۶۱ سال پس از روزی که برای اولینبار در ایران عنوان "ملکه" رسمیت یافت
فرح، شریک جرم شاهی که گریخت / از نحوه آشنایی با محمدرضا تا ماجرای ربایش توسط مارکسیستها و خروج از کشور
محمدرضا پهلوی و فرح دیبا در روز ۲۹ آذرماه سال ۱۳۳۸ با هم ازدواج کرده و فرح از ۳۰ آذر آن سال تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ملکه ایران بود.
به گزارش خبر فوری ، طبق اسناد تاریخی، محمدرضا شاه و فرح دیبا در روز ۲۹ آذرماه سال ۱۳۳۸ با هم ازدواج کرده و فرح از ۳۰ آذر آن سال تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ملکه ایران بود.
میتوان گفت فرح پهلوی با تمام نقطه ضعفهایش تنها ملکه تاریخ معاصر ایران بوده است. مقام ملکه در عصر قاجار و رضاشاه بیمعنی بود. فوزیه و ثریا نیز چنان بیمیل به دربار و امور حکومتی بودند که میتوان آنها را چون عروسکی در دربار پهلوی دانست. در این میان، فقط فرح بود که تا حدی شمایل یک بانوی سلطنتی را داشت. از این جهت بررسی زندگی و اقداماتش شاید ما را به شناخت رژیم پهلوی رهنمون سازد.
در این گزارش مروری داریم بر برخی از جنبههای زندگی فرح، آخرین ملکه ایران.
خانواده
فرح دیبا تنها فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا بود. فریده قطبی مادر فرح دیبا اهل لاهیجان در گیلان بود و از تبار "قطبالدین شریف لاهیجی" بود.
پدربزرگ پدری وی نیز سفیر ایران در هلند بود و به این ترتیب فرح برخلاف آنچه نشان میدهد، از ابتدا وصل به خانواده اشراف بود.
تحصیلات و سفر به خارج
فرح دیبا پیش از ازدواج در ایران تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل در رشته معماری به کشور فرانسه رفت و در کنار تحصیل به زبانهای انگلیسی و فرانسوی تسلط پیدا کرد.
فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت. وی در امتحانات دیپلم دبیرستان شاگرد اول شد و از مدرسه اختصاصی معماری پاریس پذیرش گرفت. وی کوشش کرد که از بورس تحصیلی استفاده کند ولی موفق به گرفتن آن نشد.
پرستاری در فرنگ
برای تأمین هزینه تحصیل فرح دیبا در فرانسه، مبلغ ۱۵۰ تومان هر ماه از سوی مادر و دایی او (محمدعلی قطبی) از راه وزارت خارجه به فرانک فرانسه تبدیل و برای او فرستاده میشد. این مبلغ برای تأمین هزینههای زندگی و تحصیل فرح در پاریس کافی نبود بهطوریکه فرح مجبور بود برای تأمین کسری بودجه و مخارج خود در خانه فرانسویان به عنوان پرستار بچه کار کند.
نزدیکی به حزب توده
فرح در دوران دانشجویی از راه یکی از همکلاسیهایش به نام "انوشیروان رئیس فیروز" که از فعالان حزب توده ایران بود به سازمان دانشجویی حزب توده پیوست.
ملاقات ناخواسته اول با شاه
در سال ۱۳۳۸ پادشاه وقت ایران، محمدرضا پهلوی که برای دیدار رسمی و گفتگو با "ژنرال دوگل" به کشور فرانسه رفته بود در یک مهمانی که در سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود با دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه دیدار کرد. فرح یکی از این دانشجویان بود و مکالمه کوتاهی با شاه ایران داشت.
تلاش برای ازدواج با همکلاسی و بازگشت به ایران
در اوایل سال ۱۳۳۷ فرح با فرستادن نامه و عکس برای خانواده خود از آنها اجازه میخواهد تا با یک جوان ایرانی به نام "کریم پاشا بهادری" ازدواج کند. پسردایی فرح "رضا قطبی" که در ازای دوران تحصیل همراه فرح در فرانسه بود از او میخواهد به ایران بازگردد و با مادرش برای ازدواج مشورت کند.
فرح بیش از ۲ ماه در تهران میماند و رضایت خانوادهاش را برای ازدواج با آن جوان جلب میکند اما چند روز پیش از مراجعت به پاریس هنگامی که برای تمدید اسناد مربوط به گذرنامه به وزارت خارجه مراجعه میکند مسئولان از تمدید اسناد خودداری کرده و به فرح میگویند نام او در فهرست مخالفان فعال اعلیحضرت قرار دارد. فرح بسیار نگران میشود اما دایی فرح "محمدعلی قطبی" به او و مادرش دلداری داده و به آنها میگوید دوست صاحب نفوذی دارد که با "اردشیر زاهدی" که در آن زمان رئیس امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج بود آشنایی داشته و از او برای حل مشکل فرح کمک خواهد خواست.
زاهدی با فرح دیدار کرد و از او خوشش آمد. او سپس فرح را به "شهناز" دختر شاه معرفی کرد و از این طریق زمینه آشنایی فرح با محمدرضا شاه فراهم شد.
نحوه آشنایی با شاه
مارگارت لاینگ در کتاب «مصاحبه با شاه» آشنایی فرح با محمدرضا پهلوی را چنین توصیف میکند: "در اردیبهشت ۱۳۳۷، شاه ۳۹ ساله برای سفری خصوصی به پاریس رفت، سفیرکبیر ایران در فرانسه، مهمانی کوچکی ترتیب داد تا در آن بهترین دانشجویان ایرانی در خارج از کشور را به شاه معرفی کند. در میان آنان، دانشجوی دختری ۲۰-۱۹ ساله بود که در دانشکده ویژه آرشیتکت پاریس، سال سوم تحصیلاتش را میگذراند. به گفته لاینگ، فرح دیبا در دیدار با شاه محکم جلوی شاه میایستد و در مورد مشکل بیکاری فارغالتحصیلان از شاه توضیح میخواهد!» و همین امر مقدمهای برای آشنایی شاه و فرح به حساب میآید.
اما روایتهای غیررسمی به رغم تفاوتهایی در جزئیات، یک نقطه اشتراک قابل توجه و شروعی مشترک دارند. در همه آنها، سرنخ آشنایی شاه و فرح به داماد ذینفوذ شاه که به خوشگذرانی و عیاشی و البته بددهنی معروف بود، میرسد و این فرد کسی جز اردشیر زاهدی (داماد شاه و سفیر ویژه او در واشنگتن) نبود."
