تماس های تلفنی جنازه علی اکبر از داخل قبر/ نبش قبر برای حل معما/ ویدئو گفتگو
تماس های مشکوک و اتفاقات عجیب، باعث شده که خانواده جوان اهل تربت حیدریه به مرگ او شک کنند. در حالی که 9 سال قبل جسدی را به خاک سپردند.
۹ سال قبل علی اکبر که آن زمان سرباز وظیفه بود و از تربت حیدریه به پادگانی در تهران اعزام شده رود ناگهان ناپدید شد.
عموی علی اکبر در مورد مفقود شدنش می گوید: "علی اکبر که او را خلیل صدا می زدیم از پادگان مرخصی ۴۸ ساعته گرفته بود اما به خانواده اطلاع نداده بود.او وسایلش را با اتوبوس به تربت حیدریه فرستاده و خودش به بندرانزلی و منزل یکی از اقوام سفر کرده بود.چند روز که خروج او گذشت،از پادگان با برادرم تماس گرفته و غیبتش را اطلاع دادند."
شک داشتیم جسد متعلق به علی اکبر باشد
جستجوها برای یافتن ردی از سرباز جوان در حالی ادامه داشت که به خانواده اش اطلاع دادند جسدی در بندرانزلی کشف شده که احتمال دارد جسد علی اکبر باشد.
عموی علی اکبر در ادامه گفت: "اقواممان در انزلی گفته بودند که علی اکبر دو روز مهمانشان بوده و بعد گفته بود می خواهد با یک کادری ارتش به پادگان برگردد.همان موقع بود که از ما خواستند برای شناسایی یک جسد به انزلی برویم.
من به همراه دایی علی اکبر برای شناسایی جسد رفتیم. جنازه ورم زیادی کرده بود و روی صورتش پر از ماسه دریا رود. برای همین قابل شناسایی نبود. دایی علی اکبر میگفت که قد جسد از قد علی اکبر بلندتر است.
از طرفی برادرم و همسرش میگفتند روی یکی از دست های علی اکبر ۲۰ بخیه خورده بود که یادشان نبود کدام دستش بوده است اما احتمال زیاد می دادند دست چپش جای بخیه داشته باشد. ولی دست چپ جنازه یخ زده بود و به بدنش چسبیده بود.
ابروهای صاحب جسد هم برداشته شده بود ولی علی اکبر ابرو برنمی داشت. همه این ها باعث شده بود تردید کنیم که آن جسد متعلق به پسربرادرم باشد اما چون موهایش مثل یک سرباز وظیفه کوتاه بود، ما هم به همین اکتفا کردیم و جسد را تحویل گرفتیم و دفن کردیم."
تلفن های جوان مرحوم از دیار باقی
خانواده علی اکبر از همان شب اول تدفین جسد، با نشانه هایی روبرو شدند که احتمال دادند شاید علی اکبر زنده باشد.
عموی علی اکبر می گوید: "از همان شب اول تماس های عجیب غریب با خانواده ما شروع شد. مزاحمت تلفنی شروع شده بود. چند روز بعد از تشییع جنازه بود که همسرم گفت چند جوان با یک پرشیای مشکی او را تعقیب می کردند.
من سراغ آنها رفتم اما تا چشمشان به من افتاد از ما دور شدند. حدود سه سال بعد بود که برادرم تصادف کرد و مبلغی از طرف فردی ناشناس به حسابش واریز شد. پیگیری کردیم و فهمیدیم پول را یک تهرانی ریخته است.
از او که پرسیدیم چرا این مبلغ را واریز کرده گفت میخواستم برای فردی به نام اشکان بابایی پول بریزم که این نام مستعار علی اکبر بود. بعد از آن یک بار که پسر کوچک برادرم مشغول بازی در حیاط بود یکدفعه فریاد زد و گفت داداش، آن بچه مادرزادی کر و لال است و ناتوانی ذهنی دارد. سریع دم در دویدیم و دیدیم که یک خودرو پژو از سر کوچه دور شد. پسر کوچک برادرم با اشاره می گفت داداش عینک داشت. اتفاقا علی اکبر هم عینکی بود.
اثر انگشت جسد، با اثر انگشت علی اکبر مطابق نبود
همه این نشانه ها و تردیدی که در شناسایی جسد وجود داشت، سبب شد خانواده علی اکبر احتمال دفن جسد اشتباهی را دهند. آنها برای اطمینان از آگاهی بندرانزلی خواستند که اثر انگشت جسد دفن شده را با اثر انگشت شناسنامه علی اکبر تطبیق دهند.
عموی علی اکبر در توضیح می گوید: "شناسنامه علی اکبر را به آگاهی بندرانزلی فرستادیم و هنوز هم همان جاست چون فرصت نکردیم آن را پس بگیریم. اما ماموران آگاهی گفتند اثر انگشت جسد با اثر انگشت شناسنامه مطابقت ندارد. همین باعث شد حدس ما برای زنده بودن پسربرادرم نزدیک به یقین شود."
اگر زنده است چرا به خانواده اش زنگ نمی زند؟
از عموی علی اکبر میپرسم اگر برادرزاده ات زنده باشد، فکر میکنی چرا به شما زنگ نمی زند؟
که می گوید:"او در آخرین مرخصی که به تربت حیدریه آمد به پسر من گفته بود از دعواهای پدر و مادرش خسته است. گفته بود این بار که بروم دیگر برنمی گردم. از طرفی او از مادرش خواسته بود دختر خاله اش را برایش خواستگاری کنند اما مادرش مخالفت کرده بود.
شاید همه این ها باعث شد از خانواده دلسرد شود. حالا هم فهمیده باشد که ما جسدی را اشتباهی به جایش دفن کردیم و فکر می کند یک سرباز فراری بی هویت است و جایگاهی ندارد."
توانایی مالی برای نبش قبر نداریم
عموی علی اکبر حسینی در آخر می گوید: "ما توانایی مالی برای نبش قبر و انجام آزمایش دی ان ای روی بقایای جسد نداریم. اما اگر این کار هزینه نداشته باشد مشکلی نداریم."
شاید تمام احتمالات خانواده علی اکبر، تصورات واهی باشد. شاید آنها هنوز در شوک از دست دادن عزیزشان، آن چنان سوگوارند که رفتنش را باور ندارند.
اما اگر علی اکبر حسینی زنده باشد چه؟
اگر آن جسد اشتباهی دفن شده باشد.
اگر تشخیص اداره آگاهی در عدم تطابق اثر انگشت درست باشد،
اگر ...
اگر تمام اگرها درست باشد چه؟
شهرستان تربت حیدریه یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی در شمالشرقی ایران میباشد.
منبع: رکنا
68
یعنی دولت واگاهی نمی توانند به این خوانواده کمک کنند هزینه اش را خبر فوری پیگیری کند خوانندگان خبر فوری جمع می کنند به شرط اینکه زحمتهایش را خبر فوری به عهده بگیرد
به نظر من تعیین تکلیف جسد آن بنده خدا مهمتر است تا پیدا شدن چنین پسرک بیعرضه ای
اون جسد اشتباهی معلوم نیست ماله کدوم ببچارست که خانوادش هنوز دارن دنبال جنازش میگردن
با این اوصافی که نوشته شده است پلیس موظف است با توجه به نظریه ی اداره آگاهی مبنی بر عدم تطابق اثر انگشت ، موضوع را پی گیری و معما را حل کند. ممکن است پای یک جنایتی در میان باشد که عده ای به این طریق آن را لا پوشانی کرده اند. واقعا بی تفاوتی پلیس آگاهی در این زمینه قابل قبول نیست.