حرف زده و در آن اعتراف کرده که هیچ جای تردیدی برای قصاص وجود ندارد. البته حرفهای دیگری هم بعد از صدور حکم به من زدند که ناصر محمدخانی، دادگاه و قاضیها را خریده که هیچکدام از این تهمتزنندهها را نمیبخشم و حلالشان نمیکنم.
پس انگار در ماه رمضان خدا نظر دیگری به شما انداخت.
بله، خدا را شکر. بعد از صدور حکم فضای سنگینی وجود داشت و در مورد حکم هم شرایطی فراهم نشد که اطلاعرسانی درستی انجام شود اما خوشحالم بعد از سالها حقیقت بار دیگر عیان شد. وقتی قاضی جابری و حرفهایش را شنیدیم من و همسرم از خوشحالی گریه کردیم و خدای خودمان را شکر کردیم که در ماه میهمانیاش بار دیگر نگاهی ویژه به من داشت. حرفها و تهمتهای سنگینی بعد از حکم میزدند که قاضی را خریدم در حالی که اصلاً مگر میشود یک قاضی را که حکمی در مورد قصاص قتل نفس میدهد، خرید؟ اصلاً مگر دعوای خیابانی یا موارد دیگر بوده که بتوان قاضی را تحت تأثیر قرار داد؟ بعد از این که در ۲۷-۲۶ شعبه پرونده چرخید و همه حکم را تأیید کردند. دیوان عدالت هم آن را تأیید کرد تا ثابت شود مو لای درز حکم صادر شده نمیرود. خدا را خیلی شکر میکنم و انگار که قاضی جابری مثل فرشتهای بود که مرا از زیر بار بعضی از حرفها و تهمتها و افتراهای سنگین راحت کرد و بار سنگینی را از روی دوشم برداشت و به نوعی خدا جواب تهمت زنندگان را داد.
حرف آخرتان؟
از قاضی جابری تشکر می کنم و اتفاقاً دنبال آن مجری هستم تا شماره آقای قاضی را از ایشان بگیرم و صحبت و تشکر ویژهای از آقای جابری داشته باشم. در این چند روزه هم دوستداران فوتبال خصوصاً هواداران پرسپولیس پیامهای پرمهر و محبتی به اینستاگرامم ارسال کردند و از روشن شدن حقیقت و مهر تأیید حکم ارائه شده ابراز خوشحالی کرده بودند که واقعاً از همه آنها تشکر می کنم.
منبع: ایران ورزشی
24
اقاریر و اعترافات بر اثر۱) تطمیع مالی از جانب تو ۲)بازجوئی های فنی و پلیسی ( شکنجه)از آن زن قربانی بود ، بهرحال ،......خودتی!متوهم.
اقای محمدخانی خر خودتی پدر پول بسوزه..................
ناصر در ان زمان فوتبالیست معروفی بود و مرحومه شهلا جاهد را در سن ۱۷ سالگی صیغه کرده بود و پنهانی با وی ارتباط داشت. خانم جاهد هم ناصر را
خیلی دوست داشت و به فوتبال هم علاقه داشت و
مدت ارتباط پنهانی ناصر و شهلا طولانی مدت بود حالا صیغه نامه ای موجود بوده و یا بعد از آشکار شدن روابط اینان مدرک صیغه فراهم کردند خدا میداند و بعد از مرگ زن ناصر که آیا از اول شهلا در
جریان بوده و یا حتی از ازدواج اینان خبر داشته ، ولی برابر با نشریات ان روز شهلا جاهد با اعلام این که ناصر از شانزده سالگی با من ارتباط دارد ولی خیلی ناصر را دوست دارم و احتمالا شروع آشنایی را شهلا جاهد رقم زده و ناصر هم علاقه نشان داده ، ولی هر چه بود شهلا حاضر بود بخاطر ناصر جونش هم بده دلبستگی و علاقه شدید شهلا به ناصر قابل وصف نیست. بخاطر همین در دادگاه نخواست موضوعی را که به ضرر ناصر باشد مطرح شود و این که معلوم نشد این قتل را چه کسی مرتکب شده و پلیس نیز مدارک و مستندات دقیق و کامل را ارائه دهد و اثابت کند قتل کار خانم جاهد بوده است ارائه
نکرد و یا کرد زیاد افکار عمومی را اقناع نمی کرد (رجوع به نشریات آن موقع) علی هذا ناصر در حق شهلا ظلم کرد و از سن پایین با وی به استناد صیغه
که تصویر آن هیچوقت در نشریات دیده نشد و ارتباط عاطفی و معنوی که شهلا خیلی ناصر را دیوانه وار دوست داشت پشت کرد وبه شهلا بی محلی و بعد از ازدواج اصلا بی اعتنایی کرد و زندگی جدیدی را شروع کرد و قلب این دختر که سال ها جوانیش را
در پای ناصر محمدخانی با علاقه و محبت صرف کرده بود قلبش را شکست. ولی این که نهایتاً شهلا به اعدام محکوم شد. و اعدام شد پلیس و قوه قضائیه
می داند.. فقط آقای محمد خانی از نظر اخلاقی و انسانی در حق ان زن مرحومه شهلا جاهد که همسرش بود به نظرم جفا کرد که آن زمان اصلاً این
موضوعات را کسی باور نمی کرد که ناصر مرتبط با این موضوع ارتباطی داشته باشد. تمام شده رفته است و صحبت در این خصوص فایده ای ندارد فقط
دنیا دار مکافات است و خدا بهتر از همه اتفاقات مطلع است و خودش بهترین قاضی است و هر کس اعمال خوب و بد مرتکب میشوند باید در پیشگاه خداوند متعال جوابگو باشند. با علی مدد.
آخه این قیافه چی داشته سر دوتا زن رو خورده وسط سرخوری یکی دیگه رو صیغه کرده بعد رفته برای چهارمیش از قدیم گفتن یکی کم دوتا غم سه تا خاطر جمع چهارمی به چی بوده موندم این چهارمی چطور باهاش زندگی می کنه اگر این محمدخانی سر این رو هم می کوبه به طاق میره برای پنجمی