دردسر عجیب جشن تولد داماد 32 ساله برای نوعروس 20 ساله !
تازه داماد وقتی با آن همه مهمان در خانهاش روبه رو شد، به جای خوشحالی جنجالی بزرگ راه انداخت. او که از این همه هزینه به خاطر یک تولد ساده، بشدت ناراحت بود، کار همسرش را نادیده گرفت و مهمانی را برهم زد.
ماندانا هرگز تصورش را هم نمیکرد وقتی شوهرش را سورپرایز کند، زندگی مشترکش از هم میپاشد. ماندانا که مهمانی بزرگی به مناسبت روز تولد شوهرش، ترتیب داده بود، به جای شوهرش، خودش سورپرایز شد و از رفتار عطا بشدت شوکه ش
تازه داماد وقتی با آن همه مهمان در خانهاش روبه رو شد، به جای خوشحالی جنجالی بزرگ راه انداخت. او که از این همه هزینه به خاطر یک تولد ساده، بشدت ناراحت بود، کار همسرش را نادیده گرفت و مهمانی را برهم زد.
همین باعث شد که تازه عروس و تازه داماد که فقط سه ماه بود با هم ازدواج کرده بودند، برای درخواست جدایی راهی دادگاه خانواده شوند. ماندانا وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، نتوانست جلوی اشک هایش را بگیرد و در حالی که بشدت گریه میکرد به قاضی گفت: آقای قاضی، شوهرم احساس ندارد. او یک مرد خودخواه و بیعاطفه است که درست بعد از سه ماه زندگی مشترک خود واقعیاش را به من نشان داد. عطا به خاطر اینکه برایش یک جشن تولد مفصل گرفتم، آبرویم را پیش همه برد و مرا تحقیر کرد. ما تازه سه ماه بود با هم ازدواج کرده بودیم. از طریق یکی از آشناهایمان به هم معرفی شده بودیم و بعد از 5 ماه آشنایی نیز تصمیم به ازدواج گرفتیم. دوران نامزدیمان هم خیلی کوتاه بود.
با این حال در همین مدت کم من عاشق عطا شدم و وابستگیام به او روز به روز بیشتر میشد. تصور میکردم او مرد خوب و مهربانی است. یعنی خودش را این طور به من نشان داد. سه ماه از زندگی مشترکمان که گذشت، روز تولدش تصمیم گرفتم او را سورپرایز کنم و برایش یک جشن تولد بگیرم. میخواستم برایش سنگ تمام بگذارم.
برای همین تمام دوستان و آشنایان را به این جشن دعوت کردم. بدون اینکه خود عطا متوجه موضوع شود، به تنهایی تمام کارهای مهمانی را انجام دادم و شام را هم از بیرون سفارش دادم. تصور میکردم شوهرم از این موضوع خوشحال میشود. روز مهمانی فرا رسید و من در حالی که فکر میکردم عطا از خوشحالی شوکه خواهد شد، بعد از ورودش به خانه این من بودم که از رفتارش شوکه شدم.
عطا با دیدن مهمانها بشدت عصبانی شد و بدون هیچ لبخندی به اتاق رفت. من شوکه بودم و مهمانان هم همه ناراحت شدند. به اتاق رفتم و آنجا بود که عطا یک جنجال بزرگ به راه انداخت. او به جای تشکر از من، شروع کرد به بد و بیراه گفتن و داد و فریاد راه انداختن که چرا چنین مهمانی بزرگی برایش ترتیب داده ام. آن شب جلوی مهمانها خیلی خجالت کشیدم و آبرویم رفت. بقیه هم حرفی نزدند و با ناراحتی مجلس را ترک کردند. بعد از آن بود که به بی احساسی و خودخواهی شوهرم پی بردم و تصمیم به جدایی گرفتم.
در این لحظه مرد جوان صحبتهای همسرش را قطع میکند و میگوید: آقای قاضی من و ماندانا اول زندگیمان کلی مشکلات مالی داشتیم. همسر من مثل بچهها رفتار میکند و متوجه نیست که زندگی چقدر هزینه دارد. من یک کارمند ساده هستم که درآمدم بالا نیست. هنوز هم دارم بدهیهای جشن عروسیمان را پرداخت میکنم. حالا همسرم مهمانی مجلل و پرهزینهای برگزار کرده است آن هم سه ماه بعد از یک جشن عروسی مفصل و پرهزینه؛ وقتی این موضوع را متوجه شدم بشدت عصبانی شدم.