روایت حسین فردوست از فرح
ارتشبد "حسین فردوست" دوست و محرم اسرار شاه و معاون ساواک و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی که بعد از انقلاب از مخالفان شاه شده بود، جریان آشنایی شاه با فرح را چنین روایت میکند: "چنین دختری (منظور فرح است) نمیتوانست مورد پسند هیچ مردی باشد، برای درک این ادعا کافی است به آلبوم آن دوران فرح مراجعه شود (!)، فرح از فرط استیصال برای اخذ کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک میرود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند. اگر ندانیم حصارک چیست، شاید مسئله مفهوم نشود. در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوانش، منتظر شکار دخترها و زنها مینشست و هر مراجعهکننده از جنس مؤنث اگر مورد پسند زاهدی واقع میشد، بلافاصله به اتاق خواب میرفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود، او را به یکی از رفقایش که حضور داشتند میداد. این بود شغل و کار اردشیر زاهدی، حال این دختر در چنین وضعیتی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک میرود، لابد زاهدی از این دخترک خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن میزند که دختری اینجا آمده و اگر اجازه بدهید او را بیاورم و محمدرضا میپذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او کیست، او را به فرودگاه میبرد... و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج میکند و معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول میکند!"
فرح و فسادهایش
جمعيتها و سازمانهايي که فرح ديبا عهده دار اداره آنها بود، پروندههای سنگین فساد مالی داشتند.
این نهادها که برای پوشش مفاسد اقتصادی و گاه اخلاقی به کار میرفتند، شامل این ارگانها بود:
1- جمعيت خيريه فرح پهلوي
2- جمعيت کمک به جذاميان ايران
3- جمعيت ملي مبارزه با سرطان
4- سازمان رفاه خانواده
5- سازمان مهد کودک
6- انجمن ملي حمايت کودک
7- جمعيت حمايت از کودکان بي سرپرست
8- جمعيت آسيب ديدگان از سوختگي
9- بنگاه حمايت از مادران و نوزادان
10- سازمان کمک به نيازمندان
11- سازمان بهداشت
12- سازمان اردوهاي کار کشور
13- دانشگاه فرح پهلوي و بيمارستانهاو درمانگاههاي تابعه
14- سازمان تنظيم خانواده
15- کنگره پزشکي رامسر.
فرح و فرزندانش
فرح و محمدرضا پهلوی دارای ۴ فرزند به نامهای رضا پهلوی، فرحناز، علیرضا و لیلا بودند که از این میان لیلا و علیرضا به ترتیب در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۹ خودکشی کردند.
ماجرای ربایش فرح توسط مارکسیستها
سال ۱۳۵۲ ساواک اعلام کرد که عدهای از روزنامهنگاران و فعالان فرهنگی را دستگیر کردهاست که قصد داشتند شاه را ربوده و فرح پهلوی و رضا پهلوی فرزند وی را گروگان بگیرند. اطلاعیه ساواک این افراد را دارای دیدگاههای مارکسیستی معرفی کرد.
دو تن از اعضای گروه که کارمند تلویزیون بودند تصمیم داشتند با مخفی کردن اسلحه در میان دوربینها در جریان مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، فرح یا ولیعهد را که در برنامه شرکت میکردند گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی را طلب کنند. یکی از این افراد "خسرو گلسرخی" بود که چندی بعد اعدام شد.
فرح بعد از انقلاب
محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ تهران را ترک کردند.
در اسوان رئیسجمهوری مصر انور سادات با همسر و دخترش در پای پلکان هواپیما از زوج سلطنتی استقبال کردند. پس از سفر به کشورهای مصر، اردن، آمریکا و باهاما، سرانجام به مصر بازگشت و در مصر، شاهد درگذشت محمدرضا پهلوی بود.
فرح پهلوی در حال حاضر گاه در ایالات متحده آمریکا و گاه در فرانسه زندگی میکند.
او در ساهای پس از انقلاب همواره کوشید علیه مردم ایران گام برداشته و از دولتهای غربی بخواهد علیه کشورمان اقدام کنند. با این حال او چنان منزوی است که جز خاطرهگویی، حالا دیگر ارزشی سیاسی برای هیچ دولت خارجی ندارد.
منبع: خبر فوری
38
دروغ بس است من از اول انقلاب تا جبهه را خودم بودم شرم خوب چیزی است
آینده قضاوت خواهد کرد. الان که نمیشه حرف دل را زد. پس از این حکومت، حالا هروقت که باشه، راحت این زمانه نقد میشه.
من سلطنت طلب نیستم ولی مطئن باشید اگه شاه بود الان وضع مملکت از این بهتر بود ، این نظر 90 درصد مردمه
موافقم...لایک کاربران هم 90 درصد شما رو تائید میکنه
حودتون کلاهتون را قاضی کنید.واقعا اینا که میگی به این خاندان میچسبه.سعی بیشتر واقعیت بگید.نه اینکه آیندگان بگن اینا مثل کسانی که انجیل و تورات رو تحریف کردن .دوران پهلوی رو هم به نفع خودشون تحریف کردن
شما خیلی خوبید
لطفا یک نظر سنجی بیطرف راجع به عملکرد حکومت شاه و بعد از شاه برگزار کنید تا ببینیم نظر مردم چی هست؟> اینطور که نمی شود یک طرفه به دادگاه بروی و حکم به نفع خودت بگیری. در ضمن هیچ حکومتی بی عیب و نقص نیست و حکومت شاه هم مستثنی نیست.خدا به همه وجدان و انصاف بدهد در زمان قضاوت دیگران
فرح در فرانسه برای خرج تحصیل پرستاری می کرد به قول خودتان وبچه انهای که از دیوار سفارت بالا رفتن با پول این مردم واختلاس در امریکا در حال زندگی لاکچری هستند.خانم ابتکار یه نمونه وهزار هزار در کانادا امریکا انگایس فرانسه و ایتالیا وتمام دنیا دارند پول این مملکت را نابود می کنند .چه کارنامه خوبی باید جایزه دریافت کنید.
تاریخ خودش بهترین قاضی هست، حال و روز امروز مردم و ایران خود بیانگر عملکرد دو نظام هست. انشااله کسانی ک به وطن اشون خیانت میکنند ، به مجازات برسند.
اگر میگید که از خانواده های اشرافی بوده پس چرا بورس تحصیلی را ندادند. همین ندادن بورس تحصیلی به یک اشراف زاده نشان دهنده انصاف و عدم تبعیض بین مردم نزد آن حکومت است. در ثانی فرح تلاش کرد علیه مردم؟! چرا مردم را با حاکمیت یکی میدونید اگر اینطوری چرا نکبت زاده هاتون در بهترین وضعیت هستند اما ما مردم عادی در بدبختی و فقر هستیم. لطفاً چرت نگید ۹۹ درصد مردم می دانند چه خبر است.
