پرنفوذترین لابی مجلس
سید ناصر نعمتی
حتما این جمله یا جملاتی مشابه آن را شنیدهاید «این نمایندهها که می بینید امروز دوباره برای گرفتن رای آمدهاند بین مردم! معلوم نیست در این چهار سال کجا بودند؟» این چالشی است که نمایندگان مجلس در فصل انتخابات با آن مواجهاند و ارثیهای است که از دورههای پیش به آنان رسیده. در واقع آنان وارثان فرایند معیوب «ارتباط مردم و نمایندگان»اند.
آیا «ارتباط با مردم» جزو وظایف نمایندگی است؟ وقتی وظایف نمایندگان مجلس را مرور میکنیم به روشنی از وظیفه ارتباط با مردم چیزی پیدا نمیشود به این معنا که اگر یک نماینده فاقد آن بوده یا در ارتباط با مردم ضعفی داشته باشد برای او تنبیه یا توبیخی پیشبینی شود. برخی دستورالعملها نیز آنقدر توصیهای است که احساس میشود ارتباط با مردم یک آپشن اضافه برای نماینده است و اگر آن را داشته باشد نماینده بهتری خواهد بود و گرنه چیز خاصی از دست نداده! اما مگر اساسا نماینده مجلس را میتوان بدون ارتباط با مردم فرض کرد؟
قطعا تا اینجا پاسخهایی در ذهن شما شکل گرفته و اگر نماینده باشید پس از خواندن این سطور دفاعیهای از خود در این زمینه دارید که من با مردم مرتبطم! بگذارید دقیقتر ماجرا را ببینیم، زمانی که از عنوان «نماینده مردم شریف یک منطقه» استفاده میشود آن نماینده چه میزان از آرا، نظرات، مشکلات و مسائل مردم شریف آن منطقه اطلاع دارد؟ منظور دغدغههای واقعی و بهروز مردم است نه اطلاع از مشکلات؛ حتی مشکلات چندماه پیش!
اینجا ممکن است از زمان حضور در حوزه انتخابیه و ملاقات با گروههای مختلف صحبت شود اما آیا این مدل توانسته چنین کارکردی داشته باشد؟ بیایید یک کلانشهر با جمعیت دو تا پنج میلیونی را در نظر بگیریم. اگر میخواهید بدانید این زمانهای حضور در حوزه انتخابیه چقدر کارایی داشته به سادگی میتوان از مردم پرسید تا بهحال چندبار نمایندهشان را دیدهاند، صحبتکردهاند یا اصلا بهنحوی با او ارتباط داشتهاند؟ پس به آنها حق نمیدهید بگویند «در این چهارسال کجا بودید؟»
بیواسطهترین ارتباط مردم با نمایندگان همین ملاقاتهای چهرهبهچهره است؛ اما با چند نفر؟ آیا دیدگاههایی که نماینده در این ملاقاتها بهدست میآورد نظرات مردم را نمایندگی میکند؟ غفلت از آرای بقیه افراد جامعه با این تصور که افراد ملاقات کننده نمونه قابل تعمیمی به کل جامعه هستند درست نیست! بیتعارف باید پذیرفت بسیاری از نمایندگان تنها تصور میکنند که نظر مردم را میدانند اما یا در معرض آرای رسانهای هستند یا در تله اطرافیان افتادهاند و یا گروههایی در این ملاقاتها برای آنها نظرسازی میکنند؛ واقعا چهطور باید این «توهم دانستن نظر مردم» را از بین برد؟
اینجا به برخی نمایندهها که ارتباط با مردم را تحریم کردهاند و با لیستها و ضمیمه شدن به آنها حضورشان در مجلس تکرار میشود کاری نداریم اما واقعا زمانی که سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس دهم هم به این نکته اعتراف میکند نباید به سادگی از کنار آن گذشت. مرداد ۹۶ (پس از تجربه ۱۰ دوره مجلس شورای اسلامی) او میگوید: «پیشنهاد ساماندهی ارتباط مردم و نمایندگان در مراحل ابتدایی قرار دارد و تا تبدیل شدن به یک طرح و اجرای آن در مجلس زمان زیادی باقی مانده است.»
