حق با کیست؟ شهرام ناظری یا محمدرضا لطفی/ دعوای ۴۰ ساله بالا گرفت
بحث بر سر قطعه
۴۰ سال پس از خلق تصنیف خاطرهانگیز "کاروان شهید" محمدرضا لطفی، ادعای نه چندان تازه شهرام ناظری مبنی بر این که بخشی از شعر و آهنگ اثر را او ساخته جنجال به پا کرده است؛ کدامیک حقیقت را میگویند؟
آتش در کاروان
شبیه این کتابهای اول شاعرانی است که پس از آن هر چه مینویسند، مثل آن اولی نمیشود؛ تعدادشان زیاد نیست. آدم هر چه جلوتر میرود، تجربهاش بیشتر میشود، بهتر مینویسد و بهتر خلق میکند، اما گاهی هم نمیشود که نمیشود و بنا در همان خشت اول در درخشانترین وجه خود باقی میماند. بعد از آن هر کاری میکنید، شما را برمیگردانند سر خانه اولتان و میگویند اما آن اولی چیز دیگری بود. ماجرا برای تصنیف "کاروان شهید" به عنوان نخستین قطعه موسیقی که درباره جنگ تولید شد هم همین است؛ تصنیفی که با همکاری محمدرضا لطفی به عنوان آهنگساز، محمد ذکایی به عنوان شاعر و شهرام ناظری به عنوان خواننده فقط چند روز پس از حمله عراق به خاک ایران ساخته شد و هنوز هم به عنوان درخشانترین لحظه موسیقایی مرتبط با جنگ مطرح است. انگار که در بلافصلبودن و در تمرکز بر "آنِ" هنر، چیزی باشد که در کسب تجربه و تمرین و کوشش نباشد. انگار جرقه نخستین واکنش، کیفیتی فراتر از هرگونه مداقه و تحقیق را احضار کرده باشد. از پاییز ۱۳۵۹ تا حالا ۴۰ سال از کاروان شهید میگذرد و برای مردم ایران، قافلهسالارِ کاروان هنوز همان سرو شهید جوانی است که روزی شهرام ناظری فریادش کرد: از این ماتم، خون میگریم/ ای یاران، ای یاران، سوزم از داغ غمی/ داغ ظلم و ستمی.امروز اما قصدمان یادآوری آن تصنیف نیست؛ متأسفانه بهانه پرداختنمان به آن جراحتی است که میتواند روی دلِ بزرگ و روان پاکِ آن لحظه ناب موسیقایی وارد آید. پس از ۴۰ سال ادعایی درباره روند شکلگیری ترانه و موسیقی این تصنیف شکلگرفته و از سوی دیگر، پاسخهایی هم به این ادعا داده شده است. چندوچون ماجرا را بررسی کردهایم، اما قبلش بگذارید بگوییم اینها، سرمایههای موسیقی ما هستند و با هیچ ناملایمتی و نزاعی، نقاط وصل روح جامعه ایرانی با آنها از بین نمیرود و کاروان شهید برای همیشه در حافظه تاریخی ایرانیان از آغاز جنگ باقی خواهد ماند.
کدام حاشیه؟
عصر شنبه خبرگزاری ایسنا یادداشتی از مازیار شاهی، آهنگساز و نوازنده را روی خروجی سایتش فرستاد که طی آن به آنچه "حاشیههای تصنیف کاروان شهید" مبنی بر این که "شهرام ناظری اخیرا عنوان کرده سازنده ملودی این اثر او بوده است و نه محمدرضا لطفی" واکنش نشان داده بود. بدیهی بود که ابتدای امر ما بخواهیم بدانیم این حاشیه کجا ایجاد شده و شهرام ناظری نیز کجا چنین ادعایی را مطرح کرده است؟ در واقع به این دو نکته باید در متنِ خبر ایسنا اشاره میشد، اما این خبر که حاوی یادداشتِ شاهی به عنوان یکی از شاگردان جوانِ محمدرضا لطفی هم بود، هیچ اطلاعی از این بابت به دست نمیداد. جستوجوهای ما هم بینتیجه مانده بود و مدام به این فکر میکردیم چه اظهارنظری بوده که از چشم ما دورمانده و علاوه بر این چه حاشیهای بوده که به گوش ما به عنوان اهل رسانه نرسیده است؟ در عین حال که خاطرمان بود چند سال پیش روایتی خواندهایم از این که شهرام ناظری در مراسم تشییع پیکر دوست شهیدش به ملودیِ کاروان شهید رسیده است، به ادعای تازهای که حالا مطرح و جنجالیشده و حالا نیازمند واکنش باشد، برنمیخوردیم.
