قطار علی کوچولو را له کرد

بار و بنه را جمع کرده بودند تا با وزیدن اولین نسیم بهاری،به مهمانی شکوفه های باغ پدری شان در اطراف کاشان بروند.

نوروز ۱۴۰۰، دو روز بود که از راه رسیده بود و شور و شوق نو شدن به رسم یک قانون نانوشته، در عالم کودکی بیشتر موج می زند.

علی طالبی شش ساله هم از شوق عید لبریز بود و به ذهن کسی خطور نمی کرد که آخرین دانه های ساعت شنی عمر علی،در حال فرو ریختن باشد؛ و شوق نوروز را به یک سوگ ابدی پیوند دهد.

علی در نزدیکی راه آهن از موتور پدر پیاده شد
عموی علی طالبی در گفتگو با رکنا، ماجرای تصادف علی با قطار را اینطور روایت می کند :" روز دوم عید بود که برادرم به همراه خانواده راهی باغ پدرخانمش شدند.باغ در نزدیکی راه آهنی واقع است که قطار کرمان به تهران ،از یزد و کاشان می گذرد و از آنجا عبور می کند.برادرم و علی با موتور عازم باغ شدند اما مادر علی و خاله اش با یک ماشین به سمت باغ می رفتند و عقب تر از موتور سیکلت حرکت می کردند."

علی از پدرش می خواهد او را پیاده کند تا همراه مادرش با ماشین به باغ برود:"علی به برادرم گفته بود می خواهد هنگام عبور ماشین،سوار آن خودرو شود و با مادرش به باغ برود.برای همین از موتور پدرش پیاده شده بود."

سوت قطار،سوت پایان زندگی علی بود
عموی علی در ادامه گفت:"ظاهرا علی مسیر را در جاده اشتباهی رفته بود.برای همین ماشینی را که مادرش در آن بود، ندیده بود.او به سمت قطار رفته و موقع عبور از ریل یکدفعه قطار از راه رسیده و با علی برخورد کرده بود.راننده قطار بلافاصله قطار را متوقف کرده بود و می گفت دیدم که یک کودک خردسال جلوی قطار دوید."

عموی علی در مورد مواجهه خانواده علی با پیکر بی جان او گفت:"وقتی مادر علی به باغ می رسد،برادرم از او سراغ علی را می گیرد که مادرش می گوید او را ندیده است.آنها خیلی سریع همه آن اطراف را دنبال علی گشتند و یکدفعه دیدند اطراف راه آهن شلوغ است.جمعیت اطراف علی جمع شده بود.او را سریع به بیمارستان رساندند اما دیگر فایده ای نداشت."

پیکر علی روز بعد از حادثه تشییع شد.و روزهای نوی امسال، در خانه سیاهپوش شدند.

منبع: رکنا

70