فرح خوب بود یا نبود دیگه تمام شد فکر الان باشید
دروغگو دشمن خداست اکثر این مطالیی که نوشتین دروغ است
این همه سال چرا اینجوری نمی گفتند؟اینو میدونستن چند دهه و نمی گفتند؟ لااقل صبر می کردن جوهر کلام اردشیر زاهدی خشک بشه بعد! خدا رو شکر آقای مطهری هم انگ بدی به زاهدی نچسبوند.نمی دونم بعضیها یادشون رفته فرموده امام جعفر صادق رو که اگه کسی از دیگری ایرادی بگیره و آبروش رو ببره از دنیا نمیره مگه اینکه به خاطر همون ایراد آبروش جلوی همه بره! اینو خودم چند تاش رو تا امروز دیدم و بهم ثابت شد که چقدر هم زشت آبروی خودشون و خانواده شون رفت چون تو وضعیت خیلی ناجوری هم گرفتنشون.از حق الناس بترسید که خدا ازش نمیگذره!
دروغ بافی که کنتور نمیخواد خود اینجانب زمانی که 8سال بیشتر نداشتم و پدرم کارگر ساده و فقیر بودیم نامه ایی یک آدم خیر از جانب ما به فرح نوشت و فرح نامه ای با دست خط خود و مهر و امضا خودش برایمان ارسال تا به دستور او به ما خانه بدهند در خانواده ما همه بچهای زیر 13ساله و کم سواد بودند و همین باعث پیگیری ما برای گرفتن خانه نشد وقتی هم انقلاب شد نامه را پاره کردیم زمان جنگ 3برادر در جبهه ها جنگیدیم اما هنوز هم مستاجر هستیم فرح مردم دوست و دلسوز بود و این انگها به ایشان میچسبد.
گذشته ها گذشته، الان یه فکری برای تخم مرغ و روغن سرخ کردنی بکنید
رضا شاه و محمدرضا شاه.شاهان کبیر ایران روحتان شاد........شهبانوی عزیز شب یلداتون مبارک...120ساله بشین الهی آمین.............
شرمتون از خدا و پیغمبری بیاد که سنگشون رو به سینه میزنید. روح شاه قرین آرامش و بانو فرح هم پایدار و سربلند باشن. شرمنده ایم که با همچون شماهایی که پر از کینه و دروغ و خباثتید، هموطن هستیم
واخ واخ من اون زمان که چندسالی بیشترنداشتم با خانواده به شهرشیراز که اون زمان مثل پاریس بودرفتم و وفورنعمت را باچشمام می دیدم پدر من اون موقع دریافتی اش به اندازه ی کارگر اون زمان بودولی بدلیل قدرت پول ملی چنان بود که ماهیچ احساس کمبودی نداشتیم و بدون هیچ محدودیتی و فشاری از زندگی واقعی بهره می بردی ولی حالا چی همه چیزماتم گرفته ودو وسه نفری می دوی وکارمی کنی اززندگی خبری نیست ووو.....
فرح پهلوی ریاست شماری از سازمانهای پزشکی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و رفاه اجتماعی را بر عهده گرفت. دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی تا سال ۱۳۵۷ دارای چهل کارمند و چهار بخش بود که عبارت بودند از: بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر.[۱] وی همچنین در برنامهریزی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران شرکت داشت. در چهارچوب برنامهریزی این جشنها ۳۵۰۰ دبستان در سرتاسر کشور با اعانههای شخصی ساخته شد و برج آزادی در تهران بر پا شد. در مرحلههای آغازین پروژه جشنهای شاهنشاهی در ساختار بنیادی کشور سرمایهگذاری گستردهای انجام گرفت که میتوان ساختن راهها، شبکههای ارتباطی از راه دور، فرودگاهها، پخش سراسری برنامههای تلویزیونی، هتلها و جهانگردی و گردشگری را نام برد.
فقط اینو بگم یکنفرکارمیکرد یه خانواده ۶نفره میخوردن عیسی ب دین خودبود موسی ب دین خود بود هرجای ایران قیمت کالا یک قیمت بود اجاره مسکن ماهی ۲۵۰ریال بود گوسفندزنده ۵۰۰ریال بوددیزی۱۸ریال بودجگرسیخی۲ریال بودکسی شب گرسنه نمیخوابید مردم خانه نمیخریدن میگفتن اجاره نشینی خوش نشینی من خرجزوکسانی بودم که میگفتم مرگ برشاه اما امروز میگم روحش شاد فرح خانم منوببخش خودم هم اسیر هستم بادل شکسته ات برام دعاکن
وقاحت هم حدی دارد جواب شما جواب هویداست در دادگاه قبل از اعدام که گفت؛ نتیجه عملکرد ما قیمت همین خودکاری است که در دست دارم که بیش ۱۳ سال است که حتی یک ریال قیمت آن تغییر نکرده.. خفتی که الان تحمل میکنیم زجر و فقر و فسادی که اکنون به فضل وجود شما کمر مردم را بریده گویای همه چیز است.. روح بزرگ شاه قرین رحمت
آیندگان هم در مورد شما قضاوت خواهند کرد!!!!!!!!!!
ببنید چه کارکردین ی نفر حاضر نیست ازعملکردشما دفاع کنه واقعا به کجا رسیدیم بعدازچهل سال ملت برای شادی روح اونا دعا می کنن برگردیم به عقب وکارنامه مردودی خودمون را نگاه کنیم ما رد شدیم....هی به دیگران ایرادنگیریم....آیندگان درموردما خیلی تندترخواهندنوشت وقضاوت خواهندکرد....
شما به این نتیجه رسیدید ما که دوران جنگ و انقلاب درک نکردیم همین نظر درباره انقلاب داریم که افرادی که در اون زمان انقلاب کردند
بعداز گذشت چهل سال ببینید مردم شما را چگونه قضاوت میکنند؟ فرح عزیز یلدایتان مبارک وخداوند شاه را رحمت کند.
