حسین دهلوی چگونه هنرمندی بود؟
تعدادی از شاگردان و دوستان زندهیاد حسین دهلوی ـ موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر ـ با برگزاری یک مراسم بزرگداشت در فضای مجازی، با شرح خصوصیات رفتاری و هنری این هنرمند، یاد و خاطرش را گرامی داشتند.
در ابتدای مراسم علی رهبری ـ آهنگساز و رهبر ارکستر ـ که از شاگردان حسین دهلوی بوده است، درباره رابطه خود با این هنرمند فقید توضیح داد: استاد دهلوی برای من تنها معلم نبود، همه چیز بود. آشنایی من با ایشان مثل یک پدر بود. زمانی که ایشان رییس دبیرستان شدند من آلوده رادیو و تلویزیون و برنامههای مختلف بودم که البته پول خوبی هم کسب میکردیم و مدام به جای مدرسه به دنبال این کارها بودیم. زمانی که ایشان مدیر هنرستان شدند، همان اوایل ریاست خود مرا به دفترشان خواستند و گفتند که شنیده است که آقای مفتاح چندین بار مرا جریمه کرده است و تهدید کردهاند که اگر دوباره مرا در تلویزیون ببینند، از هنرستان اخراج میکنند.
او ادامه داد: در آن زمان کیهان بچهها چهارشنبهها بعد از ظهر در تلویزیون برنامه داشت و ما تمام هفته با بچهها برای این برنامهها تمرین میکردیم که از نظر مدرسه این کار ما ممنوع بود. زمانی که آقای دهلوی مدیر مدرسه شد، به من گفتند که اگر علاقه دارم میتوانم کارهای بهتری انجام دهم. ایشان گفتند که آقای فرامزر پایور (موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر) نیاز دارند کسی برای ارکستر ایشان نتهای سنتور را برای کلارینت و آلتو تبدیل کند. در نتیجه استاد دهلوی مرا با آقای پایور آشنا کردند.
رهبری درباره تأثیر حسین دهلوی بر زندگی خود گفت: یک بار در ۱۳ سالگی ایشان جملهای به من گفت که خیلی برایم تأثیرگذار بود. ایشان گفتند که علی رهبری، آینده درخشانی خواهد داشت و این جمله از طرف فرد مهمی مانند ایشان برای من بسیار اهمیت داشت. استاد دهلوی بعدها مرا به اروپا فرستاند و پس از بازگشتم به ایران مرا برای ریاست هنرستان موسیقی به آقای پورتراب معرفی کردند. تا همین پنج سال پیش با استاد دهلوی در ارتباط بودم. ایشان همیشه برای من همانند یک پدر مسئول بودند. قدر ایشان را آنگونه که باید ندانستند و افرادی که نباید جای ایشان را گرفتند.
این موسیقیدان ادامه داد: من و استاد دهلوی همیشه به صورت تلفنی ارتباط داشتیم. حدود ۲۰ سال پیش که رییس دولت اصلاحات به ایشان قول ضبط قطعه «مانی و مانا» را داده بودند و عملی نشده بود، ایشان خیلی ناراحت بودند. به ایشان گفتم که همراه با پسرشان به اتریش بیایند تا آن قطعه را ضبط کنیم که آمدند و با ارکستر فیلارمونیک اسلواکی ضبط کردیم. چند سال بعد که به ایران آمدم دیدم که خیلی به ایشان سخت میگذرد و بیشتر ناراحتی ایشان بر سر این بود که افرادی سر کار بودند که جایگاهی که باید را نداشتند.
او همچنین درباره آثار دهلوی گفت: یکی از اقدامات بزرگ حسین دهلوی جدی گرفتن تلفیق شعر و موسیقی بود. این اقدام ایشان روی من خیلی تأثیر گذاشت و برای همیشه برای ما به یادگار خواهد ماند. همچنین ایشان بسیار منظم بود که این خصوصیت ایشان روی من هم مانده است.
از دهلوی درسهای زیادی گرفتم
سوسن اصلانی ـ موسیقیدان و همسر حسین دهلوی ـ درباره ویژگیهای دهلوی بیان کرد: دهلوی شخصیت خاصی داشت و از نظر من از لحاظ اخلاقی، هنر و مدیریت، انسان والایی بود که من درسهای زیادی از ایشان گرفتم.
