رهبر جریان اصلاحات کیست؟ / رقابت میان خاتمی و موسوی خوئینی ها شدید شد
محمود صادقی از تماس اصلاح طلبان با موسوی خوئینی ها درباره رهبری جریان اصلاحات خبر داد.
مرداد ماه سال گذشته بود که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، در گفتگویی با روزنامه سازندگی از نداشتن رهبر در جریان اصلاحات گفت:« اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته است که اکنون بگوییم نیازمند رهبر جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند اما آیا به واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری میکنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله و حوزه دیگری ایشان اظهار نظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند به معنای رهبری نیست. رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها.»
بعد از این اظهارنظر جنجالی، حرف و حدیث ها و موجی از واکنش ها درباره رهبریت جریان اصلاحات را به راه افتاد تا اینکه کرباسچی منظورش از اظهاراتش درباره خاتمی را شفاف سازی کرد.
با گذشت یک سال از اظهارات کرباسچی، موضوع عدم رهبریت محمدرضا خاتمی، بار دیگر با نامه سرگشاده موسوی خوئینی ها و فرمان انتخاباتی او به اصلاح طلبان بار دیگر مطرح شد. اینبار اما این گمانه زنیهای مطرح شده حاکی از آن بود که آیا مرد پشت پرده اصلاحات، قصد لیدری جریان اصلاحات را دارد یا خیر؟
احمد مازنی، فعال سیاسی اصلاح طلب، درباره این موضوع گفته بود:« مسئله این نیست که رهبری و لیدری اصلاحات به دست چه شخصی باشد. هم آقای خاتمی و هم آقای موسوی خوئینیها جزو شاگردان مکتب امام خمینی (ره) و جزو نیروهای موسس انقلاب هستند و در تمامی این سالها در پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران موثر و تاثرگذار بودهاند و هرجا مانند دیگر بزرگان، احساس خطر و احساس نیاز کردند، سخنی گفته و مطلبی نوشته و در هدایت و ارشاد جامعه نقش اساسی داشتهاند. آقای موسوی خوئینیها به عنوان یک شخصیت تاثیرگذار و بنابر نظر خودشان از روی خیرخواهی، نامهای خطاب به رهبری و بیانیهای خطاب به مردم و اصلاح طلبان درباره شرکت در انتخابات ۱۴۰۰، بنابر نظر خودشان نوشتند و در مورد مسائلی که به نوعی به مشارکت مردم در انتخابات و تاثیر رای مردم در اداره کشور مربوط میشود، مطالبی را مطرح کردند.»
اما بحث رهبر اصلاح طلبان به همین جا ختم نشده و اخیرا مصطفی کواکبیان، دبیر کل حزب مردمسالاری و عضو شورای هماهنگی اصلاحات، هم در گفتگویی با اشاره به اینکه خاتمی نباید «محور» اصلاحطلبان باشد و او «مشاور» است، عنوان کرد: «در حزب مردم سالاری تاکیدمان بر استفاده از عقل جمعی است. ما هم احترام آقای موسویخوئینیها و هم آقای خاتمی را داریم. ولی معتقدیم که نباید فردمحوری کرد و عقل جمعی باید حاکم باشد. باید از بزرگان مشورت بگیریم ولی اینکه بگوییم ۳۰ حزب هیچ نظری ندهند و تابع یک شخص باشند اینگونه نیست، احزاب باید نظرشان را بگویند و از بزرگان نیز مشورت بگیرند. به اعتقاد بنده باید یک جایگاه مشورتی برای آقای خاتمی در نظر بگیریم، حزب برای خودش استقلال دارد و خودش باید تصمیم بگیرد.»
خاتمی، چه بخواهد و چه نخواهد، رهبری اصلاحطلبان را به عهده دارد
بر همین اساس، محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با خبرآنلاین درباره لیدر جریان اصلاحات، گفت: آقای خاتمی چه بخواهد و چه نخواهد، رهبری اصلاحطلبان را به عهده دارد. اگر چه خود ایشان از لحاظ سجایای اخلاقیای که دارند معمولا از داشتن رهبری فردی اطلاح طلبان اجتناب کرده و به دنبال رهبری جبههای یا تشکیلاتی اصلاحات هستند.