با خودم گفتم چرا همسر من باید تا این اندازه بیفکر باشد و بدون اطلاع از مشکلات زندگیمان چنین کار احمقانهای انجام دهد. او که خودش کار نمیکند. این من هستم که باید تمام هزینهها را پرداخت کنم. من اگر آن شب آن رفتار را کردم دست خودم نبود. با دیدن آن صحنه به شدت شوکه شدم. گروه موسیقی، تزئینات آنچنانی، کلی مهمان و شام و میوه و هزینههای دیگر مرا دیوانه کرد. آن هم در شرایطی که هنوز بدهیهای جشن عروسیمان را پرداخت نکردهام. به من حق بدهید که عصبانی شوم.
ماندانا خیلی بچگانه رفتار کرد. شاید هم به خاطر سن و سالش است. او فقط 20 سال دارد و من 32 ساله هستم. برای همین است که فکر میکنم او نمیتواند رفتارهای منطقی از خودش نشان دهد. من هم نمیتوانم مثل او باشم. برای همین ما باید از هم جدا شویم.
در پایان وقتی صحبتهای این زوج به پایان میرسد، قاضی تلاش میکند تا آنها را از جدایی منصرف کند.
او به هر کدام از زوجین رفتارهای اشتباهشان را گوشزد میکند و در نهایت آنها را به مشاوره خانواده میفرستد تا شاید در آنجا با راهنمایی مشاور مشکلاتشان حل شود.
اختلاف سلیقهها را جدی بگیرید
دکتر مریم رامشت، روانشناس در این باره میگوید: اختلاف در سالهای اول زندگی مشترک همیشه هست. بخصوص اگر اختلاف سنی هم در این میان وجود داشته باشد که همین موضوع بهانهای میشود برای عدم درک همدیگر؛ زن و شوهر باید پیش از ازدواج از تمام علائق و سلایق هم باخبر شوند و ایرادات همدیگر را بدانند تا ببینند میتوانند با این ایرادات و علائق کنار بیایند یا نه؛ بعد از آن هم در مرحله بعدی باید این را بدانند که در مواجهه با مشکلات و اختلافات چگونه منطقیترین رفتار را از خودشان نشان دهند تا با مشکلات جدیتری برخورد نکنند.
رفتار منطقی در مقابل اشتباهات، میتواند به خیلی از مشکلات پایان دهد. این که بدانیم چگونه باید اشتباه طرف مقابلمان را گوشزد کنیم تا مشکلات جدیتری در زندگیمان به وجود نیاید، مهمترین مساله است. ممکن است گاهی حق با فرد باشد، اما با رفتاری غیرمنطقی این حق را از خودش دور کند و اشتباه طرف مقابل نیز در میان رفتار اشتباه او گم شود. برای همین زنان و مردان باید این را بدانند که در مواجهه با مشکلات و اختلافات بخصوص در سالهای اول زندگی مشترک چگونه برخورد کنند و چه رفتاری داشته باشند.
از طرفی پیش از ازدواج و آغاز زندگی مشترک به اختلاف سنی و سلیقه هم توجه زیادی داشته باشند و همه جوانب را بسنجند تا در زندگی مشترک پس از برخورد با آن دچار شوک نشوند. عقل و احساس در کنار هم پیش از ازدواج خیلی مهم است و زنان و مردان در هر سنی که هستند باید این را در نظر بگیرند و با همین دید قدم در دنیای تاهل بگذارند وگرنه ممکن است در برخورد با مشکلات از کوره در بروند و زندگیشان از هم بپاشد.
منبع: رکنا
70
انشاالله که خیر
گرونی تورم حقوق کم همرو دیوانه کرده؟؟مگر مجبور بودی با دختری که 12 سال از تو کوچکتره ازدواج کنی
راست میگه مرد بدبخت زنها هیجی ننیفهمند از گرونی و اوضاع نابسامان عزیزم زنی که درک نداره طلاقش بده بره پی کارش
مجبوری با کسی که 12 سال ازت کوچیکتره ازدواج کنی.مال دو دهه متفاوت هستید .اختلاف سلیقه هم زیاده
اتفاقا مندبه عنوان یک خانوم ،با این کارهای ظاهربین بعضی از خانوم ها بشدت مخالفم،