درود بر رضاشاه
باسلام خواهشمند است ادامه پستهای اینجانب را که مکمل پست اول هستند رامنتشرفرمایید باسپاس از زحمات شما یلدا برشما وهمکاران محترم مبارک باد
لعنت بر پدر و مادر و جد و آباد و زن و بچه آدم دروغگو ...(بویژه شیخ حسن خالی بند)
جمعیت خیریه فرح پهلوی: جمعیت خیریه فرح پهلوی سازمان غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۳۲ بنیاد شد. ریاست این جمعیت با فرح پهلوی بود. جمعیت خیریه فرح پهلوی در دو بخش فعالیت دشت؛ بخش بهداشت و تغذیه و بخش آموزش و پرورش حرفهای کودکان. فعالیتهای جمعیت خیریه فرح پهلوی در بهداشت و تغذیه کودکان در ایجاد شیرخوارگاهها و مهد کودکها میباشند. فعالیتهای جمعیت در آموزش و پرورش دست در دست اصل ششم انقلاب شاه و مردم و سپاه دانش به آموزش و پرورش کودکان، نوجوانان، و جوانان کشور میپردازد که شامل شبانهروزیها، اردوگاههای نیاوران و شهسوار، کانون کارکنان جوان، آموزشگاههای حرفهای، آموزشگاههای کودکیاری، دادن بورس تحصیلی است. بنگاه حمایت مادران و نوزادان: بنگاه از سال ۱۳۳۸ به گسترش فعالیتهای خود به سبب نیازهای روزافزون خانوادههای کم درآمد میکوشید. ریاست عالیه این بنگاه را فرح پهلوی بر عهده داشت. از آغاز انقلاب شاه و مردم تا پایان دهه نخستین آن اقدامات دیگری در زمینههای مختلف پزشکی و درمانی و بهداشتی اجتماعی و نیز آموزشی و تربیتی داشته که همه آنها بهطور رایگان در راه حفظ مادران و نوزادان قرار میگرفت. بنگاه حمایت مادران و نوزادان از سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ گامهای بلندی در پشتیبانی از مادران و نوزادان برداشت که ایجاد زایشگاههای مدرن و رایگان در شهرهای دور دست و روستاهای دور و نزدیک و هم چنین ایجاد آموزشگاههای مامایی و آموزشگاههای بهیاری است. انجمن ملی حمایت کودکان:انجمن در سال ۱۳۳۱ در ایران بنیان نهاده شد و ریاست عالیه آن با فرح پهلوی بود. هدف این انجمن آموزش کادر فنی مورد نیاز سازمانهای بهداشتی و تربیت افراد دانشآموخته و کار آزموده برای خدمت در سازمانهای ویژه آموزش کودکان است. فعالیتهای این انجمن در سه بخش بود: آموزش، تغذیه کودکان و بخش ویژه برای نگهداری و آموزش کودکان عقب مانده. کنگره پزشکی ایران: کنگره زیر نظر بنیاد پهلوی در سال ۱۳۳۱ بنیان نهاده شد تا دربارهٔ امراض و بیماریهای بومی کشور به پژوهش و مشاوره علمی به پردازد و راهحلهایی برای مبارزه اساسی و عملی با این بیماریها پیدا کند. این کمیته همه ساله در رامسر به ریاست عالیه فرح پهلوی برگزار میشد. هر سال بین ده تا بیست نفر از استادها و متخصصین خارجی در کنگره پزشکی ایران شرکت میجستند و با ایراد سخنرانیهای گوناگون علمی و بیان تجربهها و پژوهشهای شخصی کنگره را در جریان آخرین پیشرفتهای جهان پزشکی قرار میدادند. کنگره پزشکی ایران مقام شایانی در جوامع پزشکی بینالمللی باز کرده بود. جمعیت کمک به جذامیان: ریاست عالیه جمعیت کمک به جذامیان را فرح پهلوی، در چهار چوب مسئولیتهای وی به عنوان شهبانوی ایران پذیرفت. جمعیت کمک به جذامیان فعالیتهای گوناگونی در زمینه پزشکی و درمان و رفاه جذامیان بر عهده داشت و جمعیت کمک به جذامیان سالها توسط عبدالحسین راجی که در سال ۱۲۸۱ زاده شد و در تاریخ ۱۳۵۱ در گذشت اداره میشد.[۲] این جمعیت بهکده راجی را بنیان کرد. بنیاد ایرانی بهداشت جهانی: بنیاد بهداشت جهانی در سال ۱۳۴۸ بنیانگذارده شد و ریاست عالیه آن با فرح پهلوی میباشد. هدفهای این بنیاد کمک به سازمانهای بهداشتی و تحقیقاتی موجود است: بررسی و برگزیدن پروژههای بهداشتی و هماهنگی آن با اقدامات دولت و سازمان جهانی بهداشت در ژنو و سایر سازمانهای بهداشتی بینالمللی؛ جلب پشتیبانی معنوی و مادی سازمانها، کمپانیهای خصوصی، بازرگانی و صنعتی و افراد ایرانی و خارجی؛ بررسی سختیها و بیماریهای ناشی از صنعتی شدن کشور برای جلب کمکهای گوناگون از سازمانهای دولتی و خصوصی و آخرین هدف برگزیدن سازمانهای معتبر برای اجرای پروژههای مورد نیاز و پرداخت هزینهها و سرپرستی انجام آن. جمعیت حمایت آسیبدیدگان از سوختگی: جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی در سال ۱۳۴۴ برای حمایت و تأمین نیازمندیهای بهداشتی و درمانی کسانی که بر اثر سوانح سوختگی آسیب میبینند بنیان شد. ریاست عالیه این جمعیت با فرح پهلوی میباشد. جمعیت در زمینههای پیشگیری، درمان، پژوهش فعالیت دارد. جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی از آغاز بنیان همه کوشش خود را در راه ساختن بیمارستان مجهزی نمود که این بیمارستان از سال ۱۳۵۱ آماده بهرهبرداری شد. جمعیت حمایت آسیبدیدگان از سوختگی شمار بسیاری پروژههای پژوهشی، آموزشی و درمانی را برنامهریزی کردهاست. جمعیت ملی مبارزه با سرطان: جمعیت ملی مبارزه با سرطان در فروردین سال ۱۳۴۶ بنیان شد. جمعیت ملی مبارزه با سرطان برای ایجاد و گسترش مرکزهای تشخیص، درمان و شیمی درمانی کسانی که به بیماری چنگال دچار شدهاند فعالیت میکند. هم چنین در ایجاد آسایشگاههای ویژه بیماران سرطانی و آموزش همگانی، تخصصی و فنی در چهار چوب اساسنامه جمعیت فعالیت دارد. جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان: به ریاست عالیه فرح پهلوی در سال ۱۳۴۰ بنیان شد. سازمان این جمعیت از شورای عالی، هیئت مدیره و بازرس عالی تشکیل میشود. عضوهای شورای عالی این جمعیت بنیانگذاران و مسولین امور بهداشتی و آموزشی کشور میباشند. وزیر بهداری، وزیر آموزش و پرورش، رئیس دانشگاه تهران و رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران عضو شورای عالی هستند. هیئت مدیره پنج نفری جمعیت برگزیده از جانب شورای عالی برای دو سال میباشد. فرح پهلوی بازرس