وی ادامه داد: در چند انتخابات اخیر شاهد تلاش های ایشان از طریق جبهههای تشکیلاتی یا حزبی، مانند شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یا شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بودیم تا رهبری جبهه ای رخ بدهد؛ اما با وجود تلاش های ایشان، به دلیل چهره کاریزماتیکی که دارند، همگان جایگاه متمایزی برایش متصور هستند. برای مثال، شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان اگر برای انتخابات مجلس یا شوراها لیستی هم تهیه میکرد، نیاز به پشتیبانی خاتمی داشته و بدون این پشتیانی فردی، گویی این لیست اصلا مقبولیت اجتماعی پیدا نمیکرد و تاکنون به همین صورت بوده است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان آنکه با وجود برخی حوادث، مانند حوادث دی ۹۶، موضع گیری آقای خاتمی در قالب موضعگیری مجمع روحانیون مبارز، عمدتا در افکار عمومی با انتقادهایی رو به رو شد، خاطر نشان کرد: آن موضعگیری هم به این دلیل بود که در مواقعی که موجودیت نظام در مخاطره قرار میگیرد، طبیعی است که تمام اصلاحطلبان احتیاط کرده و حفظ نظام را با حفظ اعتقادهای خودشان، ترجیح میدهند.
خاتمی، جایگاه بسیار متمایزی نسبت به سایر شخصیتها دارد
وی با اشاره به ناآرامی های دی ماه ۹۶ گفت: هنگامی که در آن ناآرامیها، براندزان سعی داشتند که به موجودیت نظام و رهبری خدشه وارد کنند، در ابتدا مجمع روحانیون مبارز با آن حرکتها همراهی نکردند. ضمن این که اعتقادهای خودشان را هم داشتند و از حقوق مردم دفاع کردند اما این عدم همراهی، به دلیل آن که ابزارهای تبلیغاتی هم در اختیار اصلاحطلبان وجود ندارد، نارضایتیها نسبت به موضعگیری ایشان شدت گرفت.
صادقی ادامه داد: بعد از آن ماجرا هم عمدتا مسئله حفظ نظام، باعث شده بود که مقداری در لاک خود فرو بروند. اصراری هم که آقای خاتمی برای رهبری فردی نکردن جریان اصلاحات داشت، مزید بر علت شد. به همین دلیل هم طوری شده است که برخی از افراد از جمله آقای کرباسچی، رهبری ایشان را مورد انتقاد قرار دهند. حال آن که آقای خاتمی سکوت کند یا نکند، جایگاه بسیار متمایزی نسبت به سایر شخصیتها دارد.
موسوی خوئینی ها قصد رهبری ندارد
وی ادامه داد: آقای موسوی خوئینی ها، اعلام کردهاند که مخاطب اظهاراتشان، بیشتر تحلیلگران سیاسی و فعالان اصلاحطلب بودند تا مردم. با توجه به تماس هایی هم که دوستان اصلاح طلب با آقای خوئینی ها داشتند، ایشان به هیچ عنوان مدعی رهبری اصلاح طلبان نبوده و قصد آن را ندارند. آقای خوئینی ها در پی دعوت کردن فعالان اصلاحطلب به شرکت در انتخابات پیش رو بودند.
نماینده سابق تهران در مجلس دهم در پاسخ به این پرسش که آیا رئیس دولت اصلاحات از نامه آقای موسوی خوئینی ها خبر داشت یا خیر، بیان کرد: من در این مورد اطلاعی ندارم. به هر حال هر دوی آنها جزو مجمع روحانیون مبارز هستند. تا جایی که من میدانم این اقدام خوئینیها، یک اقدام فردی بوده است.
خاتمی رهبر بودن خودش را قبول ندارد
محمود صادقی گفت: موضع آقای کرباسچی، درباره رهبری اصلاحات موضع کارگزاران و بیشتر اظهارات فردی نیست. آقای مرعشی هم به عنوان سخنگوی این حزب، اعلام کردند که این حزب با دیگر احزاب اصلاحات همراه است. اظهارات من هم به معنای انکار کار تشکیلاتی و حزبی نیست.
وی افزود: همان طور که آقای خاتمی میخواهند اصلاحطلبان کار خود را از طریق تشکیلات پیش ببرند، من هم به چنین موضعی تاکید دارم اما همچنان معتقدم که حتی با وجود این که خاتمی رهبر بودن خودش را قبول ندارد و تلاش او برای تقویت رهبری تشکیلاتی و جمعی است؛ شخصیت کاریزماتیک او باعث حفظ جایگاهش شده است. بنابراین، زمانی تصمیمات اصلاحطلبان مقبولیت عمومی پیدا می کند که مهر تایید ایشان بر روی آن باشد.
منبع: خبرآنلاین
17
هرکس کروناراشکست داد برنده میشود کمی هم بفکرنابودی مردم باشید صادق باشید
قلندر وارد میشود
رهبر اصلاح طلبان نتانیاهو است،
تمام خط مشی و تفکر اصلاح طلبان بر پایه ویران شدن و تجزیه ایران استوار شده. فرهنگ ملی، تاریخ ملی، غرور ملی و هر آنچه از این دست، آماج حمله اصلاح طلبان است. رهبر این فرقه، هر که هست، ضد دین ترین و ضد وطن ترین آنها است.