او در ادامه درباره چگونگی ازدواج با حسین دهلوی توضیح داد: سال پنجم هنرستان بودم و استاد دهلوی معلم هارمونی، آهنگسازی و ارکستر ما بودند. یک روز در کلاس آهنگسازی از شاگردان خواستند که چهار مضرابی به عنوان یکی از فرمهای موسیقی ایران بسازند. من هم یک چهار مضراب در دستگاه شور ساختم. به کلاس رفتم که کار خودم را به ایشان نشان دهم که وقت نشد کار من و چند نفر دیگر را ببینند. بعد از چند روز مستخدم هنرستان گفت که آقای دهلوی گفتهاند به دفتر ایشان بروم و آهنگی که ساختهام برایشان اجرا کنم. من هم گفتم میترسم، چرا در دفتر؟ اینگونه خیلی برایم سخت میشود. مستخدم مدرسه گفت نه استاد دهلوی اینگونه گفتهاند بروید. از او خواستم میز و پوپیتر هم برایم بیاورند. گفت قبلا بردهایم. خیلی تعجب کردم که برای یک شاگرد از قبل این اقدام را انجام داده بودند. به هر حال با ترس و لرز به دفتر ایشان رفتم. به من گفتند بنشین و قطعه خود را بنواز. دیدم خانمی هم در دفتر نشستهاند و خیلی با دقت مرا نگاه میکرد. چهار مضرابم را اجرا کردم و آقای دهلوی گفت خوب است، پاک نویس شود.
اصلانی اضافه کرد: دیدم که آن خانم خیلی به من نگاه میکند و میخندد و چون نمیدانستم ماجرا چیست از دفتر بیرون رفتم. ولی بعدها فهمیدم خواهر استاد بودهاند و مرا برای ازدواج با استاد در نظر گرفته بودند. پیش از آن آقای محمد میرنقیبی (موسیقیدان) که در آن زمان ناظم مدرسه بود، به من گفته بود که میخواهد به منزل ما برود و با پدر و مادرم صحبت کند. من هم نمیدانستم ماجرا چیست و گمان میکردم قرار است به منزل همه دانش آموزان برود. به همین دلیل به هم کلاسیهایم گفتم که قرار است آقای ناظم به خانههایمان برود و صحبتهایی با پدر مادرهایمان دارند. ولی آقای میرنقیبی به منزل ما رفته و با پدر و مادرم برای ازدواج من با آقای دهلوی صحبت کرده بودند که البته همه مخالفت کرده و گفته بودند اختلاف سنی زیاد است و سن من برای ازدواج کم است.
او تصریح کرد: وقتی به خانه رفتم مادرم از من سوال کرد که به نظرت آقای میرنقیبی به چه علت به اینجا آمده بود؟ گفتم نمیدانم. من سعی میکنم در مدرسه شاگرد خوبی باشم. چه شده؟ گفتند یک نفر از هنرستان از تو خواستگاری کرده فکر میکنی کیست؟ من هم اسم خیلیها را نام بردم جز نام استاد دهلوی و وقتی گفتند که ایشان بوده است اصلا باورم نمیشد. خلاصه بعد از یک سال در سن ۱۹ سالگی با ایشان ازدواج کردم.
این هنرمند درباره ادامه کار هنری خود پس از ازدواج با حسین دهلوی توضیح داد: یک سال بعد از ازدواج، دخترم مهرنوش به دنیا آمد و بعد از سه سال هاله و هومن. در این مدت دیگر با سه تا بچه نمیتوانستم ساز بزنم. البته مدتی هم خارج از کشور بودیم و دهلوی به کار موسیقی میپرداخت که من باید محیط خانه را برای او آرام نگه میداشتم چون آن زمان اوج کار ایشان بود و در حال ساخت اپرای خسرو شیرین، بیژن و منیژه و ... بودند. زمانی که از اتریش و آلمان به ایران بازگشتیم ایشان به من گفتند که اکنون میتوانم ادامه تحصیل بدهم و به کمک خودشان و مادرم ادامه تحصیل دادم و استخدام فرهنگ و هنر شدم. من از ابتدای هنرستان و حتی بعد از ایشان چیزهای زیادی در موسیقی یاد گرفتم و زمانی که به دانشگاه رفتم و مشغول به کار شدم کمک زیادی به من کرد.
نام استاد دهلوی برایم یادآور نظم است
همچنین حسین علیزاده درباره آشنایی خود با استاد حسین دهلوی گفت: دوره هنرستان موسیقی بعد از ریاست روح الله خالقی، زمانی بود که من تازه به هنرستان رفته و سال اول بودم. آن زمان تمام اساتید هنرستان نه تنها اساتید موسیقی حتی آنهایی که دروس نظری را تدریس میکردند، وقتی سر کلاس میآمدند و اسم خالقی را میآوردند بغض میکردند؛ زیرا نه تنها یک هنرمند بلکه یک دلسوز و عزیز را از دست داده بودند. طبیعی بود که این نگرانی باشد که پس از ایشان چه کسی ریاست را بر عهده خواهد گرفت. ولی مسئولان به خوبی دریافتند که جانشین استاد خالقی باید استاد دهلوی باشد. من سال ۱۳۴۳ به هنرستان رفتم که استاد دهلوی مدیر هنرستان بود؛ دورانی بود که فعالیتهای استاد دهلوی در رشته آهنگسازی و موسیقی شروع به شکوفایی کرده بود. در این سالها طبیعی بود که باید به مسائل کاری خود میرسیدند و مدرسه را به گونهای اداره میکردند که بتوانند شاگردانی تربیت کنند که بعدها نمونههای خیلی خوبی شوند.