عالی را برای درازای یک سال منصوب میکند. هدف این جمعیت ساختن و اداره مرکز طبی کودکان در تهران بود. جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان هزینه ساخت بیمارستان و تمامی تجهیزات بخشهای گوناگون آن را پرداخت. شورای عالی بهداشت:به ریاست عالیه فرح پهلوی در آذر ماه ۱۳۲۹ از تصویب مجلسین گذشت. این شورا مطالعه و اظهار نظر در کلیه امور مهم مربوط به بهداشت عمومی مانند قوانین و آییننامههای مربوط به: مبارزه با بیماریهای واگیر، بهداشت کودکان، کارخانجات و کارگران و زندان و غیره. همچنین مطالعه و اظهار نظر راجع به بروز اپیدمیهای سخت، بهداشت عمومی چون آب آشامیدنی، کلیه مقررات مربوط به رفع مزاحمتهای بهداشتی و مسایل با بهداشت عمومی، اعزام پزشکان و کارمندان فنی وزارت بهداری به خارج برای شرکت در کنگرههای پزشکی، استخدام متخصصین بهداشتی خارجی برای وزارت بهداری، بررسی و تهیه مقالات و گفتارهای بهداشتی به منظور روشن نمودن اذهان عامه و غیره میباشد. دیگر سازمانهای زیر ریاست عالیه فرح پهلوی در بهداشت و درمان از این قرار میباشند: سازمان ملی انتقال خون ایران، جمعیت بهزیستی ایران (اکنون سازمان بهزیستی) انستیتو پاستور
دانشگاه فرح پهلوی: در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ گشایش بافت. پیشینه این دانشگاه به سال ۱۳۴۳ بر میگردد که گشایش مدرسه عالی دختران از تصویب شورای مرکزی دانشگاههای ایران گذشت. در سال ۱۳۵۴ مدرسه عالی دختران از نظر حقوقی به یک سازمان آموزشی دولتی غیرانتفاعی تبدیل شد و در ردیف دانشگاههای کشور درآمد و زیر ریاست عالیه فرح پهلوی گسترش یافت. تا سال ۱۳۵۷ دانشگاه فرح پهلوی دارای چهار دانشکده علوم پایه، ادبیات و علوم انسانی، علوم مدیریت و اقتصاد و هنر بود. دانشگاه فرح پهلوی بسیار مدرن و مجهز است و دارای خوابگاه دختران، مهد کودک، آمفی تئاترها، استخرها، رستورانها، و سالن ورزش میباشد.[۱۱] کانون کارآموزی کشور: در سال ۱۳۳۷ به ریاست عالیه فرح پهلوی گشایش یافت. کانون کار آموزی کشور برای نگهداری و آموزش و پرورش شهروندان مستمند کشور و در راه پیکار با بیکاری و ولگردی و گدایی و آماده ساختن آنها برای آغاز به پیشهای که در کانون آموختهاند بنیاد شد. کانون کارآموزی کشور دارای هیئت مدیره است که ریاست آن با وزیر دربار شاهنشاهی است. امور فنی و مالی کانون در دو کمیسیون فنی و مالی مورد بررسی قرار میگیرد. در شهرستانها مدیریت کانون را هیئت مدیره محلی، مدیران عامل محلی و هیئت نظارت محلی بر عهده دارند. ریاست هیئت در شهرستانها برعهده استاندار یا فرماندار آن است. سازمان ملی پیش آهنگی - پیش آهنگی دختران: زیر نظر سازمان ملی پیش آهنگی ایران با سرپرستی شورای عالی پیش آهنگی ایران و هیئت مدیره اداره میشود. پیش آهنگی دختران در سال ۱۳۳۶ بنیان شد و آغاز به کار کرد. هدف از ایجاد این سازمان آموزش روحی و جسمی دختران بر اساس پیشاهنگی جهانی و برتریهای ملی و رشد اجتماعی بیشتر آنان برای زندگی بهتر میباشد. فعالیتهای پیش آهنگی در واحدهای آموزشی و اردوها، جمبوریها و خانههای پیشآهنگی انجام میگیرد. آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی: در سال ۱۳۴۳ گشاده شد. کلاسهای این آموزشگاه برای جوانان نابینای علاقهمند به موازات سایر واحدهای وزارت آموزش و پرورش که هدف آن گسترش آموزش بین جوانان و اجرای برنامههایی در جهت پرورش شخصیت آنهاست. آموزشگاه زیر سرپرستی هیئت مدیره و مدیر عامل و معاونین اداری و مالی و شبانهروزی است. در سال ۱۳۴۵ دختران نابینا نیز از سرتا سر کشور در این آموزشگاه پذیرفته شدند و خوابگاه دختران و اداره سرپرستی در آموزشگاه گشوده شد. دانش آموزانی که دبستان و دبیرستان را به پایان رساندهاند میتوانستند در کلاسهای کوتاه مدت حرفهای شرکت کنند. دانشگاه فارابی: در سال ۱۳۵۶ در سپاهان گشوده شد. هدف از ایجاد دانشگاه فارابی، نگهداری و گسترش فرهنگ ایرانی و آشنایی ایرانیان با دیگر فرهنگهای گیتی بود. برنامه آموزشی این دانشگاه در سه سطح دیپلمهای ویژه، لیسانس، فوق لیسانس میباشد. رشتههای شانزدهگانه دانشگاه فارابی در شهرهای دیگر ایران چون سپاهان، یزد، همدان درس داده میشد. در شهر سپاهان و در پردیسها رشتههای بازسازی و ترمیم اشیا، شهرسازی و بازسازی شهرهای قدیمی بنیان شده بود. شورای عالی آموزش و پرورش: شهریور ماه ۱۳۴۵ کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای ملی و مجلس سنا این شورا را تصویب کرد. وظایف آن مطالعه و اظهار نظر دربارهٔ خط مشی کلی آموزش و پرورش کشور و سازمان اداری وزارت آموزش و پرورش و هر گونه تغییر در دورههای تحصیلی، بررسی و تصویب دستور تحصیلات و برنامههای کلیه مدارس و موسسات تربیتی اعم از کودکستان و ابتدایی و متوسطه و فنی و حرفهای و دانشسراها و کلاسهای راهنمایان آموزشی، تطبیق کتب درسی با برنامههای مصوب شورا طبق آییننامه خاص، تصویب آییننامههای عمومی مدارس و اساسنامه سازمانهای آموزشی نوین، تصویب آییننامههای امتحانات و داخلی شورا، تأسیس مدرسههای متوسطه و حرفهای، استخدام آموزگاران، رسیدگی به مدارک تحصیلی از مدارس خارج از کشور و غیره میباشد. فرهنگستان علوم ایران - یکی از فرهنگستانهای ایران بود این فرهنگستان در زیر چتر بنیاد شاهنشاهی فرهنگستانهای ایران که تیر ماه ۱۳۵۳ به تصویب مجلس شورای ملی و خرداد ۱۳۵۳ به تصویب مجلس سنا رسید. بنیاد شاهنشاهی فرهنگستانهای ایران که به منظور پیشرفت در رشتههای گوناگون فرهنگ و هنر و دانش و شناسایی کامل فرهنگ باستانی کشور بنیانگذارده شد سازمانی بود پژوهشی که دربرگیرنده فرهنگستان زبان ایران، فرهنگستان ادب و هنر ایران و دیگر فرهنگستانهای دیگر وزارت فرهنگ و هنر بود.