پس شما دقیقا نماینده کدام مردم هستید؟ این پرسش به معنای این نیست که نمایندگان با مردم ارتباط ندارند. کسی نمیتواند حضور آنان در حوزه انتخابیه و تصاویری که در جستجوهای اینترنتی هم قابل مشاهده است را انکار کند اما چرا باز هم مردم در ایام انتخابات این حرف را تکرار می کنند: «در این چهار سال کجا بودید؟»
به نظر میرسد گِرِه این چالش در «ارتباط موثر» نمایندگان و مردم است، ارتباطی که هم دامنه آن به وسعت مردم شریف حوزه انتخابیه بوده و هم از عمق کافی برخوردار باشد؛ یک ارتباط سیستماتیک.
همینجا باید این نکته را بگویم چنین الگوی ارتباطی که کاراییاش را در ادوار مجلس اثبات کرده باشد، وجود ندارد! این اعتراف تلخی است که پس از ۱۰ دوره مجلس شورای اسلامی باید آن را شنید و پذیرفت که مردم حق دارند این احساس را داشته باشند که همه چیز مهم است الّا آنها!
حتما برای فرار از این اعتراف به جز دیدارهای حضوری میتوان ارتباط از طریق دفاتر نمایندگان در حوزههای انتخابیه را مطرح کرد، تازه ارتباطات مجازی نمایندگان از پست الکترونیک گرفته تا حسابهای موجود در رسانههای اجتماعی و ملاقاتهای مردمی را هم میشود اضافه کرد؛ حتی برخی نمایندگان سامانهای شخصی طراحی کردهاند که اعداد و ارقام نظرات رسیده به آن خیلی هم پایین نیست اما باز هم محک کارایی این گونههای ارتباطی تکرار همان جملهای است که مردم در آستانه انتخابات میگویند: «در این چهار سال کجا بودید؟»
«ارتباط موثر» نمایندگان و مردم هم سامانه میخواهد، هم حساب کاربری در رسانههای اجتماعی و هم ملاقات حضوری و بازدید. دفتر ارتباط با نمایندگان در حوزههای انتخابیه میتواند به یک مرکز ارتباط موثر تبدیل شود و با استفاده از همه ابزارهای حقیقی و مجازی مدل سیستماتیک هر حوزه انتخابیه را برای دریافت حرف مردم طراحی کند. طبیعی است که این مدل برای مجلس شورای اسلامی نیز باید طراحی و پیادهسازی شود و به درگاههای کنونی که نشان داده از کارایی کافی برخوردار نیست، اتکا نشود.
البته افتادن در دام گزارشهای دفاتر نمایندگان که معمولا توسط افراد هم حزبی تهیه میشود و نظرات آنان در کیفیت، نوع و جمعبندی ارتباط نماینده و مردم تاثیرگذار است میتواند دانستههای نمایندگان را مدیریت کند. حتما این ارتباط باید سیستماتیک و مبتنی بر اصول وام گرفته از دانش ارتباطات اجتماعی باشد.
شاید لابی یکی از اجزای جداییناپذیر ارتباطات مجلس باشد اما چرا نمایندهای به لابی با مردم فکر نمیکند؟ پشتوانهای که ارتباط با مردم برای طرحها، اقدامات و نظارتها میآورد بر کسی پوشیده نیست تا جایی که حتی میتوان آن را پرنفوذترین لابی مجلس دانست.
شفافیت، تنوع و کارایی سه ویژگی مهم برای این ارتباط است، اگر در روش های کنونی و شبوه بهکارگیری آنان دقت شود در یک یا دو ویژگی گفته شده لَنگ میزنند. علاوه براین سیستماتیک بودن این ارتباط باید به یک نتیجه مهم ختم شود احساس ارتباط موثر توسط مردم.
اگر برای ارتباط موثر و سیستماتیک دنبال یک معیار هستید بروید و از اولین کسی که در حوزه انتخابیه دیدید سوال کنید چطور با نماینده خود مرتبط است؟ اگر نیاز داشته باشد میتواند صحبت خود را به او برساند؟ چهطور؟
اگر از امروز به آن فکر نکنید حتما با همان سوال مواجه خواهید شد که «در این چهار سال کجا بودید؟»
38