او ادامه داد: زمانی که برای ورود به هنرستان نزد ایشان آزمون دادم بدون اینکه زمینه قبلی درباره ایشان داشته باشم او را خیلی با جذبه دیدم. اگر ساده به ایشان نگاه میکردی ممکن بود فکر کنی فردی است که کمتر مهربان باشد ولی در مواقع حساس و وقتی که مشکلی داشتی میدیدی که مهر یک پدر و معلم را به همراه دارد. سختگیری و دقت استاد دهلوی بود که همیشه میخواست شاگردان هنرستان را افراد منظم و هنرمند بار بیاورد. ایشان چون مدیر خیلی خوبی بود از اساتید خیلی خوبی همانند زنده یاد استاد پورتراب و استاد فرهاد فخرالدینی دعوت به کار کرده بود که ایشان را در این مسیر به خوبی همراهی کردند.
او در پایان گفت: جوانها باید بدانند که بدترین چیز برای یک هنرمند، این است که درگیر کارهای اجرایی شود و از کار هنری خود باز بماند. زمانی که استاد دهلوی مدیر هنرستان بود بهترین شاهکارهای خود را خلق کرد. ایشان کار کسی را کپی نمیکرد و خط کاری خود را داشت. هر روز هر گاه هر چند هم که زود به مدرسه میرفتیم ایشان در آنجا بود و در حال ساخت موسیقی بودند. آثاری که ایشان خلق میکرد جوهره ایرانی داشت؛ زیرا از کودکی با موسیقی ایرانی بزرگ شده بودند. دوره مدیریت ایشان هنرمندان بزرگ و با ارزشی تربیت شدند. ایشان در زمینه تدریس هم موفق بودند. ایشان غنیمتی بود که به هنرستان سپرده شد و امیدوارم هنرستان دوباره روزی به آن دوران بازگردد و برای این کار افرادی همانند خالقی و دهلوی مدیریت آن را بر عهده بگیرند. هر بار اسم ایشان را بر زبان میآورم احساس میکنم که باید مصمم کار کنم و منظم باشم؛ همانند یک هنرمند واقعی.
دهلوی اهل حسد نبود
احمد پژمان ـ آهنگساز و موسیقیدان ـ نیز درباره حسین دهلوی گفت: آقای دهلوی در ارکستر آقای پایور مینواخت و من ویولن مینواختم. قرار شد به مناسبت افتتاح تلویزیون اجرایی داشته باشیم که اولین قطعه اجرایی «سبک بال» بود که از آثار خیلی خوب استاد دهلوی بود. البته ایشان بعدها که برای تحصیل به آلمان رفتند آن را تغییر دادند و تا حدودی مدرن کردند که من همیشه اولی را بیشتر دوست داشتم. آقای دهلوی همیشه میگفتند ارکستر خوراک میخواهد و خودشان همیشه مینوشتند و بعدها که من هم اضافه شدم بدون هیچ حسادتی مرا تشویق میکرد و آثارم را به خوبی اجرا میکرد. بهترین قسمت درباره آهنگسازی ایشان این بود که همه چیز را از موسیقی اصیل ایرانی میگرفت و غرب زدگی در آثارش وجود نداشت.
او ادامه داد: یک بار برای کمک به سیل زدگان پاکستان به یکی از شهرهای کوچک لاهور برای برگزاری کنسرت رفتیم. مردم نمیداستند که کنسرت چیست و فکر میکردند که مهمانی است. پس از شروع کنسرت مردم شروع کردند به حرف زدن که آقای دهلوی کار را متوقف کرد و به فارسی گفت که چرا انقدر حرف میزنند و همه را ساکت کردند. ولی وقتی که شروع کردیم دوباره شروع به حرف زدن کردند. ایشان خیلی مراقب همه چیز و همه کسی بود و از نقد خوشش میآمد. او آدم سخت گیر و دموکراتی بود.
دهلوی بسیار مدبر بود
در پایان کامبیز روشن روان اظهار کرد: زنده یاد حسین دهلوی را از سالی که وارد هنرستان موسیقی شدم؛ یعنی سال ۱۳۴۰ میشناسم. ایشان را آن زمان به عنوان مدیری که بسیار در کار خود جدی بود میشناسم. کارهایی همانند اداره هنرستان، انتخاب معلم ها، دروسی که باید میخواندیم و حساسیتی که نسبت به انتخاب ساز برای ما داشتند و اینکه هنرجویان به بهترین نحو آموزش ببینند. ایشان بسیار سختگیر و مدبر بودند. ایشان را به عنوان یکی از برجسته ترین هنرمندان موسیقی میشناسم؛ چون در عین اداره دبیرستان رهبری ارکستر صبا را به عهده داشتند و این کار را به خوبی انجام میدادند.
منبع: ایسنا
72