سازمان ملی فولکلور ایران: سازمان فولکلور ملی ایران در خرداد ماه ۱۳۴۶ برای گردهم آوری، گسترش، پراکندن و پخش ترانهها، لباسها، سازهای موسیقی محلی، و ضبط و یادداشت آهنگهای بومی و رقصهای محلی ایران در تهران گشایش یافت. این سازمان از دانشسرای هنر و هنرستان رقصهای ملی و محلی تشکیل میشود. دانش آموختگان دانشسرای هنری به استخدام وزارت آموزش و پرورش درمیآمدند تا در دبستانها و روستاها به دانش آموزان سرود و موسیقی محلی بیاموزند. فارغالتحصیلان هنرستان رقصهای ملی و محلی سازمان فولکلور ایران برنامههای بیشماری از رقصهای محلی ایران را در تالار رودکی و تالارهای دیگر تهران و شهرستانها اجرا کردند و هر ساله در پادگانهای سر تا سر کشور برای سربازان، درجهداران و افسران و خانواده آنان، هنرمندان گروههای آذربایجانی، گیلانی، مازندرانی، کردی، و آسوری برنامههای گوناگون خود را اجرا نمودند. تالار رودکی: ۳ آبان ۱۳۴۶ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی تالار رودکی را گشودند. این تالار برای اجرای کنسرتهای موسیقی ایرانی و اروپایی به ابتکار فرح پهلوی بنا شد. در کنار کنسرتهای هنرمندان ایرانی، ویولونیستها، پیانیستها و رهبران ارکستر نامی جهان چون هنریک شرینگ،[۳] کلادیو آرائو[۴] در تالار رودکی کنسرت دادند. موریس بژار[۵] با همکاری هنرمندان ایرانی رقصی را طراحی کرد که در تخت جمشید در جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به اجرا درآمد. رهبر نامی کنسرت هربرت فون کارایان،[۶] ارکستر مجلسی اشتوتگارت[۷] و برلین فیلارمونیک[۸] و دیگر گروههای اپرا و باله و ارکستر مجلسی و هم چنین نابغه پانتومیم ماسل مارسو[۹] در تالار رودکی برنامه اجرا کردند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: در دی ماه سال ۱۳۴۴ بنیان شد. ایجاد کانون در راستای فراگیر کردن کتابخوانی بین کودکان و نوجوانان و به دنبال چاره اندیشی برای پرکردن هنگام فراغت گروه نوجوانان ایران و فراهم آوردن آموزش و سرگرمی برای آنها بود. کانون پرورش زیر نظر هیئت امنا، هیئت مدیره و مدیر عامل اداره میشد. کتابخانههای کانون برای کودکان و نوجوانان ایجاد شد تا بتوانند میزان آگاهی و دانش خود را بیازمایند و نوآوریهای خود را آزمایش کنند. این کتابخانهها برای بالا بردن آگاهی نوجوانان ایران در بخشهای گوناگون برنامهریزی شده بود. برنامههایی به کوشش کانون برای پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان همانند داستان سرایی، آشنایی به کتابهای نوین چاپ شده، آشنایی با شخصیتهای علمی و هنری و تاریخی ایران و جهان، آشنایی با سرزمینها، قومها، ملتها، و نژادها، نمایش فیلم، برنامههای گفتگو و انتقاد در زمینههای گوناگون و دربارهٔ کتابهای کتابخانه، مسابقههای هوش و آمادگی ذهن، مشاعره، شطرنج، برگزاری نمایشگاههای گوناگون، بازدیدهای گروهی، آموزش نقاشی، آموزش موسیقی و گروه کر بچهها و آموزش فیلمسازی گسترش داده شد. تئاتر دیگر بخشی از کانون بود که برنامههای فشرده و گستردهای را پایهریزی کرد تا نمایشهایی توسط کودکان برای کودکان به روی سن برود. چاپ کتاب، سینما، برگزاری فستیوال فیلم کودکان و نوجوانان، پژوهشهای فرهنگی و هنری، و ساخت آرشیو فیلم از دیگر فعالیتهای کانون بودند. انجمن ملی روابط فرهنگی :انجمن روابط فرهنگی در سال ۱۳۴۵ بنیان شد. هدف این انجمن ایجاد پیوند فرهنگی و هنری در میان ملتها و نیز شناساندن فرهنگ و هنر جهانی است. برنامههای انجمن در گسترش و آشناسازی فرهنگ و هنر ایران در خارج از کشور و فراهم نمودن راههای گوناگون برای آشنا ساختن مردم ایران با فرهنگ و هنر دیگر ملتها میباشد. انجمن روابط فرهنگی با دعوت از هنرمندان و نویسندگان پر آوازه خارجی به ایران و دادن بورسهای مطالعاتی و فرستادن هنرمندان ایرانی برای نمایشگاههای هنری و اجرای برنامه موسیقی سنتی ایران به کشورهای خارجی فعالیت دارد. بنیاد فرهنگ ایران: بنیاد فرهنگ ایران در مهر ماه ۱۳۴۳ برای پاس، گسترش، و پیشبرد زبان فارسی این میراث گرانبهای فرهنگ ایران بنیان شد. ریاست بنیاد فرهنگ ایران با پرویز ناتل خانلری بود بنیاد فرهنگ ایران درنوشت و چاپ فرهنگ نامهها و واژهنامههای فارسی، پژوهش و بررسی در دستور زبان فارسی، برگردان و چاپ آثار پژوهشی دربارهٔ فرهنگ ایران به زبانهای دیگر و زبان فارسی نوشته شده باشد، گردآوری سندها و منبعها برای بررسی و پژوهش در زبان و فرهنگ فارسی، پیشبرد و یاری به نگارش و چاپ هر گونه نوشتار یا خودآموزی که آموختن زبان فارسی روان را برای ایرانیان و خارجیها ساده کند. یاری در بنیان کتابخانههای همگانی و برانگیزاندن و پیشبردن زبانشناسان به پژوهش و بررسی در بهبود و درستی خط فارسی برای ساده کردن خواندن و به یاد سپردن واژهها کوشش میکند. سازمان جشن هنر شیراز: برای سازمان