دستگیری قاتل فراری پس از ۱۱ سال؛ او در تهران زندگی مخفیانه داشت
مرد جوانی که ۱۷ سال پیش مرتکب جنایت و در دادگاه به قصاص محکوم شده است، حالا برای فراهم کردن مبلغ درخواستی اولیای دم و نجات از مجازات قصاص فقط ۱۷ روز زمان دارد.
آن چیزی که امروز اصغر تاوانش را پس میدهد، محصول اشتباه بزرگی است که سال۸۲ مرتکب شد. او که آن زمان ۳۰ سال داشت، سوار بر موتورسیکلتش از یکی از خیابانهای شهرستان شوشتر در استان خوزستان میگذشت که ناخواسته با یک خودرو تصادف کرد.
راننده خودرو که از این حادثه ناراحت شده بود به اصغر اعتراض کرد و در ادامه ماجرا به درگیری لفظی کشیده شد.
وقتی کار بالا گرفت، راننده خودرو از ماشینش یک چوبدستی بیرون آورد و به سوی اصغر حمله کرد و در این کشمکش پسر جوان چوب را از راننده گرفت و با آن ضربهای به او زد.
با اینکه در این درگیری هر دو طرف ضرباتی به یکدیگر وارد کرده بودند، اما ضربه چوبی که اصغر زده بود، باعث شکستگی جمجمه طرف مقابل شد.
مرد فورا به بیمارستان انتقال یافت و تحت درمان قرار گرفت اما شرایط طوری بود که به کما رفت. او مدام سطح هوشیاریاش کاهش پیدا میکرد تا اینکه سرانجام بعد از ۱۷ روز روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.
۱۱ سال زندگی مخفیانه
اصغر فکرش را هم نمیکرد ضربهای که به راننده خودرو زده دردسرساز شود اما وقتی که فهمید او فوت شده، از ترس فرار کرد و به مکان نامعلومی گریخت. از همان زمان بود که تحقیقات پلیس برای دستگیری او آغاز شد.
او هنگام فرار هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بود. به همین دلیل تا مدتها پلیس نتوانست از او سرنخی پیدا کند اما خانواده مقتول همچنان پیگیر پرونده و دستگیری قاتل بودند. هیچکس نمیدانست اصغر بعد از فرار به تهران رفته و بهطور مخفیانه زندگی میکند.
او از ترس دستگیری با هیچکس ارتباط نداشت و بهعنوان کارگر ساده در ساختمانها کار میکرد.
او ۱۱ سال تمام به دور از چشم پلیس در تهران به زندگی مخفیانهاش ادامه داد.
دیگر فکرش را هم نمیکرد که مأموران در تعقیبش باشند اما سرانجام سال ۹۳ پلیس به اطلاعاتی درباره مخفیگاه اصغر در تهران دست پیدا کرد و او در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد.
حالا ۱۷ سال از آن قتل میگذرد و اصغر در دادگاه به قصاص محکوم شده است و برای فراهم کردن مبلغ درخواستی اولیای دم و نجات از مجازات قصاص ۱۷ روز زمان دارد.
منبع: همشهری
68
خب بنظر شما این چه تیتری بود که نوشتین چه چیزی داشت که مردم با خوندنش الان شاد بشن غمگین بشن بزنن تو سرشون واسه طرف پول جمع کنن یا واسطه بشن چه خاکی به سرشون بریزن
سلبریتی ها کجایند دهانشان را باز کنند