ماجرا از اینجا شروع شد سرگرد محمودی
یک روز گذشت و به صورت اتفاقی و از سر عادت به شنیدن پادکستهایی درباره موسیقی، قسمت جدیدِ پادکستی را گوش میدادم که ازقضا درباره روند شکلگیری همین تصنیف بود. سازندگان این پادکست، گفتوگویی اختصاصی هم با ناظری ترتیب داده بودند. به گفتوگو که رسید، متوجه شدیم همه حرف و حدیثها به همین پادکستِ پنهانمانده از جستوجوهای اینترنتی ما مربوط است؛ البته همچنان نمیتوان مطمئن بود منظور شاگرد محمدرضا لطفی از ادعای شهرام ناظری به حرفهای این خواننده در این پادکست مربوط باشد، اما جز اینجا ناظری اخیرا دراینباره حرفی نزده است. در این قسمت از این پادکست که اواسط مهرماه اخیر به بهانه چهلمین سالروز آغاز جنگ عراق با ایران و محاصره تهیه شده در خلال ماجرای محاصره و آزادی خرمشهر به داستان ساختهشدن تصنیف کاروان شهید هم پرداخته میشود که ازقضا به یکی از شهدای جنگ هم مربوط بوده است؛ سرگرد جواد محمودی.
برای همسرِ دخترخاله
سرگرد محمودی، متولد سال ۱۳۲۲ در کرمانشاه بوده است. نیروی پلیس ژاندارمری که تابستان ۱۳۵۹ از اراک به خرمشهر منتقل شده و میشود فرمانده پاسگاه پلیس راه خرمشهرـآبادان. یعنی همان مسیری که صدام گفته بود بهراحتی به آنجا میرسند و کار را تمام میکنند. همین پاسگاه بین شهری، اولین هسته مقاومت ایران برابر عراق بود. سرگرد محمودی، دهم مهرماه در همین پاسگاه شهید و برای تشییع و خاکسپاری به کرمانشاه منتقل میشود و آن روز، یکی از بستگانش، خود را از تهران برای شرکت در مراسم به کرمانشاه میرساند؛ پسرخاله همسرش: شهرام ناظری.
شعر و ملودی کاروان شهید از کرمانشاه آمد؟
شهرام ناظری در گفتوگو با سازندگان این پادکست درباره این روز از مهر ۵۹ در کرمانشاه میگوید: "یکی از نزدیکان و رفقای من که شوهر دخترخاله من هم بود و از کردهای غیور. علاوه بر فامیلی، دوستیِ نزدیکی هم بین ما بود. درست روز اول ورود عراقیها به ایران پیش از اینکه ارتش صدام بخواهد وارد خرمشهر شود به پلیسراه خرمشهرـآبادان میرسد و همان روز اول ایشان آنجا شهید میشود. به بقیه گفته بود خودتان را نجات بدهید و بروید. اینها را همکارهایش در مراسم ختم تعریف میکردند. میگفتند گفته بود غیرت کردی من اجازه نمیدهد فرار کنم. چند نفر از بقیه خودشان را نجات میدهند اما ایشان میماند و شهید میشود. من رفتم به کرمانشاه برای تشییع. ما خیلی دوست بودیم. وقتی میخواستند از یک دوستیِ محکم حرف بزنند، ما را مثال میزدند. وقتی او را آوردند، همه جا پر گُل بود. صحنه را که دیدم، تحتتاثیر قرار گرفتم و ناخودآگاه شعری به ذهنم آمد. کاروان که میآمد در ذهنم شعری گذشت: "میگذرد کاروان، روی گل ارغوان، قافلهسالارِ آن، سرو شهید جوان". اشک میریختم و دنبال پیکر ایشان شعر را زمزمه میکردم. صحنه عجیبی بود".
لطفی آهنگ را ادامه داد؟
ناظری در ادامه این گفتوگو از این میگوید که ایده ملودی و شعر را با محمدرضا لطفی که آن روزها سرپرست گروه شیدا و یکی از مدیران کانون فرهنگی و هنری چاووش بود، مطرح کرده است: "وقتی آمدم تهران فوری با لطفی مطرح کردم. گفتم یک آهنگ و شعری آمده. من سابقه این که شعر روی آهنگ بنویسم دارم. همیشه نزدیک بودهام به ادبیات و شعر میسرودم. ملودیِ شروع را به لطفی دادم. گفت بقیه شعرش را هم بگو. عجیب بود که نمیشد. زنگ زدم به یکی از دوستانم که شاعر است؛ محمد ذکایی که تخلصش هومن است. گفتم هومن بیا این شعر را که تا اینجا گفتهام ادامه بده. گفتم قرار است لطفی آهنگ را ادامه بدهد و شما شعرش را بگویی. گفت حتما. لطفی که آهنگ را ادامه داد به ذکایی رساندم. من شعر را تا "شمع جان" نوشته بودم. از اینجا به بعد را ذکایی نوشت و لطفی هم آهنگش را ساخت و اثر پخش شد."