دادن به جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ با ۳۳ نفر عضو هیئت امنا و ۵ عضو هیئت مدیره و کمیتههای تئاتر، موسیقی، سینما و نمایشگاهها و دفاتر پروژههای فنی، مالی، و پذیرایی و روابط عمومی آغاز به کار کرد. این سازمان تهیه و تدارک برنامههای فستیوال نمایشی و موسیقی جشن هنر شیراز، انجام سایر فعالیتهای هنری برای عرصه کردن هنر در جنب جشن هنر شیراز و برقراری پیوندها و همکاری با سازمانهای جهانی هنری و تبادل برنامههای هنری برای جشن هنر شیراز را بر عهده داشت. تئاتر شهر: تهران بزرگترین مجموعه نمایش تئاتر ایران است. پروژه ساختن مجموعه تئاتر شهر برای اجرای تئاتر در سال ۱۳۴۷ تصویب شد و ساختمان تئاتر شهر در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۵۱ آماده بهرهبرداری شد. تئاتر شهر با قطعه باغ آلبالو آنتوان چخوف به کارگردانی آربی آوانسیان گشوده شد. در آغاز تئاتر شهر و اجرای تاترها زیر سرپرستی سازمان جشن هنر شیراز بود ولی پس از چندی به سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران واگذار شد. مؤسسه آسیایی دانشگاه پهلوی: در سال ۱۹۲۹ در نیویورک بنیان شد. این مؤسسه در سال ۱۳۴۵ به شیراز منتقل شد و در جای موزه شهرام به کار ادامه داد. این مؤسسه خیریه و وابسته به دولت میباشد. فعالیتهای این مؤسسه در جهت شناساندن تاریخ و هنر و تمدن و فرهنگ ایران و پژوهش در پیوند آن با تغییرات فرهنگ کشورهای آسیایی و برگزاری دورههای آموزشی، ایرانشناسی و نشستهای علمی و جهانی، پژوهشهای باستانشناسی و چاپ دستاوردهای آن است. مؤسسه آسیایی دانشگاه پهلوی وابسته به دانشگاه پهلوی شیراز میباشد و زبر سرپرستی یک مدیر عامل و هیئت مدیره اداره میشود. انجمن فیلارمونیک تهران: در سال ۱۳۴۲ بنیان شد. ارکستر فیلارمونیک تهران به ریاست پرویز محمود در آبان ماه ۱۳۳۲ بنیان شد و پس از ده سال ارکستر زیر چتر پشتیبانی انجمن فیلارمونیک تهران به ریاست عالیه فرح پهلوی درآمد. این انجمن نهادی است غیرانتفاعی و همه درآمدهای آن برای گسترش و همگانی کردن موسیقی علمی استفاده میشود. هدف انجمن، گسترش موسیقی علمی و ایجاد انگیزه و راهنمایی دوستداران این هنر از راه دادن کنسرتها، نشستهای گوش دادن به صفحههای موسیقی و برگزاری سخنرانیها دربارهٔ جنبههای علمی و فنی و تاریخی و فلسفی موسیقی و بنیان کتابخانه و چاپ مجلات موسیقی و غیره میباشد. استفاده از برنامههای انجمن بسیار ساده و ارزان در دسترس دوستداران این موسیقی است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب: در سال ۱۳۳۳ به فرمان محمدرضا پهلوی بنیان شد. هدف از بنیان بنگاه این است که از راه برگردان و چاپ کتابهای مهم جهان به زبان فارسی مردم کشور را از بهترین کارهایی که با انگیزه و اندیشه بشری در دوران گوناگون آفریده و بر روی کاغذ آمده برخوردار سازند تا این سبب نیرومند کردن فکر و برانگیختن خوانندگان گردد و نیز با برگردان کتابهای ارزنده در راه گسترش و پیشرفت زبان فارسی به کوشد و آن را به کمک آثار و اندیشههای نو پربارتر سازد. هم چنین فن برگردان و نویسندگی را پیشرفت دهد و با ترجمه مقالات در پیشبرد پژوهشهای علمی و نیز با برگردان کتابها دربارهٔ ایران، مردم جهان را با تاریخ و تمدن کهن ایران آشنا سازد. سازمان گفتگوی فرهنگها: در سال ۱۳۵۵ بنیان شد. هدف این سازمان ایجاد پیوند میان فرهنگها در سطح جهانی بود. نخستین سمینار این سازمان در سال ۱۳۵۷ با شرکت کشورهای اروپایی، ژاپن و مصر در ایران برگزار شد. جشنواره توس: ۲۳ تیر ۱۳۵۴ خورشیدی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد نخستین جشنواره توس گشوده شد. برگزاری جشنواره توس برای بزرگداشت استاد ابوالقاسم فردوسی توسی و شاهنامه میباشد. جشنواره برای زنده کردن روح جوانمردی از راه بازگو کردن داستانهای حماسی، اخلاقی و پهلوانی است و بازگشت به ریشههای باستانی فرهنگ و اقوام ایرانی. جشن توس با ترتیب دادن برنامههای جانبی شامل نمایش، سینما، موسیقی، نقالی، ورزش باستانی، و نمایشگاههای بیشنار به یک فستیوال ملی تبدیل شده و شاهنامه و فردوسی را به میان مردم برد. انجمن شاهنشاهی فلسفه: در سال ۱۳۵۲ بنیان شد و مدیریت آن به حسین نصر داده شد. اعضای دیگر انجمن احسان براقی، عبدالحسین زرینکوب، محسن فروغی، نادر نادرپور و سید جلال آشتیانی بودند.[۱۰] جشن هنرهای مردمی اصفهان: در سال ۱۳۵۶ هفته جشن هنرهای مردمی اصفهان برای نخستین بار با حضور فرح پهلوی برگزار شد. در درازای هفت شبانه روز جشن، دهها نمایشگاه در گوشه و کنار شهر بر پا شده بود که در همه آنها گوشههایی از زندگی سنتی مردم ایران به نمایش گذاشته شده بود. این نخستین بار بود که یک جشن مردمی و ملی و ایرانی بر پا میشد که موضوع آن زندگی مردم و اجراکننده آن نیز خود مردم بودند.
باسلام مجددا پستهای مکمل پست اول را برایتان ارسال کردم خواهشمند است انها رامنتشر فرمایید باسپاس اززحمات شما
کار به خوب یا بد بودنشون نداریم اما واقعا الان فساد کمتره؟؟ اون موقع این همه آقازاده بازی بوده؟ الان که از آقا زادگی گذشته حتی نوکرزاده های آقا زاده ها هم دستشون تو اختلاسه.فکر کنم اون زمون اختلاسگراشونم زودتر سیر میشدن.
تمام بدبختی های ما به خاطر بی سواد بودن بزرگتر ها بود اونا خودشونم نمیدونن چرا انقلاب کردن فقط میخواستن این مملکت رو به این روز بندازن من که هیچکدومشونو حلال نمیکنم این هنوز اول راهه ببین آه اونا چجوری ریشه تونو بسوزونه
به نظر من ما اون موقع در حال پیشرفت روزافزون بودیم و الان هر روز داریم عقب افتاده تر از دیروز میشیم یه زمانی ژاپنی ها تو ایران کارگری می کردن بعد که انقلاب شد از ایران رفتن بعد از چند سال ایرانی ها می رفتن اونجا کارگری می کردن بعد ایران ها رو راه ندادن گفتن اینا دزدن شاید یکی دو سال دیگه ما ها بریم افغانستان کارگری بعد دیگه اونجا هم راهمون نمیدن. شاه قاتل نبود اگه بود که الان تو مملکت خودش بود .به نظر اینا کل دنیا بدن اینا خوبن. خدایا کجایی .کو اون عذاب الهیت روزی ۱۷ رکعت نماز می خونیم که نمیریم ایا اون دنیا حاضری با ما رو در رو بشی
چی میگی. پیشرفته چی بود ایران. فقط آفتابه اختراغ میکرد.
دل کباب جگیر کباب
خیلی جالبه مسولین اگه میخان میزان رضایت مردم ازحکومت واینکه چنددرصدطرفدارحکومتن متوجه بشن کافیه کامنتای این خبر روبخونن همه چیزدستشون میاد. درموردفسادمالی فرح هم هرچی بوده کمترازالان بوده ولاقل یه نفرنه مثل الان همگی دقت کنیدروزی نیست که نگن شهردار یاشورای شهریه جادستگیرشده تازه اینادم دستیاوکم نفوذان که میگیرن پیداکنیداون اساتیدکه کسی نمیتونه بهشون حتی بگع چرادزدیدی!!
متاسفانه ،حافظه مردم ضعیف هست و جوانان حالا آن زمان نبودند ، ماهواره و اینترنت و. ،،،همه مجیز گوی شاه هستند
خجالت بکشید......
دیر یا زود ایشان هم با شریک جرم بودنش به همسرش می پیوندد و به سزای اعمالش می رسد!!!
اونایی که اون زمان و در ک کردن می تونن مقایسه کنن! نمی گیم هیچ کاری فرح نکرد اما باید دید در خیلی کارا فساد حرف اول را می زد. چنان کارا شو می گن. انگار الان هیچ کار نشده؟! ضمنا یک کار شون در تخت جمشید شیراز چه فسادی را هم ماد مازل فرح راه انداخت!! که انسان شرم می کند بازگو نماید. بد نیست مطالعه شود!!
در زمان شاه همه چیز بود و مردم اینقدر زجر نمی کشیدن حالا هم خدا دوری کند و صاحب منجی عالم برسد و سلام خدا به داد دل ما برسد
سلام بر همه دوستان ما همیشه درگیر احساسات نوستالژی هستیم یا دوباره گذشته بهتر از امروز بوده ای که چقدر ما بیخبران بی سواد و دور از خردمندی هستیم. چرا کسی نمی گوید که ما تک تک باید در امور جاری کشور و مراقبت های اجتماعی و سیاسی تشریک مساعی داشته باشیم بقول سفیر انگلیس در ایران که مردم ما را بی سواد، احمق و دهن بین توصیف کرده بود ما همان مردم هستیم. کسی نمی پرسد که اگر اونا خوب بودن چرا سرنوشت ما و شما نازنینان مغز خشک به اینجا کشیده شده چرا هیچ بنیاد درستی نداریم اما حالا یک کاخی یا اسطبلی یا یک پارکی یا عمارتی را و یا یک زبادانی را میبینیم دیگه اونا بهترین بودن؟؟؟ اصلا در دفاع این دوره حرف نمی زنم بلکه راجع به حرافی ما و امثال شماها میگویم ترابخدا ی نگاهی به نوشته یک صفحه ای خودتون بیدندازید ببینید که اونا از خونه باباشون پول این عمارت ها و..... را آورده بودن آنقدر می خوردن که یک کاری کنند بعد من و شما احمق ها اینطور فکر میکنیم بخدا تمام این حرف هایی که شما زدیدی ساختن و .... همه آب به آسیاب دشمن است الان هم همه چیز به دست همان شیطان صفت ها به ضرر من و شما بیخبر و ....... دارد تمام می شود ترابخدا بیخبران بس کنید بس کنید این چرت و پرت ها رارااراارارارا
وقاحت و دروغگو یی تمامی ندارد
جالبه اگر این نهادها برای پوشش فساد باشد الان هم زیاد از این نهادها وجود دارد که زیر نظر اشخاص خاصی است
در آن زمان امنیت اقتصاد فرهنگ و هویت ملت ایران در منطقه خاورمیانه ودیگر کشور اروپایی در سطح بالا بوده پدرم کارمند حقوق ماهی ۳۰۰ تومان با ۶ فرزند راحت زندگی میکردیم
نشانه موحد بودن دروغگویی و نداشتن انسانیت است
ممنون از هموطن عزیزمان محمود که شیوا و رسا مردم را آگاه کردند درود به شرف و انسانیت و راست کرداری شما
هر دوره خوبی و بدی داشته باهم قابل مقایسه نیست اینکه یه نفر کار میکرد بقیه میخورد برای همان گذشته بود که مادرها هر غذایی که درست میکردند بچهها حق اظهار نظر نداشتند نه برای الان که بچهها تا ۴۰سالگی از پدر و مادر پول میگیرند و ولگردی میکنند یا کار هم کنند خرج سر و صورت و باشگاه و خرجهای الکی میکنند هر وقت آدمها مثل گذشته کم خرج وقانع چکاری شدند پولشون هم برکت دار میشه