۸ از ۲۰
خب شهرام ناظری میگوید تا سطرِ هشتمِ این شعر ۲۰ سطری را نوشته بوده و از محمد ذکایی خواسته آن را ادامه بدهد. خود ذکایی پیشترها این روایت را به دست داده است: "آقای لطفی با من صحبت کردند و نوار آهنگی را در اختیارم قرار دادند تا روی ملودی آن ترانهای بگویم. بارها آن نوار را گوش دادم و با خود زمزمه کردم تا به قول معروف شعر خودش بیاید. روزی از روزها که از میدان هفتتیر میگذشتم، جماعت بسیاری را دیدم که شهیدان وطن را که در جنگ کشته شده بودند، تشییع میکردند. احساس عجیبی به من دست داد و همانجا این شعر بر زبانم جاری شد: میگذرد کاروان/ روی گل ارغوان/ قافلهسالار آن/ سرو شهید جوان.آن را روی تکه کاغذی نوشتم که همان سرآغاز ترانه کاروان شهید شد. چند روزی طول کشید تا شعر را تمام کردم. پس از مرور و اصلاحات نهایی آقای لطفی این شعر و آهنگ را خودشان برای تصویب به اداره رادیو بردند که تصویب هم شد. پس از آن هم نوارش به بازار آمد."
چه کسی حقیقت را میگوید؟
خب، حالا که ادعای شهرام ناظری، روایت شاعرِ این تصنیف و رد ادعای ناظری را خواندید، برویم ببینیم هر یک از این روایتها چه تناقضهایی را آشکار و نمایندگی میکنند
تاریخ خلق اثر: کمی بعد از خلق تصنیف کاروان شهید، هشتمین آلبوم کانون چاووش منتشر شد که همین تصنیف را نیز دربرداشت. در اطلاعات نوار کاست این آلبوم، از محمدرضا لطفی به عنوان آهنگساز و از محمد ذکایی به عنوان شاعر یاد شده بود. در همه این ۴۰ سال نیز از این دو به عنوان آهنگساز و شاعر این تصنیف یاد شده است. تاریخ تولیدِ کاروان شهید در آلبوم "چاووش ۸" تابستان ۵۹ ذکر شده است. تا اینجای کار، همین تاریخ، مهمترین تناقض موجود در این روایتها را آشکار میکند؛ کاروان شهید تصنیفی است درباره شهدای جنگ. میدانیم که تاریخ آغاز جنگ، واپسین روز تابستان ۱۳۵۹ است؛ یعنی سیویکم شهریور؛ این تصنیف نمیتوانسته در تابستان خلق شده باشد؛ بنابراین احتمالا روایت ناظری مبنی بر اینکه این اثر سه هفته پس از شهادت دوستش
به تاریخ ۱۰ مهر ضبط شده درستتر است.
وجه نزول شعر: ناظری میگوید در مراسم تشییع پیکر دوست شهیدش در کرمانشاه، دو سطر اول شعر از ذهنش گذشته و بعدا آن را تا سطرِ منتهی به "شمع جان"
یعنی سطر هشتم ادامه داده و سپس آن را به محمد ذکایی سپرده تا ادامهاش بدهد. روایت شاعر را هم که خواندیم؛ نه اشارهای به مراسم تشییع پیکر دوست ناظری کرده و نه از سطرهایی که ناظری ادعا کرده نوشته بوده حرفی به میان آورده. ذکایی این روزها ۷۴ ساله است و در تهران زندگی میکند.
استدلال نیست: ناظری در گفتوگو با پادکست مورد اشاره، ادعا نکرده که آهنگساز تصنیف کاروان شهید بوده است. او گفته دوسطر شعر به صورت ملودیک از ذهنش گذشته و آن را با محمدرضا لطفی برای آهنگسازی در میان گذاشته است. مازیار شاهی آهنگساز اما پاسخ این حرفها را طوری داده که انگار ناظری ادعای آهنگسازی کرده است. در یادداشت هشت قسمتی شاهی نیز چند تناقض هست:
او گفته چرا ناظری در تمام سالهایی که لطفی زنده بوده و امکانِ پاسخ به این ادعا را داشته، سکوت کرده است. این در حالی است که اتفاقا ناظری در زمان حیات لطفی نیز گفته بود که ایده ملودیِ کاروان شهید را او داده است. محمدرضا لطفی ۱۲ اردیبهشت ۹۳ درگذشته و روایتی که حالا ناظری دوباره آن را مطرح کرده، در زمان حیات لطفی در فصلنامه داخلی خانه موسیقی به تاریخ تابستان ۹۲ به قلمِ عطا نویدی ثبت شده است.
شاهی نوشته: "ملودی این اثر، مطابقت کامل با شیوه ملودیپردازی محمدرضا لطفی دارد. به عنوان مثال، مقایسه کنید اوج این اثر را با اوجِ تصنیفِ "ای پدر" ساخته محمدرضا لطفی." حرف شاهی کاملا درست است، اما چنین اظهارنظری مبتنی بر استدلال نیست. ما حرفهای ناظری را تایید نمیکنیم، اما "نزدیکیِ ملودیپردازیِ این تصنیف" با "شیوه ملودیپردازیِ محمدرضا لطفی" استدلال نیست، گمانهزنی است.
شاهی همچنین نوشته: "اعضای گروه شیدا که اثر را نواختهاند، چنین ادعایی را تایید نمیکنند". خب آنها میتوانستند در جریان پیشتولید این اثر نبوده باشند.
شاهی ادعا کرده: "آقای ناظری در میانِ ملودیهایی که ساختهاند، هیچ اثری شبیه این به لحاظِ فرم ملودیپردازی ندارند". باز هم باید گفت این استدلال نیست، پایه منطقی برای استدلال ندارد.
سریال دنبالهدارِ مالکیت معنوی
تا وقتی سهم تولیدکنندگان آثار هنری از مالکیت معنوی و مادی آثار با روال حرفهای پیش نرود، وضع بر همین منوال خواهد بود. یک مثال میزنیم؛ آلبومهای گروه موسیقی پینکفلوید را به عنوان گروهی که اتفاقا اعضایش همواره بر سر این مسائل درگیر بودند، ببینید. در هر یک از آلبومها دقیقا سهم هر عضو در تولید تکتکِ محصولات یک آلبوم مشخص است. اگر روزی راجر واترز آمده و گفته که ایدهای برای یک شعر یا ملودی دارد و آن را با اعضا در میان گذاشته و یکی دیگر از اعضا شعر و آهنگ را ساخته، هم سهمِ ایدهپرداز مشخص است و هم سهمِ سازنده. دیگران هم که در این میان فقط مجریِ تولید بودهاند یعنی مثلا فقط نوازندگی کردهاند، سهمشان جداست. این سهم که میگوییم لزوما مادی نیست. به این صورت است که در آلبوم قید میشد ایدهپرداز چه کسی بوده، چه کسی اثر را تولید کرده و چه کسانی هم آن را اجرا کردهاند. اگر ۴۰ سال پیش در کانون چاووش به عنوان مهمترین نهاد موسیقایی مستقل آن روزگار چنین روالی در کار بود، حالا پس از چهار دهه این مباحث و جدلهای لفظی درنمیگرفت.
۴۰ سال حیات "کاروان شهید" روی نوار زمان
مهر ۱۳۵۹
ضبط اثر با آهنگسازی محمدرضا لطفی و آواز شهرام ناظری به همراه گروه شیدا .
زمستان ۱۳۵۹
تصنیف کاروان شهید در آلبوم "چاووش 8" منتشر شد. این تنها باری است که این اثر رسما منتشر شده است.
۱۳۶۰
گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی، بخش اولِ آلبوم "چاووش ۸" را همراه با ناظری در پارک خرم (ارم کنونی) اجرا میکنند.
۱۳۷۵
کلیپ کاروان شهید به عنوان سمبل هشت سال دفاع مقدس ساخته و پخش شد.
۲۵ آذر ۱۳۸۷
محمدرضا لطفی به همراه گروه همنوازان شیدا و اینبار با خوانندگی علیرضا شاهمحمدی، پس از ۲۸ سال، دوباره کاروان شهید را اجرا کرد.
تابستان ۱۳۹۲
از ناظری خاطرهای در شماره تابستانِ فصلنامه داخلی خانه موسیقی نقل شد مبنی بر این که شعر و ملودیِ شروع کاروان شهید از او بوده است.
۱۳۹۳
سال قبل نیز کلیپی برای این اثر ساخته شده بود و اینبار کلیپی دیگر برای این اثر از برنامه "ساعت ۲۵" تلویزیون پخش شد.
شهریور ۱۳۹۵
شهرام ناظری طی گفتوگویی بلند به ساخت کلیپهای کاروان شهید پس از پایان جنگ اعتراض کرد و گفت آنها بدون اجازه و اطلاعش ساخته شدهاند.
مهرماه ۱۳۹۹
ناظری در گفتوگویی بار دیگر به ماجرای ایدهپردازیاش برای ملودی کاروان شهید و همچنین نوشتن سطرهای آغازین شعر این تصنیف اشاره کرد.
آذر ۱۳۹۹
با این که این ادعاها هفت سال پیش هم مطرح شده بود، اینبار سر و صدا به پا کرد و پاسخهایی در پی داشت ؛ یعنی همینهایی که در این دو صفحه خواندید.
منبع: جامجم
72